چاقوکشی پسر دایی برای پسر مورد علاقه دخترعمه
روزنامه هفت صبح | پسر جوان که پس از ملاقات با دختر مورد علاقهاش مورد حمله پسردایی وی قرار گرفت و تا یک قدمی مرگ پیش رفت درخواست اشد مجازات را مطرح کرد. اوایل تابستان سال ۹۵ وقوع درگیری در یکی از خیابانهای شرق تهران به پلیس اعلام شد. پسر جوانی به نام کامران که از ناحیه سر چاقو خورده بود به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
وی که معجزه آسا زنده مانده بود پس از بهبودی نسبی از پسر دایی دختر مورد علاقهاش شکایت کرد. کامران گفت: مدتی پیش با دختر جوانی به نام نیلوفر آشنا شدم. من با او قرار ملاقات گذاشته بودم اما پسر داییاش به نام افشین به سمتم حملهور شد و چند ضربه چاقو به سرم زد. با این شکایت افشین شناسایی و بازداشت شد و پای میز محاکمه ایستاد.
*** دو سال حبس
در نخستین جلسه دادگاه ، کامران که به درستی قادر به حرکت نبود گفت: در آن درگیری بخشهایی از مغزم آسیب دیده و حالا تعادل ندارم. من تقاضای قصاص دارم.سپس متهم به تشریح درگیری با پسر جوان پرداخت و به درگیری اعتراف کرد. در پایان آن جلسه قضات افشین را به دو سال زندان محکوم کردند.
*** درخواست قصاص
حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید نشد و قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند چون شاکی درخواست قصاص را مطرح کرده باید امکان قصاص از سوی کارشناسان پزشکی قانونی بررسی شود. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی شاکی در گزارشی اعلام کردند امکان قصاص وجود ندارد، افشین بار دیگر در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه کامران که به سختی قادر به صحبت کردن بود در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح نحوه آشناییاش با دختر جوان گفت : مدتی بود با نیلوفر در فضای مجازی آشنا شده بودم. من به او علاقهمند بودم. به همین خاطر اینترنتی با او قرار ملاقات گذاشتم اما وقتی سر قرار رفتم با پسر دایی نیلوفر روبهرو شدم. من قبلا هرگز او را ندیده بودم.
او به محض روبهرو شدن به من خودش را معرفی کرد و سپس به سمتم حمله ور شد.او میگفت برای نیلوفر مزاحمت ایجاد کردهام. اما من به او گفتم اشتباه میکند و من و نیلوفر به یکدیگر علاقهمند هستیم اما او چاقو کشید و چند ضربه به سرم زد که بیهوش شدم. این شاکی ادامه داد: من تا حالا چندین عمل جراحی انجام دادهام اما سلسله اعصاب مغزیام به شدت آسیب دیده و تعادل ندارم و به خوبی نمیتوانم راه بروم و صحبت کنم.به همین خاطر برای افشین اشد مجازات میخواهم.
*** پشیمانم، اشتباه کردم
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را گردن گرفت.وی گفت: نیلوفر میگفت کامران برایش مزاحمت ایجاد کرده است. به همین خاطر سر قرار رفتم.من قبول دارم با چاقو به سر کامران زدم اما فکر نمیکردم ضربهها موجب آسیبدیدگی مغز او شود، من واقعا پشیمانم!