کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۳۴۶۴۲
تاریخ خبر:

کلاسیک ببینیم| فیلم کارناوال ارواح ‌هرک هاروی

روزنامه هفت صبح ، سینا بحیرایی | یک: دهه ۱۹۶۰ یکی از دوره‌‌‌های مهم هالیوود است. در این دهه بود که کم‌‌‌کم تجهیزات فیلمسازی کوچک‌‌‌تر و جمع‌‌‌وجورتر شدند و فرصت برای فیلمسازان مستقل فراهم شد تا به‌دور از قواعد دست و پاگیر فیلمسازی استودیویی، ایده‌‌‌های خود را در قالب فیلم‌‌‌های سینمایی مستقل به تصویر دربیاورند.

اصلا در همین دهه بود که نوع خاصی از فیلمسازی مستقل به‌نام فیلمسازی چریکی باب شد! در فیلمسازی چریکی عوامل (که معمولا هفت، هشت نفر بیشتر نبودند) بدون مجوز به صحنه‌‌‌های واقعی می‌‌‌رفتند و پیش از این‌که کسی مانع کارشان شود، سریع صحنه‌‌‌های مورد نظر خود را می‌‌‌گرفتند و فرار می‌‌‌کردند! یکی از فیلم‌‌‌های مستقل دهه ۱۹۶۰ که از پیشتازان فیلمسازی چریکی است، «کارناوال ارواح» به کارگردانی هرک هاروی است.

دو: فیلم داستان سه دختر است که سوار بر ماشین در حال حرکت هستند. اما ماشین از روی پل سقوط می‌‌‌کند و در آب غرق می‌‌‌شود. یکی از این دخترها به‌نام مری زنده می‌‌‌ماند و با کمک مردم نجات می‌‌‌یابد. مری بعدها نوازنده ارگ می‌‌‌شود و به کلیسایی در سالت‌‌‌‌‌‌لیک سیتی می‌‌‌رود. ولی معلوم می‌‌‌شود مری در جایی بین مرگ و زندگی گیر افتاده است و ارواح همه‌‌‌جا به دنبالش هستند تا او را وارد دنیای خود کنند.

سه: یکی از ویژگی‌‌‌های تماشایی فیلم، همین رفت‌و‌آمدهای مکرر مری بین دنیای واقعی و جهان پس از مرگ است. فیلم کلا با بودجه ۳۳ هزار دلاری ساخته شده است. اما هرک هاروی با امکاناتی بسیار ساده به‌خوبی می‌‌‌تواند جهان خوفناک پس از مرگ را پیش چشم مخاطب بگشاید. این‌که مری هروقت وارد جهان دیگر می‌‌‌شود هیچ‌‌‌کس نمی‌‌‌تواند او را ببیند، از آن ایده‌‌‌های ساده اما هوشمندانه‌‌‌ای است که هم به زیبایی اجرا شده و هم بسیار تاثیرگذار است.

بازی با نور، استفاده هوشمندانه از رنگ‌‌‌های تیره، و البته بهره‌‌‌گیری درست از موسیقی ارگ کلیسا به فیلم فضایی سورئال و وهم‌‌‌آور می‌‌‌دهد. این عناصر به‌قدری درست در جای خود قرار می‌‌‌گیرند و تاثیر خود را می‌‌‌گذارند که به محض این‌که مری وارد دنیای پس از مرگ می‌‌‌شود، مخاطب بلافاصله متوجه این تغییر می‌‌‌شود.

فیلم که جلوتر می‌‌‌رود، ماهیتی روانشناختی به‌خود می‌‌‌گیرد. کم‌‌‌کم هستی خود مری هم زیر‌سوال می‌‌‌رود و مخاطب با پرسش‌‌‌های چالش‌برانگیزی مواجه می‌‌‌شود: آیا مری مرده است؟ آیا این اتفاقات ناشی از ضربه‌‌‌های روحی آن تصادف سنگین است؟ آیا فرار مری از مرگ گریزناپذیر خود نمادی از تلاش مشابهی است که همه ما انسان‌‌‌ها در طول زندگی خود انجام می‌‌‌دهیم؟ آیا مری در جهان‌‌‌های موازی به‌سر می‌‌‌برد؟

چهار: موسیقی ارگ کلیسایی که در تمام فیلم پخش می‌‌‌شود و البته حال و هوای گوتیک آن، تاثیرگذاری «کارناوال ارواح» را بیشتر کرده‌‌‌اند. ایده اصلی فیلم زمانی به ذهن هاروی رسید که سوار بر ماشین از کنار یک خیمه تفریحی بزرگ متروک و خالی عبور کرد. بعد از آن به سراغ جان کلیفورد، دوست فیلمنامه‌نویسش رفت و به او گفت تنها یک پایان خوب برای یک فیلمنامه دارد و او باید بقیه آن را بنویسد! پایان هاروی همان صحنه رقص مردگان در خیمه است. بد نیست بدانید که رضا بدیعی، فیلمساز مشهور ایرانی که کارگردانی‌‌‌ قسمت‌‌‌هایی از سریال‌‌‌های مشهوری همچون «هاوایی ۵ او» و «پیشتازان فضا» را در کارنامه‌‌‌اش داشت، در این فیلم دستیار کارگردان بوده است.

پنج: «کارناوال ارواح» در اکران ابتدایی خود چندان مورد توجه قرار نگرفت. بودجه کم فیلم باعث شده بود که سوتی‌‌‌ها و ایرادهای ابتدایی زیادی در فیلم وجود داشته باشد و همین مسئله ارزش آن را پایین آورد. هرک هاروی هم بعد از آن دیگر نتوانست فیلم بلند دیگری بسازد. یک نمونه از ایرادهای عجیب فیلم این است که ماشینی که در ابتدای فیلم از پل سقوط می‌‌‌کند همان ماشینی نیست که در پایان فیلم از آب خارج می‌‌‌شود و از دو مدل مختلف استفاده شده است!

اما فیلم کم‌‌‌کم بین فیلمبازها جای خودش را پیدا کرد و به یک اثر کالت تبدیل شد. «کارناوال ارواح» از جمله فیلم‌‌‌های ثابتی است که همیشه در جشن‌‌‌های هالووین پخش می‌‌‌شود. کم‌‌‌کم منتقدان و کارشناسان و فیلمسازان هم متوجه این فیلم شدند. سیگبرت سالمون پراور، استاد دانشگاه آکسفورد معتقد بود «کارناوال ارواح» را باید بیشتر یک فیلم هنری در نظر گرفت تا یک فیلم ترسناک معمولی.

به‌تدریج ارزش فیلم بالاتر رفت، به‌طوری که در فهرست بهترین فیلم‌‌‌های ترسناک تاریخ سینمای نشریه‌‌‌های معتبری چون اسلنت و کامپلکس قرار گرفت. فیلمسازان بزرگی چون دیوید لینچ، جرج رومرو و جیمز وان هم از طرفداران فیلم هستند و تاثیر آن بر روی آثار خود را تایید کرده‌‌‌اند. حتی دانا گولد، نویسنده سریال مشهور «سیمپسون‌‌‌ها» هم در مصاحبه‌‌‌ای در سال ۲۰۱۶ ادعا کرد که از طرفداران سرسخت این فیلم است.

شش: کندس هیلیگاس، بازیگر نقش مری خیلی دوست داشت یک دنباله برای فیلم ساخته شود. حتی چندبار هم برای ساخت آن اقدام کرد، اما به نتیجه‌‌‌ای نرسید. در نهایت آدام گراسمن در سال ۱۹۹۸ یک بازسازی از فیلم با همان نام خودش ترتیب داد که البته چندان به نسخه اصلی وفادار نبود. فیلم که چندان هم مورد استقبال قرار نگرفت، خیلی از بازیگران فرعی را در نقش‌‌‌های فرعی به‌کار گرفت، اما هیلیگاس که هنوز بابت عدم تمایل عوامل اصلی برای ساخت دنباله ناراحت بود، پیشنهاد بازی در دنباله جدید را نپذیرفت.

کدخبر: ۴۳۴۶۴۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر