کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۲۲۴۹
تاریخ خبر:

پرونده‌ای برای ۲۶‌سال فعالیت سینمایی فروتن

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | در دهه ۷۰ و همزمان با پوست‌اندازی سینمای ایران، بازیگری قد علم کرد که تفاوت‌های محسوسی با هم‌نسلان خود داشت. محمدرضا فروتن از همه خصوصیات ستاره شدن در آن سال‌ها فقط چشم‌های رنگی‌اش شبیه دیگران بود. چهره و صلابت مردانه به همراه تن صدایی که بر جذبه‌اش می‌افزود، او را خیلی زود محبوب طیف زیادی از مخاطبان سینما کرد. محمدرضا فروتن بعد از یکی، دو فیلم، در سریال «سرنخ» بازی کرد و اینجا بود که توانایی‌اش به چشم آمد.

درخشش در سریال کیومرث پوراحمد باعث شد خیلی زود مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گیرد و بعد از آن با پیشنهادهای متعدد از سوی کارگردان‌های شاخص مواجه شود. دهه ۷۰ به کام فروتن بود؛ در دهه ۸۰ نیز همچنان ردای ستاره بر تن داشت. از اواخر این دهه با انتخاب‌های نه‌چندان خوب، به کارنامه‌اش ضربه وارد شد و در دهه ۹۰ روند نزولی‌اش ادامه یافت. در یک دهه اخیر به سختی می‌توان نقشی خوب در کارنامه محمدرضا فروتن یافت. «آقای سانسور» تازه‌ترین فیلمی است که با بازی او اکران شده و هیچ نسبتی با نقش‌های فروتن در روزهای اوج ندارد. این فیلم صرفا بهانه‌ای است برای مرور کارنامه محمدرضا فروتن.

تحلیل طهماسب صلح‌جو بر کارنامه بازیگری محمدرضا فروتن. این منتقد باسابقه به هفت صبح می‌گوید باید با لحاظ کردن همه شرایط درباره حاصل کار بازیگر نظر داد. او عقیده دارد در موفقیت یا ناکامی بازیگر، کارگردان نقش اصلی را ایفا می‌کند.

دیدگاه طهماسب صلح‌جو درباره بازیگری محمدرضا فروتن، صرفا محدود به کارنامه او نمی‌شود. صلح‌جو بحث را عام‌تر می‌بیند و از دل آن به سراغ تحلیل کارنامه فروتن می‌رود. به گفته صلح‌جو، عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهند تا یک بازیگر در یک فیلم جلوه کند یا ندرخشد. در این فرآیند، صلح‌جو سهم کارگردان را بیش از همه عوامل می‌داند و می‌گوید اوست که می‌تواند از یک بازیگر معمولی بازی درخشان بگیرد. گفت‌وگوی هفت صبح با این منتقد باسابقه را بخوانید.

* اولین‌بار که با فیلمی از محمدرضا فروتن مواجه شدید، خاطرتان هست؟
دقیقا خاطرم نیست اولین‌بار کی بازی آقای فروتن را دیدم. چیزی که یادم می‌آید فیلم «فریاد» مسعود کیمیایی است.

* در آن فیلم چطور بود؟
خوب بود. ببینید به عقیده من بازیگری در سینما یکی از ویژگی‌های کارگردانی محسوب می‌شود؛ یعنی اگر در فیلمی می‌بینیم که یک بازیگر خوب می‌درخشد، آن را من به حساب توانایی و ارزش‌های کار کارگردان می‌گذارم. البته ارزش حضور بازیگر در فیلم‌ها را انکار نمی‌کنم، ولی می‌گویم یک بازیگر خوب و توانا با کارگردان خوب می‌تواند همراه شود و حرف او را بفهمد. در سینما فیلم‌های زیادی داریم که شخصیت‌های محوری آنها اصلا بازیگر نیستند و چیزی از بازیگری نمی‌دانند. شما می‌دانید یکی از مهمترین
‌جایزه‌های مهم بازیگری در عرصه بین‌المللی را چه کسی گرفته است؟

* شهاب حسینی جایزه کن.
دیگر چه کسی؟

* رضا ناجی در جشنواره برلین را می‌گویید؟
بله. خب این نشان از توانایی خود بازیگر (فارغ از چشم و ابرو و …) و توان کارگردان دارد. در «رنگ خدا» پسر نابینای فیلم واقعا می‌درخشد و بازی چشمگیر این بچه همه را تحت‌تاثیر قرار داده است. درحالی‌که این بچه به طور طبیعی تصوری از سینما ندارد؛ چون نابیناست. این مجید مجیدی است که از او بازی درخشانی می‌گیرد. علاوه‌براین، ما فیلم‌هایی در تاریخ سینمای جهان داریم که در آنها یک سگ، اسب، میمون و … نقش قهرمان فیلم را بازی می‌کنند.

مثل فیلم فرانسوی «آرتیست» که یک سگ نقش جالبی بازی کرد. یا قدیم‌ها تلویزیون نشان می‌داد که اسم آن سگی بود به اسم لاسی. یا شخصیت محوری فیلم «اسب جنگی» اسپیلبرگ اسب است و ما همراه با او جنگ را دنبال می‌کنیم. همین موجوداتی که مثال زدم را ببرید سر صحنه تئاتر؛ امکان ندارد چیزی که در سینما از آنها دیدیم در تئاتر ببینیم.

* سهم خود بازیگر در این فرآیند چیست؟
به نظرم بازیگرانی که خاطره‌ساز شدند کسانی بودند که با هوشیاری توانستند کارگردان‌های خوب را انتخاب کنند؛ یعنی خودشان را در اختیار هر کارگردانی قرار ندادند. درمقابل، وقتی بازیگران بسیار خوب و توانا و باذوق با یک کارگردان کارنابلد همکاری کردند اصلا جلوه و درخشش نداشته‌اند.

* و اگر بخواهید این مسئله را به محمدرضا فروتن تعمیم دهید چه می‌گویید؟
همه این چیزها می‌تواند درباره محمدرضا فروتن مصداق داشته باشد. او گاهی در فیلم‌هایی بازی کرده است که کارگردان توانسته جلوه تاثیرگذاری از او روی پرده به نمایش بگذارد. درعوض یک جاهایی با کارگردان‌هایی کار کرده است که حتی اگر شاید فروتن خواسته لحظه‌ای را درست بازی کند، چون کارگردان مسلط به کارش نبوده، بازی او را هم خراب کرده است. این عقیده من است. فکر می‌کنم بازیگرها بیش از اینکه بازیگری‌شان اهمیت داشته باشد، حضورشان مهم است. تیپ، شمایل و ظاهر بازیگر می‌تواند امتیازی باشد که بازیگر با خودش به سینما می‌آورد. در تئاتر قضیه فرق دارد.

درست است که بازیگر زیر نظر کارگردان تمرین می‌کند، ولی وقتی روی صحنه می‌رود کسی به او نمی‌گوید «کات دوباره می‌گیرم». همه کارها قبلا انجام شده است و حالا بازیگر باید همه توان خود را روی صحنه به اجرا بگذارد. کار بازیگران تئاتر اصلا همین‌قدر که می‌توانند ساعتی روی صحنه انرژی صرف کنند ارزش دارد؛ ‌این کار از عهده هر کسی برنمی‌آید. این است که باید بین بازی در سینما و تئاتر فاصله گذاشت.

* به عنوان یک منتقد کدام فیلم و بازی محمدرضا فروتن را بیشتر دوست دارید؟
من منتقد نیستم؛ من تماشاگر فیلم هستم… یکی از فیلم‌هایی که من و خیلی‌های دیگر آن را دوست دارند «شب یلدا»ی کیومرث پوراحمد است.

* چرا؟
برای این انتخاب فقط یک دلیل دارم. آن مقدمه درباره نقش کارگردان را گفتم تا بتوانم حالا این را توضیح بدهم. فیلم «شب یلدا» حدیث نفس کیومرث پوراحمد است. این را خودش هم گفته نه‌اینکه من بگویم. محمدرضا فروتن توانسته همه دغدغه‌ها، دلشوره‌ها و اندوه‌هایی که یک مرد در تنهایی به‌خاطر از دست دادن زن و فرزندش تجربه کند را به زیبایی به مخاطب منتقل کند. او این کار را با کمک کیومرث پوراحمد انجام داده است. به نظر من درخشش آقای فروتن مدیون کار پوراحمد است، چون حدیث نفس اوست. او رنجی را بازی می‌کند که کارگردان تجربه کرده است.

* محمدرضا فروتن در نیمه دوم دهه ۸۰ در فیلم‌های موسوم به روستایی بازی کرد. مثل «نشانی»، «وقتی همه خواب بودند»، «پای پیاده» و «دعوت». نظر برخی منتقدان و رسانه‌ها آن زمان این بود که فروتن یک بچه‌تهرونی است و نمی‌تواند در این نقش‌ها به خوبی بازی کند. این تحلیل درست است؟

این نکته در توضیحاتی که دادم نیز هضم می‌شود. باید دید آیا کارگردان توانسته بازیگر را در نقشی که برایش در نظر گرفته به درستی هدایت کند یا خیر. البته یک چیزی هم هست. گاهی نقش‌ها به تیپ بازیگر نمی‌خورد. بازیگر تیپ و ظاهر و رفتار و گفتار را با خودش می‌آورد و اینها را کارگردان نمی‌تواند عوض کند. ما بازیگرانی در گذشته داشتیم که نقش‌های روستایی را خوب بازی می‌کردند و نقش شهری را نمی‌توانستند خوب ایفا کنند. برای اینکه تیپ و چهره‌شان به این نقش‌ها بیشتر می‌خورد… به نظرم می‌آید آقای فروتن در فیلم‌های کمدی هم تجربه‌هایی دارد، ولی ماندگار نشدند.

* در تحلیل بازیگری شما سهم بیشتر را به کارگردان دادید. چرا؟
البته فقط در سینما. در تئاتر هم بازیگر را کارگردان هدایت می‌کند، ولی در سینما اگر بازیگر اشتباه کند، صحنه را چندباره می‌گیرند، ضمن اینکه تدوین، موسیقی،‌ نورپردازی و … در جلوه‌گری بازیگری تاثیر دارد. ما فکر می‌کنیم آنچه روی پرده می‌بینیم فقط محصول تلاش بازیگر است. درحالی‌که حتی زاویه دوربین و کادری که کارگردان تعیین می‌کند نوری که روی چهره بازیگر می‌آید و افکت‌هایی که وجود دارد در نتیجه نهایی نقش دارند و نمی‌توان اینها را در جلوه‌گری بازیگر نادیده گرفت.

* کارنامه محمدرضا فروتن در دهه ۹۰ افت می‌کند و به سختی می‌توان فیلم خوبی مثل «قصه‌ها» را در کارنامه‌اش دید. حتی در «متروپل» هم معمولی است. به نظر شما این بازیگر زود تمام نشد؟!
عوامل زیادی دست به دست هم می‌دهند تا یک بازیگر بدرخشد یا ندرخشد. بازیگر همیشه بازیگر یک نقش است و به او یک کاراکتر را می‌دهند تا بازی کند. اگر کاراکتری در یک فیلم ضعیف و الکن و کم‌خاصیت باشد بازیگر چطور می‌تواند آن را خوب بازی کند. ما بیشتر از اینکه مجذوب نقش‌آفرینی بازیگر باشیم، تحت‌تاثیر کاراکتری هستیم که او دارد بازی می‌کند. همین «شب یلدا» کاراکتری قوی و پیچیده دارد. آدمی است که اسیر دغدغه‌ها و دردهای خود است. آقای فروتن از این دست نقش‌ها باز هم دارد؛ مثل «زیر پوست شهر» خانم بنی‌اعتماد یا «قرمز» فریدون جیرانی که در حافظه‌ها مانده‌اند.

* یعنی وضعیت اخیر فروتن به‌خاطر انتخاب‌های بدی است که داشته؟
باید دید چه شرایطی موقع انتخاب نقش‌ها داشته است. گاهی بازیگر حق انتخاب ندارد و پیشنهادی را قبول می‌کند تا بیکار نباشد. بااین‌حال بازیگر خوب، همیشه سعی می‌کند نقش‌های خوب انتخاب کند. یکی از این بازیگرها که واقعا در کارنامه‌اش نقطه‌ضعف کم می‌بینیم زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی است. آقای انتظامی در انتخاب نقش خیلی وسواس داشت و خوب هم تشخیص می‌داد چه کند. آن‌طوری که خودش می‌گفت فیلمنامه را دقیق می‌خواند، کاراکتر را شناسایی می‌کرد، جایگاه پرسوناژ را در درام می‌شناخت و حتی ایده می‌داد که چه کنیم نقش شود. زنده‌یاد خسرو شکیبایی هم همین‌طور بود. اینکه بازیگر چه نقشی را انتخاب کند و اینکه چقدر آن پرسوناژ را می‌تواند تغییر دهد، مهم است.

* راجع به محمدرضا فروتن چیزی می‌خواهید به بحث اضافه کنید؟
نه چیزی نیست. من در جایگاهی نیستم که بخواهم بازیگری را نصیحت کنم یا راه و چاه بازیگری به او بدهم. ما تماشاگر فیلم هستیم. من از اینکه بگویم این بازیگر بد بازی می‌کند شرمم می‌آید. مگر خود من جلوی دوربین می‌توانم یک‌هزارم نقشی که از آن ایراد می‌گیرم را بازی کنم؟ اصلا یکی از اشتباهاتی که در نقد فیلم‌ها به‌ویژه در تلویزیون می‌شود، این است که گفته می‌شود فلان کس خوب بازی نمی‌کند؛ یعنی تو بهتر بازی می‌کنی؟!

اگر نقصی می‌بینیم باید بدانیم چه عواملی باعث شده است بازیگر آن‌طور که باید ندرخشد. ما این را رها می‌کنیم و راحت می‌گوییم فلانی بازیگر خوبی نیست. اینها به نظرم نشانه جهل نسبت به هنر و نسبت به سینماست. توضیح دادم که مجموعه عواملی باعث می‌شود کار بازیگر جلوه کند یا به چشم نیاید. باز هم تاکیدم روی سینماست و مقوله تئاتر فرق دارد.

دانلود PDF

کدخبر: ۳۵۲۲۴۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر