
روزنامه هفت صبح، سامان فائق | سالها قبل با یک تیم از کرهجنوبی همکاری نزدیکی داشتم. یکی از مواردی که اوایل این همکاری من را مدام کلافه میکرد، فکر کردن زیاد اعضای تیم قبل از اجرا بود!!! برای هر تسک ساده، ساعتها وقت برای همفکری تخصیص داده میشد و در جلسات مختلفی، موضوعات از جنبههای مختلف عمیقا مورد بررسی قرار میگرفت. بعدها دریافتم که نتیجه این شیوه از کار کردن خطای نزدیک به صفر پس از اجراست و در موارد بسیار بسیار کمی مجبور به دوباره کاری میشدیم. اما میپرسید این چه ربطی به پلتفرمهای ایرانی دارد؟ اجازه دهید داستان را یک مرتبه از ابتدا با هم بررسی کنیم.
روزگاری در این مملکت نیازمندیهای روزنامه همشهری در حد ۳۰۰ ورق به چاپ میرسید. آرام آرام و همراه با همگانی شدن اینترنت و سهولت استفاده از آن در دستگاههای مختلف مثل گوشیهای تلفن همراه، کسب و کارهای سنتی مثل همین روزنامههای کاغذی جای خود را به سایتها، کانالها و صفحات مجازی خبر دادند. ادامه این روند تغییرات، به آگهینامههای چاپی هم رسید. روزنامه همشهری و پیکهای محلی جایگزینی قوی در قامت الکترونیک پیدا کردند.
دیگر کسی دنبال خرید روزنامه برای بهدستآوردن آگهی و نیازمندیها نبود. حال اپلیکیشنهای موبایلی مثل دیوار، شیپور، باما و امثالهم منبعی بسیار غنی از آگهیهای مختلف هستند که اتفاقاً در بخش جستوجو با فیلترهای مختلف، برتری چشمگیری نسبت نمونههای کاغذی دارند.قصه از جایی تلخ شد که جمعیت دلال، شاخکهایشان تیز شد و برای سوءاستفاده از این پلتفرمها به نقشه کشیدن پرداختند. اعلام قیمتهای سوری و ایجاد موج تورمی برای محصولی خاص مثل خودرو، حاصل نقشههای این عده از خدا بیخبر بود.
اما نتیجهای که گرفته شد بیش از هر چیز اعجابانگیز بود. نتیجه این بود: «پلتفرمهای آگهینامه دلیل اصلی گرانی در ایران هستند!!!» و در پی این نتیجه دستوری جالب صادر شد: «پلتفرمها حق انتشار قیمت را ندارند و باید مبلغ محصولات را در پلتفرم خود حذف نمایند.»
چندی گذشت و پس از حذف قیمتها از پلتفرمهای مذکور، تصمیم به خرید خودرویی داشتم و از طریق پلتفرم باما با چندین فروشنده تماس گرفتم. از پاسخ این فروشندگان متوجه شدم که با حذف قیمت در پلتفرمها، تورم و گرانی جای خود را به سردرگمی و تشویق داده. از طرفی فروشندگان این مرتبه از ترس ارزان نفروختن، قیمتهایی به شدت بالاتر از قبل ارائه میکنند.
با این راهحل هیجانی یعنی حذف اعلام قیمت نه تنها قیمتها ارزان نشد بلکه در کنار آن روند صعودی قیمت، تشویق هم به بازار اضافه شده است.این تصمیم که در سطح کلان مملکتی گرفته شده، تصمیمی هیجانی بود که حتی به اندازه آن تیم تجاری کوچک کرهای که اول مطلب اشاره کردم روی تصمیم فکر نکردند.
انگار که کسبوکارهای اینترنتی و استارتاپی موش آزمایشگاهی هستند که مدیران با تصمیمات غلط هیجانی، تمام بنیاد آنها را به همین سادگی و یک شبه به خطر اندازند و زحمات آنها را در جذب کاربر آنلاین که برایش هزینههای هنگفتی پرداخت شده به همین سادگی بر باد دهند.اما همگی میدانیم که نقد، بدون ارائه راهکار تنها کلماتی تند و بی ارزش است.
پیشنهاد من این است: قیمتها تابعی از پارامترهای مختلفی مثل قیمت ارز، قدمت استفاده، سلامت کالای دست دوم و امثالهم هستند. اینکه محاسبه یک قیمت از یک فرمول ثابت با متغیرهای مختلف بهدست میآید میتواند ما را به این برساند که باید یک سرویس توسط ارگانی راهاندازی شود تا محدوده قیمت انواع کالا را محاسبه نماید.
اگر بتوان این سرویس را به پلتفرمها طوری ارائه کرد که برای هر محصول، محدوده قیمت در آن پلتفرم توسط ارگانی اعلام شود و مقایسهای بین قیمت اعلام شده توسط مشتری صورت پذیرد، مشکل کاملاً حل خواهد شد. در واقع کاربر میتواند قیمت عادله و محاسبه شده رسمی را ببیند و متوجه شود که قیمت اعلامی فروشنده، پایینتر یا بالاتر یا در محدوده قیمت واقعی است و تصمیم به خرید بگیرد.
بدینترتیب، نظارت بر قیمتها توسط خود خریداران صورت خواهد پذیرفت و موجهایی که توسط دلالها ایجاد میشود تقریباً خنثی خواهد شد.امیدوارم مسئولان عزیز ما، در تصمیمگیریها از متخصصان این حوزه دعوت به عمل آورند و آنها را دخیل کنند تا این تصمیمات خودسرانه غیر تخصصی، در سالی که آن را جهش تولید نامیدهاند، رو به بهبود برود و شاهد این نباشیم که این تصمیمات باعث ویرانی اکوسیستم استارتاپی کشور شود.