کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۰۸۰۱
تاریخ خبر:

پیشنهاد فیلم خارجی‌ برای ‌نمایش در سینماها

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی| دیدن فیلم در سینما چیزی بیش از دیدن فیلم روی پرده بزرگ است. طراحی صدای فیلم‌ها معمولا برای سالن‌های سینما انجام می‌شود و هرچقدر هم با صدای بلند و سیستم خوب در خانه فیلم‌ها را ببینید، خیلی از جلوه‌های صوتی را متوجه نخواهید شد. علاوه بر آن در سینما خیلی سخت‌تر حواس آدم پرت می‌شود.

جایی که چراغ‌ها خاموش است و تنها کاری که می‌توانی انجام بدهی، نگاه کردن به پرده روبه‌رویت است. یک نکته دیگر هم هست؛ خیلی ساده دیدن فیلم‌هایی که روی صفحه کوچک تلویزیون دیده‌اید و دوست نداشتید، ممکن است روی پرده سینما حس‌و‌حال دیگری برایتان داشته باشد.

این مقدمه سایت tasteofcinema روی فهرست فیلم‌هایی بود که عقیده دارند باید روی پرده بزرگ و با صدای خوب شنیده شوند. این‌روزها که به‌خاطر وضعیت کرونا یکی‌دوتا فیلم خارجی هم در پردیس‌ها اکران شده که اکثرا فیلم‌های دیده‌‌شده سال گذشته مثل «جوکر» و «۱۹۱۷» هستند، شاید این فهرست یک پیشنهاد متفاوت باشد برای این‌که دیدن فیلم خارجی در سینماها رونق بیشتری بگیرد.

*** روزی روزگاری در غرب/ کارگردان: سرجیو لئونه / بازیگران: هنری فاندا، چارلز برانسون، کلودیا کاردیناله
سکانس افتتاحیه فیلم وسترن اسپاگتی لئونه کافی است تا آن را در این فهرست قرار دهیم. سرجیو لئونه موقع ساختن این فیلم جایگاه خودش را به‌عنوان استاد وسترن‌سازی با «خوب، بد، جلف» تثبیت کرده بود. هرکسی با کارهای موریکونه آشنایی داشته باشد، سریع موسیقی درخشان موریکونه را در این فیلم تشخیص خواهد داد. چیزی که شما می‌بینید اتمسفری است که سرجیو لئونه می‌سازد. کاری می‌کند که مخاطب آن گرما و تابش مستقیم نور خورشید و تنشی را که دائم زیاد و زیادتر می‌شود، احساس کند.

در حدی که وقتی صحنه اکشن فیلم آغاز می‌شود، تقریبا روی صندلی‌تان آماده جیغ زدن هستید. فیلمنامه را سه فیلمساز جوان ایتالیایی آن سال‌ها یعنی برناردو برتولوچی، داریو آرجنتو و سرجیو لئونه نوشته بودند. ‌آن‌ها می‌خواستند ببینند که با یک ژانری که قبلا امتحان‌شده چطور می‌توانند مخاطب را تا سر حد مرگ هیجان‌زده کنند و تکان بدهند. فیلم درباره ماجراجویی برای پیدا کردن طلا یا نجات یک شهر نیست. فیلمی‌ درباره بقاست. آدم‌خوب‌های فیلم می‌خواهند از یک زن بیوه در مقابل تهدید فزاینده هنری فاندا که یک آدمکش است، دفاع کنند. این فیلم نقطه عطفی در کارنامه لئونه به‌شمار می‌رود و به‌وضوح متوجه می‌شوید که بعد از آن حال‌و‌هوای فیلم‌هایش تیره‌تر می‌شود و به سمت سیاهی فیلم‌های دهه هفتادی می‌رود.

*** تو واقعا هرگز اینجا نبودی / کارگردان: لین رمزی / بازیگران: یواکین فینیکس
سینمای لین رمزی منحصربه‌فرد و مخصوص به خودش است. فیلم‌های او اطلاعات زیادی را جمع‌آوری کرده و در زمانی کوتاه به مخاطب می‌دهند. فیلم‌های رمزی معمولا تاثیر زیادی روی مخاطبانش می‌گذارد چون بارها و بارها می‌شود آن‌ها را تفسیر کرد.خودش ابراز کرده بود که موقع گرفتن یک نما به دوچیز توجه می‌کند: این‌که فیلم را با تصاویر مخصوصی پر کند یا از صداهای مخصوصی استفاده کند. او چنان دید سینمایی دارد که اگر نماهای ساده‌اش را کنار هم بگذاریم، تازه متوجه معنا و شاعرانگی آن‌ها می‌شویم. فیلم «تو واقعا هرگز اینجا نبودی» درباره یک آدمکش است.

فیلم درباره رابطه غیرمعمول والدینی با فرزندشان و علاوه بر همه این‌ها درباره روان شکننده یک مرد است. وقتی فیلم را می‌بینید، تصاویر و صداهایش تسخیرتان می‌کند. این فیلمی ‌است که بیش از هرچیز به‌خاطر موسیقی جانی گرین‌وود باید آن را در سالن تاریک سینما دید. موسیقی‌ای که آشوب درون کاراکتر اصلی قصه را بازتاب می‌دهد.

*** روما / کارگردان: آلفونسو کوارون / بازیگران: یالیتز آپاریچیو
«روما» فیلمی ‌برجسته و مهم است. یکی از کارهای شگفت‌آور فیلم این است که با ادغام‌کردن صداها و داستان‌ها درباره اعضای یک خانواده و خدمتکارشان، داستان یک ملت را به تصویر می‌کشد. پیچیدگی‌های شگفت‌انگیز «روما» فقط زمانی درک می‌شود که آن را روی پرده بزرگ ببینیم. «روما» فیلمی ‌است که در حاشیه یک جهان بزرگتر قرار گرفته است. روایت و نمای نقطه‌نظر کلئو، خدمتکار خانواده به خودی خود جالب و جذاب است اما این‌که مخاطب از بیرون چطور به همه این داستان‌ها نگاه می‌کند، چیزی است که آن را تبدیل به سینمای تاثیرگذار می‌کند.

موقعیت کلئو به او اجازه نمی‌دهد که از هیچ جریانی کامل سردربیاورد. فضای او سالن خانه است و نه حتی اتاق خواب‌ها. او در خیابان‌هاست نه در ماشین. بخشی از چیزی که این فضا را خلق می‌کند، صداگذاری است. طراحی صدای این فیلم در پخش سینمایی خودش را نشان می‌دهد. صدایی که نشان می‌دهد، جهان اطراف کلئو چقدر پیچیده و آشفته است. تنها نقطه ثابت فیلم کلئوست که انگار در این دنیایی که به‌شکل فزاینده‌ای رو به دیوانگی می‌رود، همیشه آرام و قابل اتکاست.

*** نام تو / کارگردان: ماکوتو شینکای ‌
چندسال پیش که به نمایش درآمد، تبدیل به دومین انیمه پرفروش تاریخ شد.‌ هالیوود هم‌اکنون مشغول بازسازی نسخه آمریکایی آن است. فیلم داستان جادویی و کاراکترهای خارق‌العاده‌ای دارد. داستان دو نوجوان یکی در توکیو و دیگری در روستایی در ژاپن که دائما در جلد یکدیگر می‌روند. ساوندترک فیلم فوق‌العاده است و طرح داستانی بغرنج آن خیلی خوب اجرا شده است.

بخشی از جادوی «نام تو» به‌خاطر رئالیسم تاثیرگذار آن است و توجهی که به جزئیات نشان می‌دهد. فقط در یک انیمیشن می‌شود تا این حد همه‌چیز را در کنترل داشت. تصاویر توکیو و روستا جادویی به‌نظر می‌رسد. به‌علاوه داستان رمانتیک و تنش این انیمه که برآمده از فیلم‌های کلاسیک‌ هالیوودی است. این ترکیبی از یک انیمیشن مدرن نفس‌گیر و قصه‌گویی کلاسیک است.

*** آشوب / کارگردان: آکیرا کوروساوا / بازیگران: تاتسویو ناکادای، آکیرا ترائو
خیلی از فیلم‌های کوروساوا می‌توانستند در این فهرست حضور داشته باشند. قاب‌بندی و صحنه‌آرایی کوروساوا به گمان خیلی‌ها شیوه ساختن فیلم‌ها و داستان‌هایی که گفته می‌شدند را تغییر داد. «آشوب» یکی از بهترین کارهای کوروساواست که تبدیل به یک حماسه شد. فیلم اقتباسی از «شاه‌لیر» شکسپیر است که در آن شاه‌لیر تبدیل به یک حاکم فئودال ژاپنی شده. او میراثش را به پسرانش بخشیده و حالا شاهد این است که چطور آن‌ها میراثش را تکه‌پاره می‌کنند.

در همین حین شاهد زوال عقل او هم هستیم. نبوغ کوروساوا در شیوه خلق فضاست و شکل‌دادن به چیزهایی که روی پرده شاهدش هستیم. هرکدام از فیلم‌ها کوروساوا را ببینید، مغزتان منفجر می‌شود که چطور از روی هندسه صحنه می‌توانید تنش‌ها و روابط را درک کنید. فیلم‌هایی مثل «ارباب حلقه‌ها» یا حتی فیلم‌های مارول دین بزرگی به کوروساوا دارند. کوروساوا برای فیلم‌هایش استوری‌بورد می‌کشید. لباس‌ها و اسلحه‌ها را طراحی می‌کرد. فیلمسازی مثل او کم پیدا می‌شود و زیبایی‌شناسی فیلمی ‌مثل «آشوب» در ابعاد بزرگ است که بهتر درک می‌شود.

*** نابودی / کارگردان: الکس گارلند / بازیگران: ناتالی پورتمن، جنیفر جیسون‌لی
دومین فیلم از کارگردانی که با فیلم اولش «اکس‌ماشینا» خیلی‌ها به جمع علاقه‌مندانش پیوسته بودند. مخلوطی از ژانر وحشت، علمی-تخیلی و فانتزی که مقداری سورئالیسم هم قاطی‌اش شده. فیلم گارلند اقتباس از یک رمان است و می‌تواند ادعا کند که اولین اقتباس سینمایی از این ژانر است. پنج دانشمند وظیفه پیدا می‌کنند بررسی کنند چه بلایی سر گروه قبلی آمده که پدیده‌‌ای مربوط به بیگانگان را کشف کرده بودند. فیلم «نابودی» طراحی منحصربه‌فردی دارد، سوالاتی بنیادی مطرح می‌کند و شبیه هیچ فیلم دیگری که قبلا دیده‌ایم نیست.

*** لورنس عربستان / کارگردان: دیوید لین / بازیگران: پیتر اوتول، عمر شریف، الک گینس، آنتونی کویین
یک شاهکار سینمایی واقعی. در این فیلم تقریبا چهارساعته جنگ، تاریخ و سیاست را می‌بینیم. دیدن این فیلم فقط تماشای داستان یک مرد نیست. شبیه این است که همه دنیا مقابلتان قرار گرفته باشد. دیوید لین به‌خصوص در تکنیک تدوین بسیار کمال‌گرا بود و جوری صحنه‌ها را به‌هم کات می‌زد که هیچ‌چیزی از دست نرود. عوامل فیلم واقعا در صحرا و در زیر گرمای غیرقابل تحمل فیلم را ساختند. شرایط آن‌ها به لورنس واقعا نزدیک بوده است. «لورنس عربستان» با آن نماهای لانگ‌شات از صحرا احتمالا بهترین فیلمی‌ است که می‌شود دیدنش را روی پرده توصیه کرد.

کدخبر: ۳۴۰۸۰۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر