پاسخهای علمی برای بحران خوزستان
روزنامه هفت صبح | این روزها یک سوال مدام در شبکههای مجازی به شکلها و زبانهای مختلف تکرار میشود: «چه چیزی خوزستان را خشک کرد؟» همه دلایلی را که برای جواب دادن به این سوال آورده میشود، میتوان در دو نگاه جمعبندی کرد. نگاه اول روی مولفه انتقال آب از خوزستان به استان های دیگر تکیه میکند و این را عامل اصلی خشک شدن رودهای خوزستان میداند. نگاه دومی هم وجود دارد که بر عوامل دیگری مثل کشاورزی ، استخراج نفت ، افزایش جمعیت و… هم دست میگذارد و آن را بهعنوان دلیل جانبی خشکی این استان توضیح میدهد.
مجموع این دلایل چیزی بوده که در روزهای گذشته کاوه مدنی و محمد درویش، دو کارشناس محیط زیست در صحبتهایشان به آن اشاره داشتند. محمد درویش ساکن تهران است ولی کاوه مدنی بعد از ماجراهای زیادی که در سمت معاونت خود در سازمان محیط زیست داشت، سال ۱۳۹۷ کشور را ترک کرد. هر دو آنها تحلیلی جامع از این وضعیت داشتند که میتوانیم با استناد به حرفهایشان توضیح دهیم که چه چیزی خوزستان را خشک کرد؟
پروژههای انتقال آب
یک: در روزهای گذشته محمد درویش بیشتر تاکید خودش را روی تاثیر پروژههای انتقال آب گذاشته است. او در اینستاگرامش پله به پله اینطور استدلال کرده: «آبی که از خوزستان گرفتیم معادل نیاز آب شرب ۷۸میلیون ایرانی است. ولی مطابق معاهدههای بینالمللی مورد تایید سازمان ملل متحد، تنها زمانی که هیچ راهی برای تامین آب شرب مردم وجود نداشته باشد، دولتها مجازند تا از ابزار مخرب و گرانی بهنام طرحهای انتقال آب بینحوضهای استفاده کنند. آیا واقعا هفتاد و هشت میلیون ایرانی در مضیقه آب شرب بودند که به چنین عملیات مخربی در چنین ابعاد حیرتانگیزی و با صرف بودجههایی معادل دهها برابر بودجه سالانه بزرگترین و راهبردیترین وزارتخانه کشور- آموزش و پرورش- چراغ سبز نشان دادیم؟»
دو: وقتی درباره پروژههای انتقال آب حرف میزنیم، مشخصا بخشی از اشاره ما به طرحهای انتقال آب و سدسازیها در بالادست کارون، دز، زهره و کرخه است که طبق اعلام سازمان آبفای خوزستان، ۶ هزار میلیارد تومان (در سال ۹۶) به تاسیسات «برقآبی» این استان خسارت وارد کرده و باعث قطع برقهای متمادی و گسترده شده. اما موضوع دیگر انتقال آب که منجر به شکل گرفتن هیولای تشنگی شده از نظر درویش شبکه انتقال آب فرسودهای است که بر اثر آن حدود سیدرصد از آب در شبکههای لولهکشی آب شهری هدر میرود که باز هم این مورد جزو آسیبهای پروژههای انتقال آب محسوب میشود.
سه: از آن طرف، کاوه مدنی اعتقاد دارد سدسازی بیش از حد برای ما توهم فراوانی آب ایجاد کرده است. حالا توهم آب چه آثاری دارد؟ او اینطور میگوید: «من قبلا در مقالهای ثابت کردم که آب بیشتر در زایندهرود یعنی توهم فراوانی آب و این یعنی جمعیت بیشتر و کشاورزی بیشتر (با همین کیفیت کشاورزی) و رشد صنعت بیشتر که مطابق با محیط زیست نیست.»
استخراج نفت
یک: میدان نفتی آزادگان. محمد درویش فعال محیط زیست میگوید تالاب «هورالعظیم» به دلیل استخراج نفت توسط یک پیمانکار چینی خشکانده شده است. ماجرا چه بوده؟ در دولت دهم، ژاپنیها قول داده بودند که بدون خشک کردن هور، بهصورت آبی نفت را استخراج میکنند. ولی آنها بعد از تحریمها آنجا را ترک کردند و پیمانکار چینی پیشنهاد جدیدی به دولت وقت داد. پیشنهاد جدید این بود؛ آنها قیمتها را ۲۰درصد کاهش میدهند اما شکل استخراج را از آبی تغییر خواهند داد. اینطور شد که ژاپنیها رفتند و چینی ها با خشک کردن هور، نفت را استخراج کردند.
برای این کار هورالعظیم را به ۵ حوضچه تقسیم کردند و بین آن دیوار کشیدند. اینطور که احمدرضا لاهیجانزاده، معاون دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در یک برنامه تلویزیونی گفته وزارت نفت در این مدت برای حفر چاههای نفت، حوضچههای یک، سه، چهار و پنج هورالعظیم را خشک کرده است. در این برنامه تلویزیونی همچنین گزارش شد که برای استخراج نفت از هورالعظیم در دل هور جاده کشیدند، دکل زدند و آن را به شورهزاری بدل کردند که به منشأ ریزگردها برای دیگر شهرستانها بدل شده است.
دو: البته استخراج نفت یک تاثیر دیگر هم داشته. معاون دریایی محیط زیست در همان برنامه تلویزیونی حرف عجیب دیگری هم زد. گویا تا همین چند ماه پیش دیوار مرزی که برای جلوگیری از خسارت به تاسیسات نفتی در ماجرای سیل نوروز نود و هشت شکسته شده بود، مرمت نشد. بهخاطر همین هم بخشی از آب کرخه به جای ورود به قسمت ایرانی هورالعظیم، وارد شطالعرب در خاک عراق میشد. این مقدار چقدر بود؟ اینطور که او گفته چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ مترمکعب بر ثانیه از هر آبی که وارد هورالعظیم میشد، از آن طرف وارد عراق میشد.
افزایش جمعیت
کاوه مدنی که در یک لایو مشترک با حسن آقامیری شرکت کرده بود، به عامل افزایش جمعیت هم بهعنوان یک تهدید برای خشکسالی نگاه کرد و اینطور گفت: «یک کار اشتباه ما این بود که اجازه افزایش جمعیت در مناطق مرکزی را دادیم، در حالی که در دنیا جمعیت در کنار آب آزاد ساکن میشود. ساحل جنوبی ما خلوت است.» به گفته او جمعیت سه استان بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان، تقریبا برابر است با جمعیت استان اصفهان. «ما با توسعهای که بدون توجه به محیط زیست بود، جمعیت را بالا بردیم و این موضوع به محیط زیست این مناطق آسیب وارد کرد.»
کشاورزی
محمد درویش اسم این پدیده را گذاشته ولنگاری کشاورزی. منظورش این است که این موضوع که کشاورز چه محصولی را در چه منطقهای بکارد، در سالهای گذشته مدیریت نشده و این به تنش آبی دامن زده است. او از وزارت کشاورزی پرسیده که چرا این وزارتخانه در ماجرای تداوم کشتهای پرمصرف برنج در حوضه آبخیز کرخه سکوت کرده و منفعلانه عمل میکرد؟ به اعتقاد درویش دولت میبایست ضمن پرداخت خسارت به کشاورزان، اجازه چنین بارگذاری وحشتناکی را نمیداد.
به غیر از او، کارشناسان محیط زیستی دیگر هم اعتقاد دارند که به کشاورزان هیچ وقت مبتنی به شرایط جغرافیایی و پتانسیلهای آبی منطقه آموزش داده نشده که چه محصولی بکارند. کاوه مدنی اینطور میگوید: «به کشاورزان یاد داده نشده که به جای بادمجان و پیاز در مناطق بیآب، زعفران بکارند. ما در واقع به کشاورزان زمین و آب دادیم تا فقط صاحب شغل باشند ولی به کیفیت این شغل و تاثیر این شغل بر اقتصاد و محیط زیست کشور توجهی نکردیم. ما در خوزستان با رویای توسعهای شبیه دره تنسی آمریکا، صنایع نیشکر ایجاد کردیم و به محیط زیست این منطقه خیانت کردیم.»