کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۲۷۹۶۸
تاریخ خبر:

گفتگوی خواندنی هفت‌صبح با پژمان جمشیدی

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | این چهارمین گفت‌وگویی است که با پژمان جمشیدی داشته‌ایم. هم‌کلامی ‌با او همان‌قدر موید پختگی‌اش در بازیگری است که دیدن فیلم و تئاتر و سریال‌هایش. جمشیدی خیلی زود تبدیل به یک بازیگر حرفه‌ای شد و حالا یکی از گزینه اصلی کارگردان‌ها برای نقش‌های مختلف است. او را این شب‌ها در سریال و نقشی متفاوت می‌بینیم. کاراکتر فریبرز باغ بیشه در«زیر خاکی» مردی ساده است که ناخواسته در موقعیت یک انقلابی قرار می‌گیرد!

رفتارهای متضاد او عامل خنده است اما همه امتیاز جمشیدی به این نکته برنمی‌گردد. او لحظه لحظه حالت‌های فریبرز را طوری شکل داده است که یادمان می‌رود با بازیگر مواجهیم!‌ او و جلیل سامان(کارگردان) تسلط کامل بر ریزه‌کارهای شخصیت داشته‌اند که با حضور بازیگرانی چون ژاله صامتی، گوهر خیراندیش، ‌هادی حجازی‌فر و حتی رایان سرلک(کاوه) جلوه دوچندانی یافته است. اغراق نیست اگر بگوییم معدود بازیگرانی می‌توانند شخصیت فریبرز را این‌گونه جذاب ارائه کنند. با این‌حال تصور حضور بازیگری دیگر در این نقش به‌جای جمشیدی، سخت و تقریبا محال است!

*** دومین نقطه عطف تلویزیونی
* شما دو نقطه عطف در کارنامه تلویزیونی‌تان دارید. یکی سریال «پژمان» است و دومی «زیرخاکی». بین آن کارهای خوب دیگر هم داشتید؛ منتها اتفاقی که حالا رخ داده، مسیر تازه‌ای است که پیش روی شما قرار گرفته. چه شد که فریبرز «زیر خاکی» این‌قدر گل کرد؟

بعد از اتفاق‌هایی که برای سریال «دیوار‌ به ‌دیوار ۲» افتاد و بازیگران دلخور شدند، نمی‌دانستیم حق با تهیه‌کننده است یا تلویزیون. آن سریال تجربه خوبی بود؛ از همکاری با سامان مقدم تا بازیگران درجه‌یک و عوامل پشت صحنه همه خوب بودند و سریال هم مورد اقبال قرار گرفت. با این‌حال بعد از آن دلخوری‌هایی بر سر تسویه حساب مالی شکل گرفت و باعث شد بین سریال بعدی‌ام فاصله بیفتد. من وقتی متن «زیرخاکی» را خواندم، لذت بردم. آقای جلیل سامان را می‌شناختم؛ «ارمغان تاریکی» و «پروانه» را دیده بودم و به توانایی‌شان ایمان داشتم. تهیه‌کننده، آقای رضا نصیری‌نیا هم از دوستان خوب من هستند که در تئاتر «یادم تو را فراموش» به کارگردانی خانم ژاله صامتی همکاری داشتند. من هم بازیگر کار بودم و دوستی‌مان همانجا شکل گرفت.

* یعنی به‌واسطه حاشیه‌های فرامتن «دیوار به دیوار ۲»، پیش از خواندن متن «زیرخاکی» دل‌تان برای بازی در یک سریال صاف نبود؟

راستش اصولا بازی در سریال کار سختی است. رضا‌نصیری‌نیا(تهیه‌کننده سریال زیرخاکی) خیلی لطف داشت و اصرار می‌کرد «زیرخاکی» را قبول کنم. من می‌گفتم الان آمادگی اینکه سریال بازی کنم را ندارم. یک فیلم سینمایی چهل، چهل‌و‌پنج روز وقت می‌برد و بعد از آن یک فرصت کوتاه برای استراحت وجود دارد تا کار بعدی شروع شود. واقعا اینکه یک کار را بدون استراحت و پشت هم بازی کنی، سخت است. رضا گفت حالا فیلمنامه را بخوان، بعد تصمیم بگیر. راستش وقتی فیلمنامه را خواندم نظرم عوض شد؛ چون متن متفاوتی بود و یادم نمی‌آید درباره برهه انقلاب کار کمدی داشته باشیم. با شناختی که از آقای سامان داشتم، دلم قرص بود سریال استانداردهای لازم را خواهد داشت.

*** زیرخاکی، بدون استراحت
* چند وقت مشغول فیلمبرداری بودید؟
از مرداد که کار شروع شد تا شش اسفند من حتی یک‌ هفته استراحت نداشتم. الان هم که سریال را می‌بینید متوجه می‌شوید که سکانس بدون حضور من خیلی کم دارد. لوکیشن‌ها متعدد و سخت بود. همه لوکیشن‌ها زود به زود عوض می‌شد؛ به غیر از چند مدت که خانه توران(گوهر خیراندیش) و خانه مصادره‌ای بودیم. واقعا کار خیلی سخت بود، ولی گروه همراهی داشتیم؛ دستیاران و برنامه‌ریزان چون می‌دانستند فشار روی من زیاد است خیلی با من راه آمدند و از آن‌ها خیلی ممنونم. اگر همراهی آن‌ها نبود، نمی‌توانستم این‌قدر سرحال کارم را انجام بدهم. به‌ویژه اینکه کار کمدی بود و این ژانر کار، نیاز به یک انرژی مضاعف دارد. بازیگران که همگی کاربلد و درجه‌یک بودند و این خودش باعث شد در سکانس‌های مشترک به من کمک مضاعف شود تا آن‌طور که باید کارم را پیش ببرم. همه این‌ها دست‌به‌دست هم داد تا خروجی کار چیزی باشد که الان می‌بینید.

* برای «دیوار به دیوار۲» با شما تسویه‌حساب شد؟
با بخش نسبتا قابل توجهی که بخشیدیم،‌ بله! ولی همه دستمزد را من و بقیه بازیگران نگرفته‌ایم. البته نمی‌خواهم این بحث را باز کنم. حالا هم نه از تهیه‌کننده سریال دلخورم نه از تلویزیون. گذشته‌ها گذشته است دیگر.

* در دوره‌ای که مشغول بازی در «زیرخاکی» بودید، کار سینمایی نداشتید؟
چرا؛ فیلم «خط فرضی» را با آقای مصفا به‌عنوان تهیه‌کننده و فرنوش صمدی به‌عنوان کارگردان از قبل حرف زده بودم و روزی که می‌خواستم قرارداد «زیرخاکی» را ببندم، در آن قید کردم که حدود ۲۰روز باید سر یک کار سینمایی بروم.

*** ۹۰درصد کمدی‌ها به من پیشنهاد می‌شود
* بالاخره وقتی اسم جلیل سامان و یک ایده جذاب وسط باشد، بازیگر دوست دارد وارد چالش شود. گویا روزبه‌روز سختگیرتر می‌شوید. درست است؟

همیشه اولین تلاشم این است که اشتباه نکنم؛ یا کم اشتباه بکنم. من با یک سریال کمدی(پژمان) وارد عرصه بازیگری شدم و طبیعی است بعد از آن پیشنهادها بیشتر کمدی باشد. همین حالا ۹۰درصد فیلمنامه‌های کمدی را که در سال ساخته می‌شود، من می‌خوانم. این‌طور نیست که هر کاری پیشنهاد شود، قبول ‌کنم. «خوب، بد،‌ جلف» کار پیمان(قاسمخانی) است و چشم‌بسته قبول کردم. «تگزاس ۱ و ۲» فیلمنامه قابل قبولی داشت که قسمت دوم آن جذاب‌تر هم بود. «لونه زنبور» را به‌خاطر فیلمنامه محسن کیایی قبول کردم. از بدو نوشتن با محسن درباره آن حرف زده بودیم و این فیلم را دوست دارم. آقای برزو نیک‌نژاد هم کارگردانی است که تعامل می‌کند و خروجی کار به‌طور جمعی بسته می‌شد.

* «ما همه باهم هستیم» را هم بازی کردید. از آن راضی هستید؟!

قرار بود رضا عطاران نقش علی حاجتی را بازی کند. بعد که ایشان به‌دلیل مشکلی که داشتند، نتوانستند بازی کنند از من خواسته شد این نقش را بازی کنم. من هم با توجه به کستینگ فیلم و حضور کمال تبریزی به‌عنوان کارگردان، پذیرفتم. ایده فیلم هم درخشان بود ولی اینکه چه اتفاق‌هایی رخ داد که «ما همه باهم هستیم» در حد کست و فیلمنامه فروش نکرد، نمی‌دانم. به‌طور کلی از اینکه کنار این‌همه بازیگر درجه‌یک بودم و از آن‌ها یاد گرفتم، راضی‌ام.

* «من دیوانه نیستم» هم جزو انتخاب‌های عجیب شما است. خروجی فیلم با وسواسی که دارید، ‌همخوان نیست.

بازی در این فیلم ماجرا دارد. من وقتی قرارداد بستم یک شرط داشتم و گفتم اگر این شرط عملی نشد، قرارداد فسخ است. اتفاقا همین هم شد و من تصمیم به فسخ قرارداد گرفتم. آقای مرتضی شایسته(تهیه‌کننده) گفتند حق با شما است ولی اگر ممکن است ما را تنها نگذار و یک نقش کوچک بازی کن. آقای علیرضا امینی(کارگردان) هم آن نقش را نوشت. من بین «دیوار به دیوار» رفتم و بازی کردم. صرفا به‌خاطر دوستی با آقای شایسته و امینی این کار را انجام دادم.

*** تلاش برای کلیشه نشدن
در این مدت خیلی دوست داشتید که گریزی به نقش‌های جدی بزنید. نمی‌خواهید برچسب صرف کمدی روی چهره‌تان بماند؟

من چون با یک خط کمدی به بازیگری ورود کردم، کار سختی برای اینکه کلیشه نشوم داشتم. ضمن اینکه وقتی تو می‌پذیری که بازیگر باشی، ‌نباید به یک ژانر خاص اتکا کنی. خدا را شکر از فیلم‌ها و نقش‌های جدی هم بازخورد خوبی گرفته‌ام. خودم فیلم سوء‌تفاهم(احمدرضا معتمدی) را خیلی دوست دارم. «دوزیست»(برزو نیک‌نژاد) که در جشنواره اکران شد هم نقش خوبی است و فکر می‌کنم مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. در «هزارتو»(امیرحسین ترابی) نقشم کوتاه بود ولی خوشبختانه نتیجه‌ای که حاصل شد راضی‌کننده است. «ایده اصلی»(آزیتا موگویی) هم جزو فیلم‌هایی است که آن را دوست دارم. در کل همه این تلاش‌ها برای ایجاد تنوع در کارنامه و چالشی است که هر بازیگر دوست دارد با آن مواجه شود.

* «خوب، بد، جلف۲؛ ارتش سری» داشت خوب می‌فروخت که کرونا اجازه نداد. در این قسمت تخیل کارگردان رهاتر است و چه بسا خیلی‌ها آن را دوست نداشته باشند. نظر خود شما چیست؟

به عقیده من «خوب، بد، جلف۲؛ ارتش سری» از نظر کیفی و فنی و کارگردانی جلوتر از قسمت یک است. با این‌حال من با نظرهای مختلفی مواجه می‌شوم که بعضی‌ها یک را دوست داشتند و بعضی‌ها دو را. ولی مطمئنم این فیلم با استقبال گسترده روبه‌رو می‌شد. کما اینکه فروش بالایی هم داشت. نمی‌دانم بعد از کرونا چه سرنوشتی برای اکران آن رقم خواهد خورد.

* پاسخ‌تان درباره سختگیری انتخاب، ناقص ماند.

اولویت اول من فیلمنامه است. باید آن را دوست داشته باشم. بعد از آن کارگردان و ترکیب بازیگران برایم اهمیت دارد. کارگردان و پارتنرها در یک کار فاکتورهایی هستند که به بهترشدن بازی تو کمک می‌کنند. من همیشه سختگیر بوده‌ام اما یک‌جاهایی باید حدس زد که گاهی هم نتیجه مطلوب به‌دست نمی‌آید. خدا را شکر می‌کنم که انتخاب‌هایم تا حالا آن‌قدر اشتباه نبوده‌اند.

*** برای شخصیت‌ها طراحی می‌کنم
خیلی‌ها به «ما همه باهم هستیم» نقد جدی دارند و از فیلم خوش‌شان نیامد ولی از بازی شما تعریف می‌شود. تلاش می‌کنید که گلیم خودتان را از آب بیرون بکشید؛ مشاور دارید؟ چگونه طراحی می‌کنید که نقش‌ها شبیه هم نشوند؟

مشاور که ندارم. سعی می‌کنم یک مابه‌از برای شخصیت پیدا کنم. من معتقدم بازیگران موفق کسانی‌اند که درکشان از متن خیلی بالا است. من با علی سرابی کار تئاتر کرده‌ام. چندبار متن را می‌خواندم ولی وقتی سر صحنه می‌رفتم،‌ می‌دیدم درکی که او از لحظه‌لحظه کار دارد، چقدر جلوتر از من است. به‌نظرم بازیگرانی موفق می‌شوند که متن را درک کنند و شخصیت را بتوانند درست آنالیز کنند. علاوه بر این، ‌موقع طراحی کاراکتر سعی می‌کنم یک نمونه واقعی در زندگی پیدا کنم یا اینکه برای او یک فاکتور مشخص درنظر می‌گیرم. مثلا در «تگزاس» آدمی را ‌که رفتار لطیف‌گونه دارد، درنظر گرفتم. در «خوب، بد، جلف» شخصیت خیلی خنگ است. توی «زیرخاکی» فریبرز آدم ساده‌ای است که چیزی از سیاست نمی‌داند. دیده‌ام آدم‌هایی که از سیاسیت چیزی نمی‌دانند اما درباره آن اظهار نظر می‌کنند. این چیزها را در ذهنم پرورش می‌دهم و موقع بازی از آن‌ها استفاده می‌کنم.

* رسیدن به این آدم‌ها سخت نیست؟
سختی آن بیشتر در شروع است. شما بتوانی یک اتود اولیه را خوب بزنی تا آخر می‌روی. دیگر نیاز نیست در هر سکانس به آن فکر کنی. یک تیپ می‌سازی، یک لهجه می‌گیری و از آن‌طرف متن و دورخوانی به تو کمک می‌کند تا دیالوگ‌ها را مال خود کنی. سختی همان استارت اول است.

* خیلی کار سختی است که بازیگر یک نشانه بگذارد تا نقش متفاوت از نمونه‌های پیشین شود.
خیلی سخت است. مثل یک ظرف است که بالاخره محتوای آن بعد از چندبار استفاده خالی می‌شود. چقدر می‌توان برای خنداندن مخاطب اتود زد؟

*** فریبرز چگونه شکل گرفت؟
* طراحی حرکات بدن فریبرز از کجا آمد؟
توی تمرین‌ها آقای سامان می‌گفت برای راه‌رفتن فریبرز یک کاری بکنیم. من اتود را روزهای اول زدم و به او گفتم خیالت راحت باشد. آقای سامان روی جزیی‌ترین رفتار بازیگر خیلی حساسیت دارد. من پیشنهاد دادم فریبرز موقع راه‌رفتن دست چپ خود را صاف نگه دارد. پدرم با اینکه ورزشکار بود، وقتی توی خیابان می‌دوید دست چپش را مشت می‌کرد و به همین‌خاطر دست او ثابت می‌ماند. این تصویر توی ذهنم بود و در «زیرخاکی» یک مقدار بزرگ‌نمایی شد و دست چپم ثابت ماند!

* نوع حرف‌زدن چطور؟ اینکه حروف را به‌طور مقطعی از لای دندان بیرون می‌دهید.
کسانی را که موقع حرص‌خوردن دندان‌شان را به‌هم می‌فشارند و حرف می‌زنند، دیده بودم. این توی اتودها در روزهای اول درآمد. سر صحنه هم هرکس با دیگری بحث می‌کرد همین‌طور حرف می‌زد که خب حالا هم مورد توجه مردم قرار گرفته است.

* دیالوگ «کجای کاری تو» چطور؟ توی فیلمنامه بود؟
نه؛ این را هم خودم پیشنهاد دادم. یک‌روز سر صحنه به ژاله صامتی گفتم «کجای کاری تو؟». این جزو معدود جاهایی بود که به‌خاطر خنده، ‌سکانس کات شد. دیدیم بامزه است و برای این کاراکتر ماندگار شد.

* کارهای جلیل سامان جدی است و خودش هم آدمی ‌جدی‌ای به‌نظر می‌رسد. درآوردن فضای کمدی ربطی به شخصیت ذاتی آدم‌ها دارد؟
ظاهر آقای سامان جدی است اما پای مونیتور این‌قدر می‌خندید که چشمش پر از اشک می‌شد. یک‌وقت‌هایی هم کتمان می‌کرد چون نمی‌خواهد بازیگر را صددرصد راضی کند تا آدم‌ها همیشه گوش به زنگ باشند. کاراکتر خود آقای سامان هم آدم شوخ و بگوبخندی است، ولی در کار بسیار جدی است. روز اول که با ایشان صحبت کردم گفتم اگر قرار بر این شد «زیرخاکی» کار کنیم، واقعا پشت صحنه‌ای که در سریال «نفس» دیدیم مناسب «زیرخاکی» نیست. و واقعا هم همین‌طوری شد و پشت صحنه خیلی خیلی شاد و بشاشی داشتیم.

*** ماجرای یک سبیل
* شما جزو بازیگرانی نیستید که خیلی روی صورت‌تان حساس باشید؟ توی «دیوار به دیوار» سبیل گذاشتید و خیلی زود آن را کوتاه کردید. این شائبه پیش آمد که نمی‌خواهید کلیت چهره‌تان عوض شود.

نه؛ ماجرای «دیوار به دیوار» جالب است. ما یک عید نوروز در داستان سریال داشتیم و یک عید واقعی که پیش روی‌مان بود. ما در بهمن‌ماه نوروز آن خانواده را می‌گرفتیم. من به آقای سامان مقدم گفتم، سبیلم را برای عید بزنم. ایشان فکر کردند منظور من عید نمایشی است! برای همین سبیل زود کوتاه شد. در کل خیلی با تغییر چهره مشکلی ندارم. همین الان موهایم را برای یک کار قهوه‌ای کرده‌ام. بالاخره مردم می‌دانند در بازیگری احتمال دارد هر لحظه چهره تغییر کند. فکر می‌کنم مردم هم بیشتر، بازیگر را به‌خاطر بازی‌اش دوست دارند، نه قیافه‌اش.
چندین قسمت «زیرخاکی» قصه پرملاتی نداشت و بار اصلی سرگرم‌شدن بیننده بر دوش شما، ژاله صامتی و گوهر خیراندیش بود. بازی خوب

* شما و البته رایان سرلک به گرم‌بودن فضا خیلی کمک می‌کرد. با این‌حال خودتان نگران نمی‌شدید؟
این سریال قصه دارد و یکی از چیزهایی که بیننده را دنبال خود می‌کشد علاوه بر بازی‌ها، قصه است. فکر می‌کنم وقتی یک اثری مورد اقبال قرار می‌گیرد، عوامل مختلفی در موفقیت آن تاثیر دارند. از تصویر و نور و صحنه و لباس و فیلمنامه تا بازی و کارگردانی باید طوری باشد که بیننده را خسته نکند. فکر می‌کنم تا اینجا این‌طور بوده است. بعد از این‌هم خیلی اتفاقات در سریال رخ می‌دهد و باعث می‌شود فیلمنامه شادابی‌اش را حفظ کند.

*** درخشان مثل صامتی
* چه بسا اگر به‌جای ژاله صامتی‌، بازیگر دیگری پارتنر شما می‌بود، اینقدر این زوج جذاب و دوست‌داشتنی نمی‌شد؟ خیلی تمرین داشتید؟
ما قبل از آن تئاتر «پپرونی برای دیکتاتور» را باهم بازی کرده بودیم و نزدیک به دوماه تمرین داشتیم. در نمایش «یادم تو را فراموش» به کارگردانی ایشان هم بازی کرده بودم. از اول هم می‌دانستم خانم صامتی قرار است نقش پری را بازی کند و خیالم راحت بود که اتفاق خوبی رخ می‌دهد.‌ ما چیزی را طراحی نمی‌کردیم؛ یک دورخوانی داشتیم و سکانس‌ها را می‌گرفتیم.

* در «دیوار به دیوار» با گوهر خیراندیش همبازی بودید. منتها اینجا بازی درخشان‌تری از خانم خیراندیش می‌بینیم.‌
بازیگرانی در این سطح شما را متعجب می‌کنند. گوهر خیراندیش،‌ هادی حجای‌فر، نادر فلاح و … اینقدر خوب هستند که کارشان قابل توصیف نیست. بعد از تمرین و در برداشت اصلی،‌ جوری بازی می‌کنند که سطح کار چند درجه بالاتر می‌رفت. همه ما در «زیرخاکی» در اختیار متن،‌ کارگردان و یکدیگر بودیم. باور کنید همه برای بهتر شدن به هم کمک می‌کردیم.‌

* فصل دوم مشخص است کی ساخته می‌شود؟
فعلا دوستان دارند با تلویزیون رایزنی می‌کنند و نمی‌دانم چه تصمیمی‌ خواهند گرفت. الان که با شما صحبت می‌کنم، چیزی مشخص نیست.

* درباره سریال نکته‌ای هست که نگفته باشید؟
از ته قلبم می‌گویم چیزی که برای من اهمیت دارد این است که مخاطب کارم را دوست داشته باشد. هیچ چیز جذاب‌تر از این نیست که کاری که یک گروه انجام می‌دهد، مورد توجه قرار گیرد. خوشحالم که برای «زیرخاکی» این اتفاق افتاده است.

دانلود PDF

کدخبر: ۳۲۷۹۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر