پروندهای خواندنی درباره آثار مهران مدیری
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | مهران مدیری از ابتدای سال ۱۴۰۰ در نقطه شروع ورود به چهارمین دهه فعالیت به عنوان یک کارگردان و بازیگر کمدی، با فصل دوم سریال «هیولا» به میدان آمد. «هیولا» مهمترین سریال مدیری در دهه۹۰ نام گرفت، سریالی که هم به لحاظ فیلمنامه اثر قابل قبولی بود و هم به لحاظ شخصیتپردازی و انتخاب بازیگران موجه به نظر میرسید. در عین حال نگاه انتقادی منحصربهفردی داشت.
مجموع این شرایط باعث شد با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شود. طبیعتا انتظار میرفت مدیری با همان دست فرمان پیش رود و «دراکولا» را به عنوان مکملی جذاب برای «هیولا» به میدان بیاورد. هنوز برای قضاوت درباره این سریال زود است. درحال حاضر فقط سه قسمت از «دراکولا» توزیع شده و راه زیادی دارد تا خودش را اثبات کند اما در سه قسمت ابتدایی، هنوز به اندازه کافی قدرتمند ظاهر نشده است. به بهانه شروع سریال «دراکولا» پروندهای را به بررسی نقاط مشترک آثار مدیری اختصاص دادهایم.
مواردی که در آثار مختلف مدام تکرار میشوند و حالا ردپای آنها را در دراکولا هم میشود دید. در بخش دیگری از این پرونده سراغ آن دسته سریالهای مدیری رفتهایم که به فصلهای دوم رسیدهاند. در بخشی دیگر مقایسهای میان هیولا و دراکولا انجام دادهایم تا ببینیم هرکدام از این سریالها با چه کیفیتی تولید شدهاند.در پایان هم مروری داریم بر آثار مدیری درشبکه نمایش خانگی و مهمترین اتفاقهای کارنامهاش از ابتدای دهه۷۰ تا شروع سال ۱۴۰۰٫ سه دههای که برای مدیری پربار بوده است.
دو سال دیگر میشود ۳۰ سال که از ورود مهران مدیری به تلویزیون و ساخت سریالهای کمدی توسط او میگذرد. در این ۳۰ سال انواع و اقسام سریالها را به کارگردانی و بازی او دیدهایم. میزان بازپخش بعضی از این آثار بهقدری بالاست که خیلی از شخصیتها را به اندازه فامیلهایمان میشناسیم و به جزءجزء ویژگیهای آنها واقفیم.
حالا بعد از گذشت اینهمه سال وقتی سریالها را کنار هم میگذاریم و تکتکشان را بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که مدیری در خیلی از موارد بهجای دست زدن به نوآوری و رفتن سراغ شخصیتهای جدید و بهروز، روی همان الگوهای پیشین حرکت کرده است. شخصیتهای ساده و درستکاری که در جامعهای جاهل گیر میافتند، شخصیتهای احمقی که هیچ طرز فکری ندارند و دنیا را آب ببرد فرقی به حالشان نمیکند.
شخصیتهای زن سلطهگر که همسرشان حق آب خوردن بیاجازه آنها را ندارد، استفاده از زوجهای کمدی یا تکیهکلامها برای بالا بردن جذابیت سریال و … همگی از مواردی هستند که بارها و بارها در آثار مدیری شاهد بودهایم. خیلیوقتها تکرار هرکدام از این موارد به نفع اثر جدید تمام شده و بعضیاوقات کاملا به آن ضربه زده است. این موارد را بررسی میکنیم.
*** شخصیتهای درستکار و باسواد
* اولینبار کجا دیده شد؟ شبهای برره
* در چه آثاری ادامه پیدا کرد: باغ مظفر، گنج مظفر، قهوه تلخ، در حاشیه، ساعت پنج عصر، هیولا
* تحلیل: در اکثر آثار مدیری میتوانیم شخصیت محوری ساده و درستکاری را ببینیم که با وجود تلاشی که برای درست رفتار کردن انجام میدهد، اما یا مورد تمسخر قرار میگیرد یا مجازات میشود یا مجبور میشود خودش را تغییر دهد. درواقع مدیری در تمام آثارش جهانی را خلق میکند که در دست جاهلان است و افراد ساده و درستکار عملا به حاشیه رانده میشوند و به جایی نمیرسند.
این شخصیتها معمولا روزنامهنگار، مورخ، معلم و … هستند که به قصد تحقیق، تهیه گزارش یا آموزش و حتی کمک، اشتباهی سر از جایی درمیآورند که سبک و شیوه زندگیشان با بقیه متفاوت است. بار اصلی این نقشها تا مدتها روی دوش سیامک انصاری بود. در «شبهای برره»، «باغ مظفر»، «گنج مظفر»، «قهوه تلخ»، «در حاشیه» و «ساعت پنج عصر» انصاری بود که به عنوان شخصیتی به نسبت روشنفکر و منطقی ظاهر شد. این نقش در «هیولا» به فرهاد اصلانی سپرده شد؛ معلمی باشرافت که رفتهرفته مجبور میشود شرافتش را کنار بگذارد.
*** زنان مدیر و سلطهگر
* اولینبار کجا دیده شد؟ جُنگ ۷۷
* در چه آثاری ادامه پیدا کرد: ۹۰ شب، پاورچین، نقطهچین، شبهای برره، قهوه تلخ، هیولا، دراکولا
* تحلیل: مهمترین ویژگی اکثر پارتنرهای زن مهران مدیری در آثارش این است که همگی معمولا قدرت و مدیریت بالایی دارند و روی همسرانشان مسلطاند. شخصیتهای محوری مرد سریالهای مدیری، کاملا از زنانشان حساب میبرند. اولینبار در «جُنگ ۷۷» بود که مهران مدیری زوجی به نام مریم و رامین را به مخاطبان معرفی کرد.
رامین تقریبا اختیاری در زندگی زناشویی نداشت و مریم با بازی لاله صبوری از طریق تسلطش روی او، همهچیز را پیش میبرد. در «۹۰ شب» این ویژگیها به ساناز سماواتی رسید. در «پاورچین» سحر زکریا بود که در نقش مهتاب روی فرهاد تسلط داشت و این نقشها به همین ترتیب در اکثر آثار مدیری ادامه پیدا کردند. منیژه در «نقطهچین»، لیلون «شبهای برره»، فخرالتاج «قهوه تلخ»، شهره و مینا در «هیولا» و حالا هم ژاله در «دراکولا» در ادامه همان کاراکترها ساخته شده، اما تسلطش تصنعی از آب درآمده و از داستان بیرون میزند.
*** شخصیتهای احمق
* اولینبار کجا دیده شد؟نقطهچین
* در چه آثاری ادامه پیدا کرد: نقطهچین، شبهای برره، باغ مظفر، قهوه تلخ، هیولا و دراکولا
* تحلیل: درباره تکرار شخصیتهای درستکار و زنهای سلطهگر در سریالهای مهران مدیری نوشتهایم، اما یکی دیگر از شخصیتهایی که معمولا در آثار مدیری دیده میشوند، شخصیتهای احمق و بیشعورند. نکته جالب اینجاست که اتفاقا هیچ اشاره مستقیمی به حماقت آنها نمیشود، اما در دنیایی که مدیری از آدمهای کمهوش میسازد، این شخصیتها احمقتر از سایرین به نظر میرسند؛ مثلا در «نقطهچین» بامشاد بود که منطقی نداشت.
در «باغ مظفر» شخصیت حیفنون و قلمراد این ویژگی را داشتند. در «شبهای برره» این نقش به نظام دو برره رسیده بود. در سریال «هیولا» این نقش را هوشمند کامروا و چمچاره برعهده داشتند. هوشمند آقازادهای است که هیچ بهرهای از هوش نبرده و چمچاره هم هیچ طرز فکری از خودش ندارد و فقط چشمش به دهان همسرش است. نه متوجه تحقیرها میشود و نه چیزی خوشحالش میکند. هردوی آنها کماکان همان شخصیت پیشین را تکرار کردهاند.