کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۶۱۹۵۵
تاریخ خبر:

گذری بر چند موسیقی متن خاطره‌انگیز سینمایی

روزنامه هفت صبح | در مجله گزارش فیلم که بودم همکاری داشتم به نام محمد خودکامه که امیدوارم صحیح و سلامت باشد. او آرشیو درجه یکی داشت از موسیقی متن فیلم‌‌ها و از طریق او بود که فهمیدم دلدادگان موسیقی فیلم چه طیف گسترده‌ای هستند با ارتباطات و قوانین خاص خود. هرچه هست برای من اولین موسیقی فیلمی که در یادم ماند به ال‌سید مربوط بود. فیلم تاریخی ساخته شده توسط آنتونی مان.

فیلم در جشنواره فیلم‌های هفتاد میلیمتری در سینما کریستال اکران بود. به سال ۱۳۵۷ و فضای اگزوتیک اسپانیای قرون وسطا با ملودی‌های خاص میکلوش روژا در ذهنم ثبت شد. هنوز هم که این موسیقی را می‌شنوم یک کله به دوران کودکی‌ام برمی‌گردم. مثل آن صحنه راتاتویی که آن تستر غذا در رستوران خوراک دستپخت موش آشپز را می‌خورد و ناگهان خود را در خانه روستایی و در آغوش مادرش احساس می‌کند. ال‌سید اولین فیلمی بود که به من معنای موسیقی فیلم را فهماند.

سال ۱۳۵۸ ماجرای نیمروز(فرد زینه‌مان -۱۹۵۲) را در سینما ادئون در خیابان سعدی دیدم و خب موسیقی کوبنده دیمیتری تیومکین هرگز مرا رها نکرد. موقعیت شگفت‌انگیزی در فیلم درست شده بود. کلانتر که ترسیده اما می‌خواهد بماند‌،‌ همسر جوانش که اصرار دارد شهر را از ترس بازگشت انتقامجویانه اشرار ترک کنند و معشوقه سابق کلانتر که حالا دل به معاون او داده و نگران شرایط کلانتر است.

در میانه چنین درامی وقتی کلانتر می‌نشیند تا در آخرین لحظه وصیت نامه خود را بنویسد موسیقی رویایی تیومکین اوج می‌گیرد. یک دقیقه شگفت‌انگیز از جادوی موسیقی و تدوین. حیرت‌انگیز بوده و هست. بعدها در فیلم ریوبراوو بازهم جادوی تیومکین را حس کردم. موسیقی زیبای ریوبراوو که انگار خلاصه و فشرده سینمای هاوکس را در خودش داشت‌. به‌خصوص سکانس شروع فیلم.

فیلم زد(Z)را در حال و هوای پس از انقلاب در سینما شهر فرنگ می‌بینم. روایتی افشاگرانه و مثلا انقلابی از کودتای سرهنگ‌ها در یونان سوسیالیستی‌. موسیقی میکیس تئودوراکیس سرشار از شور و انرژی، من نوجوان را تسخیر می‌کند‌. فیلم زد را بعد از آن هرگز ندیدم اما هنوز و در گذر از ۳۹ سال ملودی موسیقی تئودوراکیس را از حفظ هستم. چند سال بعد که فیلم حکومت نظامی رادیدم بازهم ملودی موسیقی فیلم که آن هم ساخته تئودوراکیس بود بر ذهنم حک شده است.

از ملودی‌های جان ویلیامز معمولا سر در نمی‌آوردم و نمی‌آورم. عموما مثل هم بودند برایم. البته این نشانه عدم دانش کافی من است و ادعایی ندارم.وگرنه این همه اسکار نشانه نقش بزرگ او در عالم موسیقی فیلم است. هنری مانچینی و ملودی‌های سبکسرانه و فانتزی‌اش را با فیلم معما کشف کردم. مانچینی گویی متولد شده بود تا برای ادری هپبورن ملودی بنویسد. دینامیک و ظریف و پرهیجان.

طرفدار موریکونه نبودم. هرکسی یک ایرادی دارد دیگر. تنها موسیقی موریکونه که برایم لذتبخش بود کاری بود که در فرانتیک پولانسکی انجام داد. وگرنه زیاد مشتاق خوب بد زشت و روزی روزگاری آمریکا نبودم.
موسیقی فیلم روانی از برنارد هرمن احتمالا شگفت‌انگیز‌ترین و قوی‌ترین و موثر‌ترین موسیقی است که تا به حال در تاریخ سینما نوشته شده است. خود این موسیقی جدا از فیلم به یک قطعه کالت تبدیل شده که استفاده‌اش در آثار مختلف کلی مفاهیم فرامتن را به اثر اضافه می‌کند.

موسیقی ژرژ دلرو برای فیلم دنباله رو عالی است. به تدریج کشف کردیم که فرانسوی‌ها باهمان حس نوستالژیک‌شان آهنگسازهای خوبی هستند. حتی گذران زندگی و تحقیر (هردو از گدار ) موسیقی‌های درجه یکی داشتند‌. اولی را میشل لوگراند ساخته و دومی دوباره از ژرژ دلرو است‌. حرف برتولوچی شد باید از موسیقی متن دیوانه کننده فیلم آسمان سرپناه هم یاد کنم. این موسیقی را روییچی ساکاموتوی ژاپنی ساخته است.

سینمای کلاسیک ژاپن هم موسیقی متن‌های قدرتمندی داشت‌. هر صحنه تدفین قهرمان‌های هفت سامورایی باموسیقی حیرت انگیز فومیو هایاساکا. با دیدن فیلم تلما و لوییز متوجه ذائقه موسیقایی محشر ریدلی اسکات شدم. راستش نشانه‌هایی ازآن را در بلید رانر و یا کسی برای پاییدن من (۱۹۸۶) احساس کرده بودم اما مجموعه موسیقی و آوازهای تلما و لوییز به خوبی فهم اسکات از موسیقی فیلم را نشان می‌داد.

او بعد در فیلم فتح بهشت هم با ونجلیس قطعات درجه یکی راتحویل دنیای سینما داد. موسیقی زیبای گلادیاتور و همین طور موسیقی فیلم بلک هاوک داون که هردو از کارهای هانس زیمر بودند تاییدی بودند بر گوش موسیقی درجه یک این فیلمساز سالخورده انگلیسی. تارانتینو هم در فیلم بیل را بکش نشان داد در بازیافت ملودی‌های قدیمی برای فیلم‌های خود کارش را بلد است و البته موسیقی متن کارهای جارموش که عموما شنیدنی هستند. به‌خصوص ترانه زیبای جان لوری برای عجیب‌تر از بهشت.

اما در ایران :
موسیقی مرحوم چشم آذر برای اجاره نشین‌ها لذت بخش بود. به‌خصوص موسیقی سکانس تعقیب و گریز مستاجرها با اتومبیل برای رسیدن به کارگرهای ساختمانی و دلجویی ازآنها که یادم هست چه لذتی را به تماشاگر منتقل می‌کرد.موسیقی فیلم سرب برایمان شگفت‌انگیز و گوشنواز بود. آن روزها مدام می‌خواستند به ما القا کنند که موسیقی متن فیلم نباید شنیده شود! چه حرف‌ها‌! طرفدار موسیقی سرب بودیم که اتفاقا خیلی هم خوب شنیده می‌شد‌.

فیلم بعدی کیمیایی یعنی دندان مار هم موسیقی لاغر اما شنیدنی داشت. سینتی سایزر بودنش خیلی توی ذوق می‌زد اما به هرحال تاثیرگذار بود. بعد از سرب دیگر ملودی به یاد ماندنی در کارهای کیمیایی به یادم نمی‌آید. موسیقی پناهند‌ه در ذهنم نمانده اما ترانه زیبایی که با صدای مسعود کرامتی اجرا شد در حافظه‌ام نقش بسته: ‌من غریب خلوت تنهایی‌ام.

موسیقی از کرخه تا راین آزارم می‌داد. بیش از حد سانتی‌مانتال بود و کمی هم لوکس. ولی یک خاصیت داشت فکر کنم آخرین موسیقی فیلمی بود که در خودش یک ملودی پنهان داشت و می‌شد آن را با سوت زد. بعد ازآن آهنگسازان و فیلمسازان این ایده را که موسیقی نباید شنیده شود و نباید جدا از فضای فیلم به حیات خود ادامه بدهد و فقط وظیفه تشدید احساس هر صحنه رادارد‌، ‌زیادی جدی گرفتند. برای همین هیچ ملودی‌ای برایمان به یادگار نمانده است‌.

موسیقی متن فیلم‌ها احتمالا پیشرفت کرده‌اند اما کسی دوست ندارد مثلا موسیقی متن فلان فیلم را جدا از فیلم دانلود کند و بشنود‌. در حالیکه مثلا کارهای اسفندیار منفردزاده برای قیصر و یا رضا موتوری حتی خارج از محدوده فیلم هم به حیاتشان ادامه می‌دهند و جذاب هستند. در این دو دهه اخیر دو موسیقی متن تا حدی از این تقسیم بندی خارج شدند که خب هردو مدیون ترانه‌هایشان هستند.

موسیقی متن فیلم علی سنتوری و موسیقی متن در دنیای تو ساعت چند است. اولی به خاطر صدای محسن چاوشی روی ملودی‌های اردوان کامکار و دومی به خاطر بازیافت ترانه‌های قدیمی گیلکی و فرانسوی و استفاده شان به عنوان موسیقی متن توسط کریستف رضاعی که کار خوبی هم ازآب درآمده بود.

کدخبر: ۳۶۱۹۵۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • Mansourov

    بعله موزیکZ, حکومت نظامی، کئوما، خوب بد زشت ماندگار است!