پدیدارشناسی مداحان؛ از کلاسیکها تا آقازادگان
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | این هفته به مناسبت ایام عزاداری به سراغ مداحان شاخص (اغلب از تهران) رفتیم و آنها را در پنج گروه تقسیم و به شما معرفی کردیم. از کلاسیکهای مناجات و روضه خوان شروع کردیم تا هفت مداح جوانپسند و به سراغ دو مداح جوان حزباللهی رفتیم که این روزها مورد توجه حاکمیت هستند و البته دو پدر و پسر. بهانه ما برای این پرونده اما مورد خاص محمود کریمی بود. مداحی که امسال با تعطیلی هیات شاخص خود در محله چیذر و راهاندازی هیات سیارش، توانست بعد از ۱۰ سال، به نوعی از طبقه متوسط شهری مذهبی تهران، دلجویی کند.
*** کلاسیکها
داستان مداحی در تهران را باید از بزرگترها شروع کنیم. پیشکسوتها. به قول ادبیات هیاتی پیرغلامها. به تعبیر مدرنش، کلاسیکها. تهران در حال حاضر پنج مداح کلاسیک شاخص و جدی دارد. بزرگ همه آنها حاج منصور ارضی است که حالا دیگر سالهاست همه هیاتیها برنامه هیات او را میدانند. هیاتی دارد در مسجد ارک به نام «حسین جان» و صبح سهشنبهها در حسینیه صنف لباسفروشها، زیارت عاشورا میخواند و غروب پنجشنبهها در حرم حضرت عبدالعظیم، دعای کمیل.
ارضی در مداحی حرف ندارد و «مدینه شهر پیغمبرش» واقعا یکی از ۱۰مداحی خاطرهانگیز تمام زندگی ماست ولی دخالت بی حد و حصرش در سیاست، که در انتخابات اخیر به لیست دادن هم کشید؛ بسیاری از مستمعین او را دلزده کرده است. تندگوییاش پشت میکروفن، دامن خیلیها را گرفته است: از هاشمی رفسنجانی بگیر تا رحیم مشایی و حتی آیتالله مکارم شیرازی و تغییر موضعش درباره احمدینژاد، ثبات سیاسی او را هم نزد مخاطب، متزلزل کرده است.
با این حال او هنوز هم پدر معنوی تقریبا تمام مداحان در تهران است و حرفش برای بسیاری برو دارد ازجمله برای حاکمیت به طوری که همین الان و با وجود بیانیه صریح ستاد رسیدگی به امور مساجد مبنی بر ممنوعیت برگزاری هیات در اماکن مسقف، او هیات خود را تعطیل نکرده است. محمد نوروزی، علی انسانی و حاج ماشاءالله عابدی سه مداح کلاسیک و سنتی دیگر هستند که پامنبریهای خاص خودشان را دارند. مهدی سماواتی هم که به مناجاتخوانیاش معروف است هم در این دسته قرار دارد.
برخی دیگر از مداحان هم باید در این دسته قرار بگیرند ولی آنها به دلایلی این روزها کمتر مورد توجه هستند. مثلا حاج غلامرضا سازگار که همه مداحها او را به عنوان بزرگ خود قبول دارند؛ این روزها با وجود اینکه هنوز به مداحی میپردازد ولی به دلیل بالارفتن سن و ضعف جسمانی کمتر در هیئات حضور دارند. همچنین برادر بزرگ از برادران طاهری یعنی محمد طاهری هم در این دسته قرار میگیرد ولی او به کار خود مشغول است و مثل برادر دیگرش (محمدرضا) یا حتی پسر او (محمدحسین که در واقع برادرزاده محمد طاهری است) مورد توجه نیست.
ویژگی مرکزی همه این مداحها، تخصص در سبک کلاسیک هیاتداری است؛ یعنی دعا و روضه خوانی. ویژگی دیگر این گروه، برپایی هیاتهای آنها در منطقه مرکزی یا جنوبی شهر است. شاید بتوان گفت که ویژگی مشترک دیگر همه اغلب آنها حجرهدار بودن یا بازاری بودن است. مخاطب هم بالطبع، افراد میانسال یا کهنسال ساکن همین مناطق. البته مسجد ارک مخاطب جوان زیادی هم دارد.
*** هفت مداح جوانپسند
این شبها، هیاتی در میدان توپخانه تهران برگزار میشود که سه نفر از شاخصترین مداحان تهرانی در آن نوحه و روضه میخوانند: حیدر خمسه، عبدالرضا هلالی و حسین سیب سرخی. دو نفر اول از مداحانی هستند که دو سال پیش به تبع برخی مشکلات هیات نداشتند و از این رو هوادارانشان، به نوعی قدر این محرم را میدانند. حسین سیب سرخی اما در کنار جواد مقدم، دو مداحی هستند که به خاطر سبکهای مهیج و خاص سینهزنیشان مورد توجه هیاتیها هستند.
حسینیه هر دو اما امسال تعطیل است. جواد مقدم هیات بینالحرمین خود را در ورزشگاه شیرودی میگرفت (البته او مدتها در مازندران هیات داشت) ولی امسال این ورزشگاه در اختیار او قرار نگرفت و او ظاهرا یک مجلس خصوصی با حضور تعداد اندکی از اطرافیان خود دارد. مجلس مقدم اگر خصوصی است؛ اما مجلس مجید بنی فاطمه، ظاهرا عمومیترین مجلس امسال است. هیات ریحانهالحسین.
او توانسته پارکینگ پارک ارم را مهیا کند و تصاویر این هیات به عنوان مدل نظم هیاتی، در رسانهها به اشتراک گذاشته میشود. دامان او هم البته در سالهای گذشته از حاشیه مصون نبوده است. همین لجستیک عجیب و غریب هیات او را در نتیجه ارتباط وثیقش با بزرگان قدرت و حتی برندهای شاخصی مثل ستاره هفت هشتاد مربع، یکی از سرویسدهندگان ابزارهای پرداخت روی موبایل میدانند و حسینیهاش در بزرگراه اشرفی اصفهانی را نتیجه لطف محمدباقر قالیباف در دوران شهرداری. تا حرف از جوانترهاست از دو مداح جوان و شمال شهری تهران هم حرف بزنیم.
از حنیف طاهری و هیات عبدالله بنحسن که این روزها در پادگان صفر شش پاسداران است و محمدحسین پویانفر که هیاتش یا در مسجد گیاهی تجریش بود یا در فرمانیه و این روزها صحن امامزاده صالح را به هیات او اختصاص دادند. طیف مخاطب این دو هیات اغلب از جوانهای متمول شمال شهری هستند در حالی که هلالی و خمسه و سیب سرخی در جنوب شهر میخوانند (هلالی حسینیه خود را در محله هرندی ساخته) و بنی فاطمه، جوانان غرب تهران را در هیات خود میبیند.
*** مورد خاص حاج محمود
محمود کریمی، خود به تنهایی میتواند یک دسته خاص در مداحان باشد. مداحی که این روزها به عنوان «مداح دورهگرد» شناخته میشود و یکی از نمونههای نادر احیای حیثیت یا برند در ایران است. کریمی کار خود را در دهه ۷۰ آغاز کرد و به خاطر سبک نوینی که وارد مداحی سنتی آن دوران کرد، خیلی زود مورد توجه واقع شد. این سبک نوین در ابتدا، با مداحیهای دو نفره او با محمدرضا طاهری آغاز شد و بعدا با نوحههای معروفی که او خلق کرد مثل نوحه عشق یعنی که برای ایام فاطمیه خواندش.
شهرت اما، بیرحم بود و کریمی را هم به درون خود کشید. حدودا ۱۰سال بعد از آغاز مشهور شدن او در انتهای دهه هفتاد، طوفانی از حاشیهها در انتهای دهه هشتاد بر سر او آوار شد. استارت ماجرا وقتی خورد که او در مراسم جشن پیروزی محمود احمدینژاد در میدان ولیعصر بعد از انتخابات ۸۸ که مورد اعتراض واقع شده بود، مداحی کرد. بعد از آن خبر آمد که مراسم هرسالهاش در حسینیه مجاور امامزاده علیاکبر چیذر، مورد اعتراض برخی از مخاطبان آن هیات که از طبقات متوسط رو به بالا و بلکه مرفه مذهبی (و اکثرا حامیان میرحسین موسوی) بودند قرار گرفته و حتی شایعه شد که او قرار است از چیذر برود.
بعد از آن عکسش با موتور سنگین در جاده چالوس منتشر شد و با کلاه شاپو و کمی بعد همراه با حسن میرکاظمی یا حسن رعیت که این روزها به اتهام فساد اقتصادی در بازداشت است و ناگهان ماجرای مهیب تیراندازی در بزرگراه بابایی به وجود آمد. کریمی که تا پیش از آن یک مداح بود، حالا به یک چهره سیاسی تبدیل شده بود. در همان روزها البته مداحی او نیز مورد حمله واقع شد، وقتی فیلمی از روضه خوانی او با پسرش بیرون آمد و کریمی در حالی که میخواست اوج مصیبت را نشان دهد با پسر خود بدرفتاری میکرد.
بعد از این سیل حواشی اما کریمی خود را معطوف کارش کرد و به همان حسینیه چیذرش پرداخت و کمتر حاشیه داشت (البته به جز مداحی سیاسی در تشییع پیکر شهدای غواص توام با کنایه به رئیس وقت مجلس یعنی علی لاریجانی و البته حاشیه اخیر روضه خوانی در حرم رضوی درباره فردی که در مستی به خیال خود با امام حسین بازی میکند).
او توانسته در چند سال اخیر با ابتکارهایی مثل کتابخوانی در مراسم روضه یا چهارپایه خوانی و امسال با تعطیلی خودخواسته هیاتش برای رعایت حال اهالی چیذر و البته رعایت پروتکلهای بهداشتی و راهاندازی هیات سیار، تحسین طبقه متوسط مذهبی را به دست آورد و دوباره جایی که از سال ۸۸ در قلب آنها از دست داده بود را به دست آورد.
نکته آخر در مورد کریمی اینکه آنچه او را به مداحی متمایز تبدیل میکند؛ توجه به فرم هیات، در کنار محتوا است. همین کتابخوانی در هیات یا آوردن سنج و دمام و نوحه خوانی با آن (که البته با تذکر رهبر انقلاب متوقف شد) یا به اصطلاح پشت منبر یا دکوری که او در هیات استفاده میکند؛ همگی فرمهایی هستند که شاخصهای هنری را در هیات او بالا میبرد و همین هم برای مخاطب اغلب تحصیلکرده او، جذاب است.
*** حزباللهیهای جدید
در میان مداحان جدید دو مداح هستند که بیش از مداحیهای مذهبی خود با مداحیهای انقلابی یا حکومتی شناخته میشوند. میثم مطیعی در هیات میثاق با شهدای تهران و مهدی رسولی با هیات ثارالله در زنجان. مطیعی یک دانشگاه امام صادقی است و هیاتش هم در همان محل برگزار میشود اگرچه امسال برای تطبیق فعالیت خود با پروتکلهای بهداشتی مجبور شده هیات را به دانشگاه افسری ببرد. او کم حاشیه نداشته و مهمترین حاشیهاش خوانش مجموعه اشعار صف اول در نماز عید فطر است که به نوعی استفاده از تریبون ملی برای هدف سیاسی و نقد دولت تعبیر شد. رسولی هم اخیرا یک حاشیه داشت و آن هم نقد اومانیسم در میانه روضه بود.
*** آقازادگان و پدران
دو مداح جوان در تهران مشغول به فعالیت هستند که هر دو به نوعی یک ژن خوب مداحی هستند. یکی محمدحسین حدادیان و دیگری حسین طاهری. اولی فرزند سعید حدادیان است که به نوعی میتوان او را اصولگراترین مداح تهرانی دانست و دومی فرزند محمدرضا طاهری که یکی از برادران مداح طاهری (در کنار محمد و محسن) است و زمانی، با محمود کریمی در مهدیه تهران پایه مداحی به سبک جدید را گذاشتند. هر دو پسر این روزها در کنار پدرانشان میخوانند. از محمدحسین حدادیان، در ذهن هیاتیها مداحی بوی سیب باقی مانده و از حسین طاهری، یک مداحی معروف به لشکر صاحب زمان که پارسال در ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی خیلی در بین هیاتیها محبوب شد.