چرا تلویزیون با چند پرسش ساده دستپاچه شد؟
روزنامه هفت صبح| یک: حرفهایی که امیرحسین رستمی مطرح کرد حرفهای عجیبی نبود. هم در مورد پروازهای ماهان به چین، هم در مورد زمان ورود کرونا به ایران و هم در مورد قرنطینه کردن یا نکردن قم درهمین یک ماه گذشته مطالب انتقادی فراوانی در روزنامهها و سایتهای خبری منتشر شده است. در نیمه بهمن دو هفته قبل از اعلام رسمی ما در هفتصبح تیتر یک داشتیم کرونا آمد، نیامد، خواهد آمد؟که در واقع جمعبندی همه زمزمهها و فرضیهها درباره کرونا و بیمارهای احتمالی بود.
کلا وقتی آمار مبتلایان به کرونا در کشورهای متعددی به شکل صعودی در حال افزایش بود گفتن اینکه کرونا به ایران هم آمده یک حدس متقن محسوب میشد. دیر و زود داشت اما سوخت وسوز نداشت. هر آدم مطلعی میتوانست حدس بزند که سروکله کرونا پیدا خواهد شد. در مورد لزوم قرنطینه قم هم مطالب انتقادی متعددی در همین هفت صبح منتشر شده و بسیاری از دیگر نشریات پرتیراژ و سایتهای خبری هم در این مورد گزارشها و مصاحبههای متعددی داشتهاند.
خود ما با تیتر درآرزوی دولت مقتدر به این ماجرا پرداختیم. در مورد پروازهای ماهان هم ماجرا به شکلی کامل مورد بحث قرار گرفته و رسانهای شده است. حتی روزنامه شرق در سلسله گزارشاتی به شکلی کاملا مشخص در مورد این پروازها واکنش نشان داده. عجیبتر این که در همه این موارد در بخشهای خبری تلویزیون هم بحث شده است.
مثلا سخنگوی وزارت بهداشت درباره قرنطینه کردن یا نکردن مورد سوال قرار گرفته و توضیح داده و یا در مورد زمان ورود کرونا به ایران و آمارهای واقعی و غیر واقعی و درباره پروازهای ماهان هم بارها در بخشهای خبری تلویزیون مورد کنکاش قرار گرفته و توضیحات مسئولین هواپیمایی و بهداشتی منتشر شده است. حالا این که پاسخها چقدر قانع کننده بود و چقدر نه یک بحث دیگر است. یعنی حرفهای رستمی نکته خاصی نداشته و فقط جمع بندی یکسری نکاتی بوده که رسانههای داخلی بارها دربارهاش بحث کردهاند. حتی در خود تلویزیون.
* دو: اینکه رستمی گفته نماینده ۷۰ یا ۸۰ میلیون نفر بوده خب جمله اشتباهی است.
* سه: در اینکه طرح دوباره این پرسشها به شکل تجمیع شده روی آنتن زنده آن هم به عنوان حکمهای صددرصد و با لحن مطالبهگر چقدر درست یا غلط بوده حرف دیگری است. در بسیاری از نقاط دنیا بر آرامش شهروندان تاکید میشود و از این جور حرفها. مشکل اما ناتوانی علی ضیا در کنترل برنامه بود. یک مجری ماهر و مسلط به سادگی میتوانست این پرسشها را هدایت کند، به راحتی میتوانست پاسخهای احتمالی را مطرح کند.
مثلا اینکه درانگلیس و سوئد و یا آمریکا هم به مسئله قرنطینه با شک و تردید نگاه میکنند و یا این که مسئولان هوایی کشور بارها و بارها در مورد پروازهای ماهان پاسخ دادهاند و این که در ایران هم بیش از سه هفته است که مدارس، دانشگاهها، مسابقات ورزشی، سینماها و محلهای تفریحی بسته شدهاند و این خودش تصمیم بزرگی بوده است.
یک مجری خوب میتوانست به این ماجرا اشاره کند که این بحثهای آقای رستمی بحثهای قدیمی است و بیش از یک ماه است که مورد جدل قرار گرفته است. یک مجری خوب میتوانست رستمی را از تبدیل شدن بیجهت به یک قهرمان فضای مجازی به سمت جایگاه حقیقیاش سوق دهد. یک بازیگر متوسط که مدام خبرها را در تلگرام و کانالهای تلگرامی و شبکههای ماهوارهای چک میکند و حرفهای قدیمی را به عنوان کشفیات شجاعانه آن هم به نمایندگی از ۷۰ یا ۸۰ میلیون نفر تحویل مخاطب میدهد.
اگر اتفاق دیروز در شبکه یک اینقدر بولد شده است ربطی به امیرحسین رستمی ندارد. مشکل مجری شماست که به رغم همه تلاشش نمیتواند گلیم برنامه را ازآب بیرون بکشد. مشکل مدیر شبکهای است که ملاکی برای سنجش کیفیت مجریهای خود ندارد و چشم و گوشش به آمارهای ارزشیابی مخاطبین در اینستاگرام و فضای مجازی است و نمیداند که برخی از دوستان این مسئله را فهمیدهاند و قواعد بازی تحمیل خود به تلویزیون را یاد گرفتهاند.
مشکل صدا و سیمای علی عسگری فقدان ارزشیابی کیفی است. این مشکل باید حل شود. تا آن موقع تلویزیون با تمام دبدبه و کبکبهاش در مقابل حرفهای عادی و تکراری یک بازیگر محترم متوسط این طوری دستپاچه خواهد شد. همانطور که یک روز قبل طنازی جواد خیابانی آنها را آنگونه به دردسر انداخته بود…