پیران خاطرهساز سینما؛ از ناخدا خورشید تا گیلانه
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | به مناسبت روز جهانی سالمند، پرونده امروز هفت صبح به ۱۰شخصیت پیرمرد و پیرزن «خاص» سینما اختصاص داده شده است؛ از ناخدا خورشید تا گیلانه. در این گزارش درباره راز محبوبیت و موفقیت هر کدام به تفصیل نوشتهایم.
سهشنبه روز جهانی سالمندان بود. روزی که قرار است کرامت پیرمردان و پیرزنان به ما یادآوری شود و فراموش نکنیم آنها چه خواستههایی دارند.
اولا به سالمندان این روز را تبریک میگوییم؛ توی تحریریه فکر کردیم برای سالمندان به سهم خود چه کاری میتوانیم انجام دهیم. نتیجه این شد که ۱۰شخصیت ماندگار سینما را انتخاب کنیم و راز ماندگاریشان را بنویسیم. این پیرمرد و پیرزنها هرکدام صاحب ویژگی خاصی هستند که در پرونده امروز ذیل تعریف «باحال» دربارهشان توضیح داده شده است.
یک شخصیت مردی است باصلابت و صاحب قانون شخصی خود. دیگری پیرزنی است که نام مقدس مادر دارد و همه بچهها را زیر چتر خود جمع کرده. آن یکی پیرمردی شوخ و شنگ است که در فیلم «دختر شیرینیفروش» خلق شد. اگر بنا بود همه پیرمرد و پیرزنهای خاص سینما را مرور میکردیم بیش از دوصفحه نیاز میبود. این ۱۰شخصیت انتخاب هفت صبح است اما میدانیم جای خسرو شکیبایی در «شب» ، یدالله شادمانی در «خسته نباشید!» و خیلیهای دیگر خالی است.
*** فیلم مادر / ساخته زندهیاد علی حاتمی / زنده یاد رقیه چهره آزاد / سال ۱۳۶۸
در سینمای ایران نقش مادر کم سراغ نداریم اما کاری که علی حاتمی کرد یگانه است. او در فیلم مادر، یک مادر خلق کرد که در عین ملموس بودن، نمادین است. زنده یاد رقیه چهره آزاد ذاتا شمایل مادر داشت؛ چینهای صورت و موی سپید از او مادری آشنا میساخت. علی حاتمی به این ویژگی ذاتی، مهر مادری را افزود و کاری که کرد خاص و عام در برابرش خشوع دارند.
مادر در میانه بحران یک خانواده را گرد هم میآورد و با محبتش آنها را کنار یک سفره مینشاند. به اینها بیفزایید دیالوگهای جادویی که حاتمی برای مادر نوشت. مثل: سر شام گریه نکنید، غذا رو به مردم زهرنکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم. راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف. آبروداری کنین بچهها، نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم میشه، نه از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمدابراهیم،خیلی ریز نکن مادر،اون وقت میگن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ.
چطور بازی کرد: زنده یاد رقیه چهره آزاد مادر را طوری باور کرد که همه باور کردند او یک مادر واقعی است نه نمایشی؛همین. زنده یاد چهره آزاد به خاطر بازی در فیلم مادر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره هشتم فجر بهدست آورد. این جایزه را در حالی گرفت که ۸۱ ساله بود و همچنان مسنترین بازیگری است که برنده سیمرغ اصلی فجر شدهاست.زنده یاد رقیه چهره آزاد بعد از مادر در چند فیلم و سریال بازی کرد اما این نقش آن قدر بزرگ است که روی همه آنها سایه انداخته است.
*** فیلم بوی پیراهن یوسف ساخته ابراهیم حاتمی کیا / علی نصیریان / سال ۱۳۷۴
دایی غفور روی تاکسی کار میکند و همه فکرش پسری است که میگویند شهید شده. او اما باور دارد فرزندش زنده است. آنچه دایی غفور را مانا کرده، کلام گرم و آرام و چهره مهربانش است. او شمایل همه پدران منتظر است؛ پدرانی که پس از پایان جنگ و آزادی اسرا در خوف و رجا به سر میبردند و همیشه چشمشان به در مانده.
باور، مهمترین عنصر وجودی دایی غفور است. همه چیز نشان از شهادت پسر و نبودن هیچ امکانی برای بازگشتش میدهد اما ویژگی بارز دایی غفور، امید داشتن در عین ناامیدی است. دایی غفور میخندد، سر حال است، سر به سر بقیه میگذارد، ماشیناش را برای عروسی نامزد پسرش گل میزند، برای بچه شعر میخواند و آنقدر زندگیاش شیرین است که هیچ کس فکر نمیکند توی دلش چه غوغایی به پاست. اما در تمام این لحظات، یک آه، یک حسرت یا حتی هالهای از اشک را میشود توی چشمهایش پیدا کرد. این باور است که بالاخره سرنوشت قهرمان را عوض میکند و وجهی مهم از او در ذهن مخاطبان به جا میگذارد.
علی نصیریان طوری نقش را بازی کرد که گویی سالها در انتظار یوسفش بوده. فریاد خاموش و بریده بریده او لحظهای که فرزندش را میبیند، اوج توانایی اوست. ابراهیم حاتمی کیا، هوشمندانه چهرهای سمپات از علی نصیریان طراحی کرد که صورت و صوتش در عین اضطرابِ انتظار، پر از گرمی و امید است.
بازی نصیریان در «بوی پیراهن یوسف » توسط سینمادوستان تحسین شده اما به خاطر آن جایزهای به دست نیاورده است.
بیشمار نقش دوست داشتنی در کارنامه نصیریان دیده میشود که نمونه متاخر آن مسخره باز است؛ یک پیرمرد متفاوت و بانشاط.