کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۳۵۲۳
تاریخ خبر:

پرونده‌ای خواندنی برای پایان سریال «زخم کاری»

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | «زخم کاری» دیروز به پایان رسید. سریالی اقتباسی که برگرفته از تراژدی «مکبث» شکسپیر بود و براساس رمانی از محمود حسینی‌زاد پیش می‌رفت. این اثر خوش‌ساخت و پرهیجان در این پانزده هفته، با حواشی زیادی روبه‌رو بود. اولین تجربه محمدحسین مهدویان در شبکه نمایش خانگی، با وجود اصلاحاتی که روی آن اعمال شد و اعتراض‌هایی که به همراه داشت، نهایتا به اثری موفق در کارنامه این کارگردان تبدیل شد و حتی در نقطه پایان هم اکثر مخاطبانش را راضی نگه‌ داشت.

از زمان شروع این سریال بارها در روزنامه هفت‌صبح درباره ابعاد مختلف آن نوشته‌ایم. از موفقیت جواد عزتی و رعنا آزادی‌ور در خلق نقش‌های جدید و اثرگذار تا ورود چهره‌های جدیدی مثل سارا حاتمی به عرصه بازیگری یا پرونده‌ای برای انواع و اقسام ضدقهرمان‌های جذاب و دوست‌داشتنی در سینما و تلویزیون و… حالا با رسیدن سریال «زخم کاری» به ایستگاه پایانی، پرونده‌ای را به تمام موارد مهم و قابل توجه آن اختصاص داده‌ایم.

بخش مهمی از جذابیت سریال «زخم کاری» به ویژگی‌های منحصربه‌فرد مالک برمی‌گردد. یک ضدقهرمان دوست‌داشتنی که با وجود تمایل به قدرت و به قتل رساندن چند نفر، احساس آرامش ندارد. او مدام مضطرب است، تهوع دارد، گریه می‌کند و پشت‌سرهم سیگار می‌کشد. با وجود همه‌ این شرایط، شخصیتی جذاب است و در تمام پیش‌بینی‌هایی که برای این سریال شده، اکثر مخاطبان علاقه دارند تا پایان زنده بماند و رقیبانش از میدان به در شوند. بخش مهمی از ویژگی‌های مالک به همان شخصیت اصلی مکبث برمی‌گردد و بخشی دیگر زاییده خیال محمود حسینی‌زاد در «بیست زخم کاری» است. البته عملکرد و رفتار مالک، بیشتر توسط محمدحسین مهدویان ساخته شده و جواد عزتی به بهترین شکل آن را اجرا کرده.

ویژگی‌های درونی
‌تمایل به قدرت: در قسمت اول مالک می‌توانست سهمش را بگیرد و زندگی کاملا مرفهی را کنار خانواده‌اش بگذراند اما تمایلش به نشستن در جایگاه قدرت، باعث شد به‌‌رغم ترس و نگرانی‌اش، دست به قتل حاج‌عمو بزند. درست است که بخش مهمی از این نقشه توسط سمیرا اجرا شد اما در درجه اول به همین تمایل مالک برمی‌گشت. مالک سالیان سال به واسطه‌ شغل پدرش، نتوانسته به جایگاه والایی دست پیدا کند و یک‌جورهایی توسری خور بود. به همین دلیل هم نیاز داشت به نحوی حس برتری‌جویی‌اش را ارضا کند و این میل، جز با نشستن سر جای حاج‌عمو امکان‌پذیر نبود.

سلطه‌پذیری: مالک با وجود اینکه کاملا پیشرفت کرده و به جایگاه بالایی رسیده بود اما هیچ‌وقت نتوانسته بود از زیر سلطه‌ سمیرا بیرون بیاید. خودش را در جایگاهی پایین‌تر از سمیرا می‌دید و انگار باورش این بود که باید از او اطاعت کند حتی اگر سمیرا با لحن بدی خطابش کند یا حتی کتکش بزند. در اوج قدرت هم با این که مخفیانه با کیمیا رابطه داشت و تمام اموال را به اسم خودش زده بود، باز هم از بابت سمیرا نگرانی داشت. مالک می‌توانست سر سمیرا را هم زیر آب کند اما از تهدیدهایش ترسید و کاری را انجام داد که میل او بود.

ویژگی‌های ظاهری
حالت بدن: جواد عزتی در نقش مالک چاق‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. موهای سرش جوگندمی است و معمولا رنگش پریده است. اکثر مواقع سیگار به دست دارد و موقع استرس، دستش‌ را روی بینی و دهانش می‌کشد.

موبایل و عینک: این مدت بحث زیادی برسر مدل گوشی موبایل مالک وجود داشت. خیلی‌ها برایشان عجیب بود که مالک با وجود ثروت زیادی که دارد چرا از یک گوشی ساده استفاده می‌کند؟ این درحالی است که گوشی مالک، برند «ورتو» است و بیشتر از ۵۰هزاردلار قیمت دارد و با پول ما چیزی حدود یک‌میلیارد و نیم ارزش دارد. البته این هم مهم است که در دنیای میلیاردرها داشتن این گوشی موبایل، اهمیت زیادی دارد. درباره عینک آفتابی مالک هم در صفحات اینستاگرامی مختلف اظهارنظرهای زیادی شده. برآیند نظرات به این نکته اشاره دارد که این عینک آفتابی مدل تام فور است و حدود ۹ میلیون تومان قیمت دارد.

بیماری‌ها
ا ضطراب و تهوع: مالک از همان قسمت اول سریال درگیر یک اضطراب و تهوع مدام است. به محض اینکه دچار استرس می‌شود حالت تهوع می‌گیرد و خودش را به دستشویی می‌رساند. با پیش رفتن داستان، این حال بدتر می‌شود. اضطراب و عدم امنیت و ترس شدید باعث شده تا ضعف روانی، رفته‌رفته در مالک به ضعف جسمانی و نهایتا بیماری جسمی تبدیل شود. عذاب وجدان ناشی از قتل‌های پیاپی او را درگیر کابوسی وحشتناک می‌کند. مدام چهره‌ آنهایی را که به قتل رسانده از مقابل چشمانش می‌گذرد و مدام هذیان می‌گوید و گریه می‌کند. اوایل می‌توانست خودش را به دستشویی برساند اما در ادامه به جایی می‌رسد که هرجایی بالا می‌آورد.

صفراوی: بعضی جاها به مزاج سودایی مالک اشاره شده. آنهایی که مزاج سودایی دارند، بی ‌قوت و کم‌جان هستند، بیمناکند و مدام می‌لرزند. حتی از خودشان هم می‌ترسند. منفعلند اما در عین‌حال پرخاش می‌کنند. تنها هستند و به همه شک دارند. بی‌ثباتی عصبی، تغییرات شدید احساسات هم از ویژگی‌های این شخصیت‌هاست.

ریشه‌شناسی
حسادت: مالک از آنجایی که هیچ‌وقت چیزی نداشته و همیشه حسرت زندگی ریزآبادی و فرزندانش را خورده از کودکی با حسادت خو گرفته. درواقع بخش مهمی از تصمیم به قتل ریزآبادی و نابودی ناصر، به همین حسادت برمی‌گردد. در کودکی هیچ‌وقت چیزی برای خودش نداشته. در جوانی فقط زیردست بوده و از دور به خوشبختی آنها نگاه کرده و به همین دلیل می‌خواهد آتش این حسادت را خاموش کند. وقتی به قدرت می‌رسد سعی می‌کند به خاطر همین حسادت، ناصر را مقابل چشم دخترش تحقیر کند. او حتی از شکست منصوره که زمانی دوستش داشته لذت می‌برد چون همیشه حسرت زندگی او را داشته است.

جبران: بیشتر تلاش‌های مالک برای این است که بچه‌هایش مثل خودش با حسرت بار نیایند و احساس تلخ گذشته‌ خودش را تجربه نکنند. مالک دست به هر کاری می‌زند تا میثم مثل خودش زیردست نباشد و برای خودش به جایگاه بالایی برسد. بلافاصله بعد از اینکه به جایی می‌رسد، برای او اسب می‌خرد چون نمی‌خواهد میثم چیزی از مائده کمتر داشته باشد. آخرسر هم که به اجبار سمیرا تمام اموالش را به نام میثم می‌زند.

دانلود PDF

کدخبر: ۴۱۳۵۲۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر