کلکسیون فیلمهای جذاب در جشنواره ونیز
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم ونیز از تاریخ ۱۰ تا ۲۰شهریور امسال برگزار شد. جشنواره رده الفی که لقب قدیمیترین جشنواره سینمایی اروپا را به دوش میکشد و ۳-۴ سالی است که نقشش از همیشه تاثیرگذارتر شده است چون فیلمهایی مثل «شکل آب» گیلرمو دلتورو یا «روما» آلفونسو کوارون در ونیز کشف شدند و راهشان را به سمت اسکار باز کردند. امسال سینمای ایران در بخش مسابقه ونیز فیلمی نداشت اما «زالاوا» فیلم ترسناک بومی ارسلان امیری در بخش هفته منتقدان ونیز به نمایش درآمد و جایزه اصلی را هم برد.
امسال ونیز پر از نامهای بزرگ بود. چه در بخش خارج از مسابقه که فیلم ریدلی اسکات و «تل ماسه» دنی ویلنوو را داشتیم که هر دو جزو فیلمهای مهم امسال محسوب میشوند و چه در بخش مسابقه که از سورنتینوی بزرگ تا پدرو آلمادووار با فیلمهای جدیدشان حضور داشتند. البته در نهایت شیر طلای جشنواره به فیلمی از کارگردانی فرانسوی-لبنانی به نام آدری دیوان رسید که اسم شناختهشدهای نبود. فیلم «اتفاق» ساختهی دیوان درامی فمینیستی بود که بعید هم نیست به همین دلیل مورد توجه هیاتداوران امسال به ریاست بونگ جون هو قرار گرفته باشد.
این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته آنی ارنو است که به داستان زندگی دختر دانشجوی فرانسوی در دههی ۱۹۶۰ میلادی میپردازد که پس از بارداری ناخواسته، به دلیل نبود شرایط قانونی و امن برای سقط جنین، به سراغ راههای غیرقانونی و خطرناکی برای این کار میرود.با هم نگاهی میاندازیم به ۱۰ اسم بزرگی که امسال در جشنواره حضور داشتند، فارغ از اینکه فیلمهایشان با نظر مثبت منتقدان مواجه شد یا نه.
مادران موازی
کارگردان: پدرو آلمادووار / بازیگران: پنهلوپه کروز، رزی دیپالما
فیلمی که در روز اول جشنواره ونیز به نمایش درآمد و شروع موفقی هم داشت. در نهایت هم جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره به پنهلوپه کروز رسید. پنهلوپه کروز و آلمادووار سالهاست با هم همکاری میکنند و آلمادووار از کروز همیشه به عنوان ستاره الهامبخشش یاد کرده است. مثل بهترین فیلمهای آلمادووار «مادران موازی» هم یک ملودرام زنانه است. داستان زندگی زنی میانسال به نام جنیس که ناخواسته از مردی که نمیخواهد پدر شود، باردار میشود.
جنیس پس از زایمان برای تأمین مخارج زندگیاش به شغل عکاسی روی میآورد. او، آنا با بازی ملینا اسمیت را هم استخدام میکند تا در نگهداری از نوزاد و مرتب کردن خانه به وی کمک کند و این سرآغاز اتفاقات جالب توجه داستان است.اینطور که پیداست جنیس و آنا در یک بیمارستان زایمان میکنند و «مادران موازی» قرار است راوی بخشی از زندگی دو زن باشد که بهطور تصادفی با یکدیگر آشنا میشوند و باید بهتنهایی فرزندانشان را بزرگ کنند. جنیس از بارداری ناخواستهاش راضی است، اما آنا چندان به آینده خوشبین نیست و تضادهای این دو شخصیت در کنار نقاط اشتراکشان صحنههای جذابی را شکل دادهاند.
منتقدان در مجموع از فیلم راضی بودند و جاهطلبی آلمادووار را در ساخت آن ستایش کردند. منتقد گاردین نوشت: «اگرچه «مادران موازی» از ظرافتها و انسجام «درد و شکوه» بیبهره است و برخی از ویژگیهای مثبت همیشگی سینمای او را کم دارد، اما این مشکلات با اتمسفر صمیمی فیلم جبران میشوند و ایدههای فراوان و جذابی در اثر به چشم میخورد که برخی از آنها پرداخت مناسبی دارند.»
اسپنسر/ spencer
کارگردان: پابلو لورن / بازیگران: کریستن استوارت، تیموتی اسپال
پابلو لورن پیش از این با ساخت فیلم «جکی» با بازی ناتالی پورتمن درباره زندگی ژاکلین کندی نشان داده که به ساخت درامهای بیوگرافیک درباره شخصیتهای تاریخی علاقهمند است و کریستن استوارت هم با بازی در فیلم «سیبرگ» در نقش جین سیبرگ بازیگر مشهور فرانسوی علاقهاش را به بازی در نقش کاراکترهای واقعی نشان داده است. حالا این دو نفر کنار هم قرار گرفتهاند تا سراغ یکی از جنجالیترین شمایلهای تاریخ معاصر یعنی پرنسس دایانا بروند.
در طول تعطیلات کریسمس که دایانا اسپنسر باید آن را با خانواده سلطنتی بگذراند، او تصمیم میگیرد که از پرنس چارلز طلاق بگیرد و به ازدواجشان پایان بدهد. منتقدان یکصدا بازی استوارت در نقش دایانا را تحسین کردند و خیلیها معتقدند از همین حالا میشود روی نامزدی او برای اسکار حساب کرد. منتقد ایندیوایر نوشت: «در حال حاضر تنها چیزی که باید درباره «اسپنسر» بگویم این است که کریستن استوارت یک نابغه است، کلر ماتون نیز نابغه است و جانی گرینوود که قبلا خود را اثبات کرده است، یکی از بهترین موسیقیهای متن تمام دوران را در این فیلم خلق کرده است.»
دست خدا/ The Hand of God
کارگردان: پائولو سورنتینو / بازیگران: فیلیپو اسکاتی
فیلمی که هم جایزه ویژه هیات داوران و هم جایزه بهترین بازیگر نوظهور را برای بازیگر نقش اولش، اسکاتی دریافت کرد. میگویند «دست خدا» شخصیترین فیلم پائولو سورنتینوست که با فیلمهایی مثل «زیبایی بزرگ» و «جوانی» نشان داد سینمای ایتالیا هنوز هم استعدادهای خارقالعادهای در خودش پرورش میدهد. فیلم داستان پسری را در ناآرامیها و آشوبهای ناپل در دهه ۸۰ میلادی روایت میکند. داستان سرنوشت و خانواده، ورزش و سینما، عشق و فقدان است. اسم فیلم اشاره به گلی دارد که دیهگو مارادونا در جام جهانی مکزیک با دست به انگلستان زد و بین آرژانتینیها و طرفداران مارادونا به دست خدا مشهور شد. سورنتینو پیش از این هم در فیلم «جوانی» در سکانسی مارادونا را نشان داده بود و به او ابراز ارادت کرده بود.
زندگی پسر فیلم «دست خدا» در همان سالی روایت میشود که مارادونا آن گل افسانهای را به ثمر رساند. با وجود اینکه اثر کنجکاویبرانگیزی است و در خیلی از سکانسها اثر نوستالژیکی محسوب میشود اما منتقدان آن را به قدرت بقیه کارهای سورنتینو نمیدانند و معتقدند که داستان فیلم گاهی بیش از اندازه سطحی میشود: «دست خدا فیلم روحانگیزی است اما میتوانست اثری غنیتر، بهتر و ظریفتر باشد. برخی از مضامین موجود در کار، سطحی به نظر میرسند. شاید بتوان امیدوار بود که گذر زمان باعث دلپذیر شدن این فیلم بشود اما به هر حال، سورنتینو خاطراتش را به طرزی نهچندان جالب، خنثی و سطحی ارائه میدهد.»
قدرت سگ/ The Power of the Dog
کارگردان: جین کمپیون / بازیگران: بندیکت کامبربچ، کریستن دانست
قدرت سگ بر اساس رمانی با همین نام به قلم توماس ساویج جلوی دوربین رفته است. فیل گلهدار کاریزماتیکی است که به هر جا قدم میگذارد حس ترس و بهت ناشی از احترام در اطرافش شدت میگیرد. وقتی برادر او با همسر جدیدش و پسرش به خانه میآید، فیل آنها را آزار میدهد تا اینکه زمانی فرا میرسد که کشف میکند آمادگی عشق ورزیدن را دارد. اکثر منتقدان کارگردانی جین کمپیون را در این فیلم ستایش کردند و درنهایت هم شیر نقرهای بهترین کارگردانی به او رسید.
منتقد هالیوود ریپورتر درباره فیلم نوشت: « جین کمپیون ۱۲ سال پس از آخرین فیلم سینمایی بلندش با فیلم قدرت سگ بازگشتی هیجانانگیز داشته؛ اثری به اندازه فیلمهای قبلش شجاعانه، غیرقابل پیشبینی و زنده به همراه پیچیدگیهای روانشناختی. برای فیلمسازی که عمدتا در آثارش بر تحقیقات پزشکی قانونی درباره روان زنان تمرکز داشته، این اقتباس جذاب از رمان سال ۱۹۶۷ توماس ساویج یک تغییر موضوعی جسورانه به سوی نوعی مردانگی مخرب و جنسیت سرکوبشده است. این اثر سینمایی به شیوه فوقالعادهای ساخته شده. ریتمهای صبورانه فیلم همچون نتهای پرارتعاش مالیخولیا، تنهایی، عذاب، حسادت و کینه به شکل پیوستهای در حال تغییر است. جین کمپیون بر تمام عناصر فیلمش کنترلی کامل دارد و با ظرافتی بینظیر به اعماق زندگی درونی پرتلاطم هر یک از شخصیتهایش نزدیک میشود. »
دختر گمشده/ The Lost Daughter
کارگردان: مگی جیلنهال / بازیگران: اولیویا کولمن، داکوتا جانسون
مگی جیلنهال را به عنوان یک بازیگر توانا میشناختیم اما امسال او با اولین فیلم بلندش در مقام کارگردان در جشنواره ونیز حضور پیدا کرد. فیلمی که جایزه بهترین فیلمنامه را هم از آن خودش کرد. فیلم داستان زنی به نام لیداست که به تنهایی در تعطیلات به سر میبرد و با دیدن یک مادر جوان (و دخترش در ساحل، تحت تأثیر قرار میگیرد.
لیدا زندگی سختی داشته است و خاطرات تلخ و وحشتناکی دارد و هنوز تحت تأثیر رابطه سخت و باردار شدن زودهنگام خود است. او مجبور است بهعنوان یک مادر جوان، انتخابهای نامطمئنی داشته باشد و درگیر عواقب آنها شود اما سعی دارد تا مشکلات خود را حل کند.منتقد تایمز درباره فیلم مینویسد: « کارگردان فیلم با اتکا به تجربه و استعداد خود در دوران بازیگری، در اولین اثر خود بهعنوان کارگردان، بسیار مطمئن و پخته ظاهر شده است.» جیلنهال موفق شده با نکتهبینی تمامی احساساتی را که باید در فیلم تصویر کند.
شمارندهی کارت/ The Card Counter
کارگردان: پل شریدر / بازیگران: تیفانی هدیش، اسکار آیزاک
آخرین فیلم پل شریدر پیش از «شمارندهی کارت» درام «آخرین اصلاح شده» با بازی ایتان هاوک بود که مورد توجه هم قرار گرفت. دیدن هر فیلمی از نویسنده «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» برای دوستداران سینما هیجانانگیز است. مثل خیلی از فیلمهای شریدر درونمایه «شمارندهی کارت» هم در باب رستگاری است. ویلیام تل سرباز سابق و قماربازی حرفهای است. او یک تفنگدار سابق نیروی دریایی را که مشکلات روانی دارد پیدا میکند و سعی دارد این مرد جوان را راضی کند که از دشمن مشترکشان انتقام نگیرد اما اوضاع به گونهای متفاوت پیش میرود و خود تل نیز درگیر این ماجرا میشود.
در ادامه یک سرمایهگذار مرموز از طرح انتقامی آنها پشتیبانی میکند و این گروه را به لاسوگاس میفرستد تا در مسابقات جهانی پوکر با دفو روبهرو شوند و همه اینها در شرایطی است که مشکلات روانی شریدان برای این مأموریت دردسرساز است.نقطه قوت فیلم «شمارندهی کارت» که اکثر منتقدان رویش اتفاق نظر داشتند قدرت شخصیتپردازی شریدر است. منتقد تایم درست نوشته که: « حتی یک فیلم نه چندان بزرگ از شریدر، باز هم جالبتر از خیلی از فیلمهای ساختهشده توسط کارگردانان جوان امروزی است. «شمارندهی کارت» احساسی و زنده، بسیار رضایتبخش و عالی است.»
تل ماسه/ Dune
کارگردان: دنی ویلنوو / بازیگران: تیموتی شالامه، ربکا فرگوسن، زندایا
تماشای فیلمی که زمانی دیوید لینچ بزرگ سراغش رفته اما به نظرش اقتباس دشواری آمده که برگردان تصویری آن پیچیده است و حالا کارگردان جوان کانادایی سراغش رفته قطعا کنجکاویبرانگیز است. رمان «تلماسه» نوشته فرانک هربرت یکی از بهترین کتابهای علمی-تخیلی و پرفروشترین رمان این سبک یاد شده است. داستان کتاب و فیلم ویلنوو در آیندهای دور و در سیارهای به نام آراکیس رقم میخورد که به خاطر طبیعت بیابانی خود به تلماسه مشهور شده است. این سیاره که تنها منبع مادهای ارزشمند است، به آوردگاهی برای نزاع چندین نژاد مختلف برای دسترسی به آن ماده مهم تبدیل میشود.
منتقد ورایتی درباره فیلم ویلنوو مینویسد: « تلماسه قصد دارد مخاطباش را شگفتزده کند و گاهی در انجام این کار موفق میشود. اما فیلم در برخی دقایق مانند نیشِ خوابآورِ یک پشه سمی شما را خسته میکند. داستان رفته رفته نبض و ضربآهنگ خود را از دست میدهد و برخی شخصیتها و خطوط داستانی که بهخوبی معرفی میشوند، به شکل صحیحی ادامه نمییابند. آیا قسمت دومی برای این فیلم ساخته خواهد شد؟ در مجموع اقتباس ویلنوو اثر عظیمی است و در بیشتر دقایق منطقی به نظر میرسد، اما بخار قصهگویی فیلم زودتر از آنچه باید تمام میشود.» فیلمی که به گفته ویلنوو قسمت دوم آن هم ساخته خواهد شد.
آخرین دوئل/ the last duel
کارگردان: ریدلی اسکات / بازیگران: جودی کومر، مت دیمون، بن افلک
اسکات همانقدر که میتواند با فیلمهایش مخاطب را شگفتزده کند ناامیدشان هم میکند. متاسفانه درام تاریخی «آخرین دوئل» جزو کارهای ناامیدکننده او از کار درآمده است. این فیلم اقتباسی از کتاب «آخرین دوئل: داستان واقعی جرم، رسوایی، محاکمه به وسیله مبارزه در قرون وسطای فرانسه» نوشته اریک یاگر است و داستان آن درباره پادشاهیست که تصمیم میگیرد با یک دوئل به اختلافی بزرگ پایان دهد. بازیگران فیلم یعنی دیمون و بن افلک در نوشتن فیلمنامه کار هم مشارکت داشتهاند. به گفته منتقدان اتفاقات فیلم سطحی و غیرقابل باور هستند و بازیگران بسیار سرشناس و چند صحنه دیدنی و خشن نمیتوانند حماسه قرون وسطایی ریدلی اسکات را نجات دهند.