کلاسیک ببینیم| درباره فیلم «خواننده جاز»
روزنامه هفت صبح، سینا بحیرایی | یک: در تاریخ سینما، دو اتفاق مهم رخ داد که تحولی در کل صنعت فیلمسازی ایجاد کردند، این دو تحول یکی اضافه شدن صدا به فیلمها بود، و دیگری اضافه شدن رنگ به تصاویر. فیلم «خواننده جاز» از آلن کراسلند، اولین فیلم سینمایی بود که رسما از صدا استفاده کرد. همین باعث شد فیلم به موفقیت گستردهای برسد و هم از نظر منتقدان و هم از نظر فروش عالی عمل کند. شاید همین موفقیت بینظیر باعث شد که تهیهکنندگان سینما مطمئن شوند هرطوری شده باید بهسراغ فیلمهای باصدا بروند.
دو: فیلم داستان یک پسر یهودی بهنام جک رابین (الجالسن) است که عاشق خوانندگی جاز است. ولی پدرش (وارنر اولند) که خواننده سرودهای مذهبی است، دوست دارد او راه پدر و اجدادش را ادامه دهد و خواننده کنیسه شود. تمام زندگی جک در مرز بین این دو جهان متفاوت میگذرد. از یکسو در خوانندگی جاز به موفقیتهای گستردهای میرسد، و از سوی دیگر نمیتواند پدر و مادر (یوجین بسرر) و خواستههای آنها را نادیده بگیرد.
سه: ورود صدا قطعا پیشرفت فوقالعادهای برای صنعت سینما بود. اینکه دیگر میشد با میاننویسها خداحافظی کرد و دیالوگهای فیلم را از زبان خود بازیگران شنید، قطعا خبر مسرتبخشی بود. «خواننده جاز» یک فیلم ناطق کامل نیست. تنها صحنههای آوازخوانی دارای صدا هستند و بقیه فیلم صامت است (جالب این است که بهجز صحنههای صدادار، بقیه فیلم با همان قالب شانزدهفریم فیلمهای صامت فیلمبرداری شده است). تصور کنید مخاطبی در اواخر دهه ۱۹۲۰ هستید، عادت کردهاید که تنها صدایی که از سالنهای سینما میشنوید، صدای موسیقی باشد. حال صدای خوانندهای را میشنوید که برای شما از دلتنگیها نسبت به مادر و پدرش میگوید. قطعا چنین چیزی کم از انقلاب نداشته است.
چهار: اما ورود صدا همانقدر که انقلابی و مسرتبخش بود، باعث بروز تلخیهایی هم شد. بازیگران صامت زیادی بودند که با ورود فیلمهای دیالوگدار، آن اعتبار پیشین خود را از دست دادند و نتوانستند همان موفقیت عصر صامت را حفظ کنند برای این امر دلایل زیادی داشتند. خیلیهایشان اصلا صدای آموزشدیدهای نداشتند. خیلیهایشان از کشورهای دیگر آمده بودند و لهجه داشتند. نتیجه این شد که ورود صدا باعث حذف چند ستاره مطرح سینمای صامت مثل ویلما بانکی و می موری شد. حتی ستارههایی مثل باستر کیتن و چارلی چاپلین هم اگرچه در عصر فیلمهای صدادار همچنان درخشش خود را ادامه دادند، ولی هیچگاه نتوانستند آن نبوغ دوران صامت خود را دوباره رو کنند.
پنج: میشل هازاناویشس در «آرتیست»، فیلم درخشان خود که سال ۲۰۱۱ اکران شد و جایزه اسکار بهترین فیلم سال را هم دریافت کرد، خیلی خوب این گذار از سینمای صامت به صدادار را نشان میدهد. یکی از ماندگارترین صحنههای فیلم جایی است که جرج ولنتین (ژان دوژاردین)، در اتاق خود برای اولین بار ورود صدا به سینما را با تمام وجود حس میکند. بقیه فیلم داستان تلاش بیهوده او برای وفادار ماندن به سینمای صامت و مقاومت در برابر تغییر است.
شش: «خواننده جاز» یک دیالوگ مشهور دارد که کلی هم داستان و ماجرا پشت سرش است. الجالسن در همان اولین صحنه آوازخوانی خود یک دیالوگ معروف دارد: «هنوز هیچی نشنیدهاید.» در این صحنه فقط قرار بود موسیقی پخش شود و جالسن خودش این دیالوگ را اضافه کرد. ابتدا قرار بود حذفش کنند، ولی کارگردان و بعضی از عوامل موافق حضور آن بودند. یکی از افراد مشهوری که بهشدت روی حفظ این دیالوگ اصرار میکرد، سم وارنر از شرکت برادران وارنر بود. به همین دلیل او را پدر فیلمهای صدادار مینامند. در فهرست صد نقلقول سینمایی برتر بنیاد فیلم آمریکا، این دیالوگ جک رابین در رتبه هفتاد و یکم قرار دارد.
هفت: «خواننده جاز» هم از آن فیلمهاست که اگر در دوره ما ساخته میشد، با تغییرات زیادی همراه بود. یکی از بخشهای تماشایی فیلم مربوط به پایان آن است، جاییکه جک بر سر یک دوراهی ناجور مانده است. از یکسو پدر مریضش دوست دارد او آن شب سرود مذهبی روز آمرزش را در کنیسه بخواند، و از طرف دیگر جک آن شب در برادوی یک نمایش مهم دارد (خطر لو رفتن داستان در پاراگراف بعدی).
جک در نهایت خانواده و مذهب را انتخاب میکند و آن شب به کنیسه میرود.
اگرچه او بعدا دوباره در برادوی فرصت حضور پیدا میکند، ولی اینکه او در آن شب سرنوشتساز رویای شخصی خودش را فدای خانواده و آیین خود میکند، جای تامل دارد. اگر جک رابین در سال ۲۰۲۲ در چنین دوراهی مانده بود، چه انتخابی میکرد؟ حقیقت این است که از ۹۵ سال پیش تا بهحال جهان دچار تغییرات گستردهای شده که باورها و ارزشهای پیشین جای خود را به باورها و ارزشهای تازه دادهاند. فرهنگ جوامع دچار تغییرات اساسی شده است.
نتیجه اینها این است که جک رابین سال ۲۰۲۲، قطعا نمایش برادوی را انتخاب میکرد و اتفاقا مورد تشویق مخاطبان هم قرار میگرفت. این انتخاب را از جنبه خانواده/شخص هم میتوان مورد بررسی قرار داد. به نظر میرسد انسان قرن بیستویک خودمحورتر و مستقلتر شده است و بعید است بهخاطر انتخابی بهنفع رضایت خانواده، اینقدر راحت آینده شغلی خود را بهخطر بیندازد. کاری که جک رابین در سال ۱۹۲۷ انجام داد و حتما مورد تشویق مخاطبان فیلم هم قرار گرفت.