کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۲۱۶۹
تاریخ خبر:

گفتگو با فلورا سام مجری دو برنامه محاکات و نفس

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | فلورا سام سال‌ها به عنوان کارگردان و نویسنده و بازیگر فعالیت داشته و حالا چند وقتی است در دو برنامه «محاکات» و «نفس» به عنوان کارشناس و مجری حضور پیدا کرده است. این اواخر آخرین فیلم فلورا سام با نام «قرارمون پارک شهر» هم در شبکه نمایش خانگی توزیع شده. همه این موارد باعث شد تا گفت‌وگوی مفصلی با او داشته باشیم.

سال ۱۳۹۵ اولین بار با فیلم «قرارمون پارک شهر» کارگردانی سینما را تجربه کردید اما بعد از آن فیلم دیگری نساختید. تجربه خوبی نبود یا ساخت سریال برایتان در اولویت قرار دارد؟
در حقیقت تاریخ ۱۳۹۵ به بعد تاریخ خاصی است در زندگی من. برای اینکه در همان پیش‌تولید «قرارمون پارک شهر» من متوجه بیماری همسرم مجید اوجی شدم. با وجود بیماری خاصی که داشتند با تمام تلاششان سر صحنه حاضر می‌شدند و اصلا نگذاشتند خللی در امور تولید به وجود بیاید. بعد از «قرارمون پارک شهر» تا سال ۱۳۹۸، دیگر کاری تولید نکردم تا سریال مرضیه که سال ۱۳۹۸ تولید شد و آخرین کار من به عنوان کارگردان و آقای اوجی به عنوان تهیه‌کننده و البته آخرین کار ماه‌چهره خلیلی به عنوان بازیگر بود. تمام این سال‌ها یعنی بین ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ شرایطم طوری بود که ترجیح می‌دادم بیشتر در خانه باشم و از همسرم مراقبت کنم.

تا اینکه ایشان همان سال ۱۳۹۸ ما را ترک کردند. بعد هم که کرونا به دنیا آمد و واقعا در این نزدیک به دو سال من خودم ترجیح دادم سراغ کار سریالی نروم. به خاطر اینکه فضای فیلمبرداری اصلا برای بازیگرها و بقیه عوامل امن نیست و متاسفانه هیچ‌وقت کسی به این مسئله مهم توجه نکرده و نمی‌کند. حتی وقتی واکسیناسیون شروع شد به نظر من می‌بایست بازیگرها را در اولویت قرار می‌دادند. برای اینکه بازیگرها تنها افرادی هستند که مجبورند بدون ماسک سر کار باشند. بقیه مشاغل هرچند هم که پرخطر باشند، همه از ماسک استفاده می‌کنند. دیدیم در این نزدیک دو سال چه عزیزانی را به همین دلیل از دست دادیم. به همین دلیل من ترجیح دادم تا کمی فضا متعادل شود وبا خیال راحت سر کار بروم.

فیلم «قرارمون پارک شهر» اخیرا در شبکه نمایش خانگی منتشر شده. فیلمی درباره دو زن از دو برهه‌ مختلف تاریخی که به نوعی عشق اولشان را از دست داده‌اند و نظرشان در زندگی برای کسی مهم نبوده. این ایده چطور شکل گرفت؟
در حقیقت ایده اصلی «قرارمون پارک شهر» از زندگی مستند خانم حیران دنبلی که مربوط به دوره قاجار می‌شود به ذهنم رسید. وقتی سرگذشتش را خواندم این عشق گمشده خیلی برایم جذاب بود. معادل این عشق گمشده را می‌توانیم در زمان کنونی خودمان هم پیدا کنیم. ایده درواقع از همینجا شکل گرفت. زندگی عشق‌های گمشده و زنانی که در حقیقت هیچ‌وقت نظرشان پرسیده نشده؛ حتی از روی عشق. هیچ‌کس نخواسته نظرشان را بداند.

بخشی از داستان به مشکلات پیش روی زندگی جانبازان اشاره دارد. چه شد در دهه نود روی چنین موضوعی دست گذاشتید؟
من شخصا معتقدم که تمام آنهایی که در هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور پیدا کردند، چه آنهایی که هیچ‌وقت برنگشتند و چه آنهایی که اسیر شدند و چه آنهایی که کماکان با تنی زخمی کنارمان زندگی می‌کنند دِین بزرگی به گردن ما دارند. من هرجایی که فیلم یا داستانم اجازه دهد از این شخصیت‌ها استفاده می‌کنم. به نظر من جانبازان بسیار مظلومند و یک جاهایی اصلا بهشان توجه نمی‌شود. چون همسان‌سازی زندگی حیران دنبلی با پریچهر قصه ما خیلی خوب جواب می‌داد، می‌توانستم در این همسان‌سازی از جانبازان هم حرفی بزنم. به همین دلیل رفتم سراغ این مسئله. به نظر من شهدا و جانبازان و اسرا تاریخ ندارند. اینها در تمام تاریخ کشور ما باید تکرار شوند.

با درگذشت زنده‌یاد مجید اوجی، سینما و تلویزیون یکی از تهیه‌کنندگان خوبش را از دست داد. ایشان جدای از اینکه همسرتان بودند، در تمام آثارتان به عنوان تهیه‌کننده حضور داشتند.
نه فقط به خاطر اینکه مجید همسر من بوده، حتی تمام کسانی که حتی لحظه‌ای کوتاه او را دیده‌اند یا خبرنگارانی که سر صحنه مجید را دیده بودند می‌گفتند باورشان نمی‌شود با آن مریضی پای کار ایستاده است. حتی یکی از خبرنگارها به من گفت وقتی آقای اوجی را دیدم، تحولی در زندگی‌ام به وجود آمد. واقعا به عنوان یک تهیه کننده خوشنام شناخته می‌شد؛ کسی که به فکر تمام عواملش بود؛ به فکر حال خوششان، مسائل مادی‌شان و …

این اواخر به عنوان کارشناس و مجری در دو برنامه «محاکات» و «نفس» حضور پیدا کرده‌اید. دو برنامه که قرار است از آدم‌هایی حرف بزنند که از نقطه صفر توانسته‌اند به جاهای مهمی برسند. چه شد به عنوان کارشناس ثابت در کنار تیم «محاکات» قرار گرفتید؟
در فصل اول «محاکات» از طرف خانم نوابی‌نژاد با من تماس گرفتند و برای یک برنامه جدید صحبت کردند. آن زمان مریم نوابی‌نژاد را به خاطر برنامه «هزار داستان» می‌شناختم و با منصور ضابطیان هم زمان «رادیو هفت» آشنایی داشتم. وقتی اسم این افراد را شنیدم خیلی مایل بودم در این گروه شرکت داشته باشم. رفتیم باهم جلساتی گذاشتیم و به نظرم رسید می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. در حقیقت به جز اینکه ما کسانی را آوردیم و درباره زندگی‌شان صحبت کردیم، تاکید بیشترمان روی مسائل ادبی و دراماتیک بود.

خیلی امیدوار هستم کسانی که دستی بر قلم دارند و در این حیطه فعالیت می‌کنند این برنامه را ببینند و متوجه شوند چقدر می‌شود روی داستان‌های متفاوت و شخصیت‌های متفاوت و جذاب در داستان‌ها دست گذاشت. مخصوصا درباره زندگی زنان و شخصیت‌هایشان. اگر دقت کنید درصد بالایی از داستان‌ها مربوط به خانم‌هاست. مخصوصا داستان‌هایی که رای‌های بالایی هم می‌آوردند. امیدوارم با دیدن برنامه‌هایی مثل «محاکات» و «نفس» ما به عنوان نویسنده متوجه شویم از زنان به انواع دیگری هم می‌توانیم در سریال‌ها و فیلم‌هایمان استفاده کنیم. خانم‌های سرزمین من شخصیت‌های ویژه و جذابی دارند و امیدوارم این برنامه‌ها شروعی باشد برای اینکه باور کنیم زن‌ها فقط قرار نیست چای بیاورند و یک گوشه باشند و گاهی اوقات دیالوگی هم بگویند.می‌توانند عامل و پدیدآورنده یک جریان یا قصه باشند.این نکته در محاکات و نفس برایم خیلی جذاب است.

به نظرتان «محاکات» چقدر توانسته در این مدت، در معرفی چهره‌های مهم اما نه چندان شناخته شده اثرگذار باشد؟
به نظر من بد نبوده. با توجه به اینکه ساعت پخش و ساعت تکرار برنامه همیشه با مشکل روبه‌رو بوده و در جریانم که مدام تهیه‌کننده و کارگردان با شبکه در تماس بودند که یک مقدار باکس منظم‌تر باشد اما برنامه دیده شده. حتی یکبار که آقای جعفری جلوه آمده بودند سر صحنه ما من خودم شخصا ازشان خواستم زمان پخش این برنامه را منظم‌تر کنند، منتها آقای جلوه هم توضیحاتی داشتند و می‌گفتند دست ما نیست. به‌هرحال بعد از بخش خبری ساعت ۲۲:۳۰ گفت‌وگوی ویژه خبری روی آنتن می‌رود که یک شب‌هایی طولانی‌تر است و یک شب‌هایی کوتاهتر. بعضی شب‌ها هم که اصلا پخش نمی‌شود. گفتند خودمان هم این مشکلات را می‌دانیم اما خب چاره‌ای نیست. با وجود این مشکلات که در پخش محاکات وجود داشته به نظرم خوب در بین مردم دیده شده و شاید توانسته تاثیری در نگاه مردم به اطرافشان داشته باشد.

شما پیش از اینکه به عنوان مجری برای برنامه «نفس» انتخاب شوید تجربه‌ اجرا داشتید؟
من سال‌ها پیش یعنی سال ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ و بعد سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ برنامه‌هایی در شبکه دو داشتم برای کودکان. حالت مجری قصه‌گو بودم. حتی در یکی از برنامه‌ها علاوه بر مجری و قصه‌گو، مسابقه‌ای را اداره می‌کردم. زمانی که دبیرستان می‌رفتم هم مجری برنامه کودک تلویزیون شیراز هم بوده‌ام. به طور کلی باید بگویم بله پیش از «نفس»،کمی سابقه اجرا هم داشتم.

چه شد پذیرفتید اجرای این برنامه را به عهده بگیرید؟
واقعیتش این است که آقای مقداد مومن‌نژاد به عنوان تهیه‌کننده برنامه با من تماس گرفتند و یک کلیتی درباره برنامه برایم گفتند. کمی نگران بودم که شبیه محاکات باشد. با آقای مومن‌نژاد و محمد پیوندی، کارگردان برنامه، جلسه‌ای گذاشتیم ودرباره کار صحبت کردیم. عمده‌ترین تفاوتش تمرکز روی زنان و مادران بود. درحقیقت جای چنین برنامه‌هایی که صرفا به زنان و مادران بپردازد در تلویزیون خیلی خالی است. اگر هم بوده خیلی کم بوده و من خودم به شخصه چیزی به یاد نمی‌آورم. خودم همیشه در کارهایم دغدغه خانم‌ها را دارم و دوست دارم خانم‌ها شخصیت‌های مناسبی به نظر برسند. برای همین دلم می‌خواست این کار را انجام دهم. در «محاکات» بعضی وقت‌ها قصه‌ها عجیب غریب و شگفت‌انگیز است اما در برنامه نفس قصه‌ها کمی ساده‌تر است و مشابه‌اش را خیلی می‌توانیم پیدا کنیم در اطراف خودمان. این عادی بودن آدم‌ها و قصه‌ها برایم جذاب بود.

برنامه‌هایی از جنس نفس، یک‌جورهایی از نسخه ماه عسل احسان علیخانی منشعب شده‌اند. برنامه‌هایی که به جای دست گذاشتن روی سلبریتی‌ها و چهره‌های شناخته شده، سعی می‌کنند چهره‌های ناشناس را به عنوان ستاره معرفی کنند. تعداد این برنامه‌ها در سال‌های اخیر کم نیست. چقدر سعی کردید در سبک اجرایتان تفاوت ایجاد کنید تا امضای خودتان را روی کار داشته باشید؟

در دنیا از این جنس برنامه‌ها خیلی زیاد است. اما مهمترین تفاوت و ویژگی «نفس» به تمرکزش روی مادر محور بودن و زن محور بودن است. راستش سعی کردم اصلا مجری نباشم. حتی گاهی اوقات که با من در این باره صحبت می‌کنند که خیلی مجری‌ها ناراحتند از اینکه بازیگرها به عرصه اجرا پا گذاشته‌اند، می‌گویم من اصلا مجری نیستم. در برنامه نفس هم سعی نکرده‌ام مجری باشم. همینطور که الان دارم با شما صحبت می‌کنم، همانطور هم با مهمان‌ها صحبت می‌کنم. کاملا سعی می‌کنم از رفتارهایی که من را شبیه یک مجری کند و حتی جملاتی که ممکن است شبیه یک مجری نشانم دهد دوری ‌کنم. مثل یک میزبان می‌نشینم و با مهمانی که می‌آید مثل دو تا دوست صحبت می‌کنیم. سعی می‌کنم با صحبت‌هایم در برنامه صمیمیتی ایجاد کنم.

پیش از روبه‌رو شدن با مهمان‌های برنامه، درباره گذشته‌شان اطلاعاتی به دست می‌آورید یا مثل مخاطبان همان موقع با داستان زندگی‌شان پیش می‌روید؟
نه من با مهمان‌ها از قبل آشنا نمی‌شوم، اما یک طرح خلاصه‌ای از چیزی که قرار است تعریف شود مثلا چیزی در حد دو دقیقه برای من گفته می‌شود. آنهم برای اینکه بدانم شروع، وسط و پایان قصه چیست و اینکه فرازها و فرودها به چه صورت است تا بتوانم گفت‌وگو را اداره کنم. اگر مهمان جایی را فراموش کند یا از یکی از فرازها سریع بگذرد، می‌توانم برش گردانم سر همان فراز تا درباره آن بیشتر صحبت کند. درحقیقت آشنایی من با مهمان، از همان‌جا روی صحنه برنامه نفس شروع می‌شود. آقای پیوندی توضیحاتی برایم می‌دهد اما خیلی مختصر. خودم دلم نمی‌خواهد چیز زیادی بدانم برای اینکه دوست دارم که یک جاهایی تعجب کنم یا متاثر شوم یا خنده‌ام بگیرد تا برنامه کاملا حالت نمایشی به خودش نگیرد.

تجربه‌ای که از حضور در محاکات و نفس به دست آورده‌اید چقدر به ایجاد حس خوب در خودتان کمک کرده؟
به نظرم اگر موفق نمی‌شد این حس را در من به وجود بیاورد، روی بیننده‌ها‌ هم نمی‌توانست اثری داشته باشد. واقعا شنیدن داستان‌های مستند بسیار برایم اثرگذار است. آدم وقتی می‌بیند کسانی روبه‌رویش نشسته‌اند که با مشکلاتی بسیار بزرگ جنگیده‌اند و موفق شده‌اند، به خودش رجوع می‌کند و می‌بیند چطور گاهی اوقات در برابر مشکلاتی خیلی کوچکتر، کم می‌آورد، یک گوشه می‌نشیند و کاری نمی‌کند. یکی از عمده‌ترین اهداف برنامه‌های «محاکات» و «نفس» همین است. یعنی شما هیچ داستانی در این دو برنامه نمی‌بینید که با افسردگی و غم و غصه تمام شود. همیشه یک زندگی را مطرح می‌کنیم از مشکلاتش می‌گوییم و نهایتا نتیجه می‌گیریم که مهمان‌های ما توانسته‌اند بر آن مشکلات فائق بیایند.

کماکان قصد دارید فعالیت‌تان را در عرصه اجرا ادامه دهید؟
من در سوال قبلی هم عرض کردم واقعا هدفم اجرا و مجری‌گری نبوده و فکر هم نمی‌کنم که اصلا بخواهم به این سمت و سو بروم. اصلا قصدی برای ادامه اجرا ندارم اما اگر کاری باشدکه مثل برنامه نفس و محاکات متفاوت باشد و حس کنم می‌توانم در آنها قدمی بردارم، کلامی بگویم یا کلامی را بشنوم که روی یک نفر تاثیرگذار باشد با جان و دل قبول می‌کنم. معتقدم مسئولیت اجتماعی ما به عنوان کسانی که در عرصه رسانه داریم کار می‌کنیم به جز سرگرمی، چیزهای دیگری هم هست. یکی از چیزهایی که مردم ما این روزها بهش خیلی احتیاج دارند امید و روحیه‌ جنگجویی است که در این دو برنامه به شدت روی آنها تاکید می‌شود.

کدخبر: ۴۱۲۱۶۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر