پایان دهه طلایی برادران لاریجانی
روزنامه هفت صبح| یک: سال ۱۳۸۸ بود که آیتالله آملیلاریجانی به سمت ریاست قوه قضائیه انتخاب شد. در آن سال علی لاریجانی رئیس مقتدر مجلس بود و محمدجواد لاریجانی هم یک چهره سیاسی پرتکاپو و باقر لاریجانی معاون وزیر بهداشت و فاضل لاریجانی هم چهرهای مطرح.
در سالهای اخیر صادق لاریجانی از قوه قضائیه رفت، علی لاریجانی از مجلس کنار رفت و مجامع اصولگرا او را کنار زدند و برای انتخابات ریاست جمهوری هم به شکلی مبهم و نهچندان دموکراتیک ردصلاحیت شد، فاضل لاریجانی با نمایش مشهور احمدینژاد در مجلس در سال ۱۳۹۰ به حاشیه دنیای سیاست رفته است و محمدجواد لاریجانی هم دیگر چهره خبرسازی نیست. دیروز صادق لاریجانی از شورای نگهبان هم استعفا داد تا حضورش در عرصه سیاسی کمتر و کمتر از پیش شود. دوره طلایی لاریجانیها ۱۰سال طول کشید و تمام شد.
دو: سیدحسن خمینی و خانواده خمینی نشانههای نواندیشی و تساهل و تسامح در عرصه نگاه دینی محسوب میشوند. در روزگاری که خشکاندیشی با توجیهات فراوان درصدد راهیابی به صدر اندیشههای جامعه امروز ایران است و در برخی نقاط موفق هم شده، نگاه خانواده خمینی ذیقیمت است اما نمیتوانم این تناقض را درک کنم که نگاه روشنگرانه و آزاداندیشانه چه ارتباطی با این نوع بارگاه ساختن برای امام خمینی و چاپ زیارتنامه خاص برای ایشان دارد؟ کدام قسمت این داستان با درک ما از آزاداندیشی منطبق است؟ هرچقدر توجیهات را میخوانم به قسمت آزاداندیشیاش نمیرسم!
سه: تصمیماتی که این روزها در مورد برخورد با بحران کرونا گرفته شده، هیچکدام تاثیر سریع و عاجل ندارند اما آرامش را به افکار عمومی بازگرداندهاند. بعد از گذر از بدبینی کشنده به واکسنهای خارجی و خوشبینی کودکانه به حجم تولید داخلی واکسن، حالا وزیر جدید بهداشت راههای منطقی و عقلانی را در پیش گرفته. واردات واکسن به شکل انبوه و با کمک از همه نهادهای ذینفوذ، تسریع در واکسیناسیون، عدم بیان وعدههای بیپایه، تاکید بر لزوم واکسینه شدن عموم مردم، تاکید بر کارت واکسن، تاکید بر عدم تعطیلی کسب و کارها حتی در بدترین شرایط و در کنار اینها کمک به افزایش تولید واکسن داخلی.
میبینید استفاده از عقل سلیم چقدر خوب است؟ میدانم که همه مسئولین و همه آحاد مردم این عقل سلیم را میفهمند، فقط مشخص نیست که چرا در مسند وزارت و ریاست، ناگهان معیارها را گم میکنیم. شاید نمیتوانیم در فشار بردارهای مختلف نیرو از بخشهای مختلف حاکمیت، برآیند عقلانی و مورد نیاز را پیدا کنیم.
چهار: وزیر جدید ورزش احتمال تغییر مدیرهای پرسپولیس و استقلال را مطرح کرده است. من نمیفهمم چرا باید بهترکیب تیم برنده دست زد. وقتی مدیران پرسپولیس با کمترین بحران و جنجال تیم را در کنترل خود دارند، چرا باید در پی تغییرات بود؟ برای خوشامد چه کسانی و چه گروههایی؟