کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۴۴۹۵
تاریخ خبر:

همه مدعیان‌ تازه‌ نفس‌ انتخابات ریاست‌جمهوری

روزنامه هفت صبح، علی رستگار/ مصطفی آرانی | همه انتظار دارند در انتخابات ۱۴۰۰ با نام‌های جدیدی روبه‌رو شوند. این یک تفاهم و انتظار همگانی است. بعد از انتخابات سوت و کور مجلس در اسفند گذشته همه می‌دانند که مردم برای نام‌های قدیمی اشتیاقی ندارند. از طرفی گره کور اقتصاد و معیشت عطش برای نام‌های تازه را بیشتر کرده است.

در واقع هم نظام بعد از تجربه انتخابات مجلس و هم مردم بعد از از سرگذراندن مشکلات این سال‌ها به دنبال نام‌های جدید و راهگشا هستند. از حالا می‌شود تصور کرد که در اتاق فکرهای اصولگرایان، ‌رادیکال‌ها‌، اصلاح طلبان‌، کارگزاران و اعتدالیون چه تکاپویی برای یافتن گزینه مناسب در جریان است. گزینه‌ای که هم اعتماد نظام را با خود داشته باشد و بتواند از کانال شورای نگهبان عبور کند و هم مردم را برای آمدن پای صندوق‌های رای مشتاق کند.

آیا ریش سفیدهای همه جناح‌ها اجازه حضور نام‌های جدید را خواهند داد‌؟‌ یا بازهم دکتر ولایتی و مهندس جهانگیری و دکتر عارف و دکتر قالیباف و دکتر حداد عادل و احیانا دکتر لاریجانی شانس خودشان را دوباره آزمایش خواهند کرد؟ و این که مردم برای انتخابات بعدی به اقتصاددانان تمایل خواهند داشت یا تکنوکرات‌های عملگرای جسور؟

اتفاقات چند ماه گذشته مارا به صف نام‌های جدیدی راهنمایی کرده است. چهره‌های تازه نفسی که می‌توانند از سوی جناح‌های مختلف سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شوند. ما به شش چهره اشاره کرده‌ایم و این را هم ذکر کنیم که عزت‌الله ضرغامی می‌تواند گزینه هفتم باشد اما برای رسیدن به صف نامزدها باید از سد چهره‌های پرامید‌تری عبور کند.

* یک: عبدالناصر همتی / احتمال کاندیداتوری: خیلی کم
وقتی در مردادماه ۹۵ عبدالناصر همتی به بانک مرکزی آمد و جایگزین ولی‌الله سیف شد به تدریج نوسانات قیمت ارز را مهار کرد و تا اواسط زمستان پارسال که ماجرای کرونا شروع شد قیمت دلار در کانال ۱۲ و ۱۳ هزار تومان درجا می‌زد. اینجا بود که این ایده از سوی بعضی از تحلیلگران سیاسی مطرح شد که با توجه به مشکلات اقتصادی کشور رئیس جمهور بعدی یک اقتصاد‌دان خواهد بود. به مرور این گمانه‌زنی‌ مطرح شد که اصلا خود عبدالناصر همتی یک گزینه ریاست جمهوری است.

به‌خصوص که بعضی رسانه‌های طیف اصولگرا هم مرتب در تمجید از اقدامات او می‌نوشتند و مشخص شد که او حامیانی از جناح منتقدان دولت هم دارد. حتی بعضی مدعی شدند که همتی با خود دولت هم زاویه دارد اما توضیح ندادند که این زاویه داشتن در مسائل سیاسی است یا صرفا مربوط به استقلال‌ بانک مرکزی و کشمکش‌های مرسوم درون همه دولت‌هاست. به هرحال خرداد ماه امسال با توئیتی از محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا شایعه کاندیداتوری همتی در انتخابات آتی تقویت شد. مهاجری نوشته بود: «بنابر آنچه اطلاع یافته‌ام، نامزد جدیدی که وارد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم خواهد شد آقای عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی است.»

با این همه به دو دلیل می‌توانیم بگوییم احتمال کاندیداتوری همتی را نباید خیلی بالا بدانیم. یکی اینکه با افزایش قیمت ارز از ابتدای امسال عملا کارنامه خوب پارسال رئیس بانک مرکزی هم مخدوش شد و به نوعی برند همتی برای ریاست جمهوری سوخت. نکته دوم اینکه در زمان انتصاب همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی روزنامه اصولگرای جوان مطلبی نوشته بود و او را نیروی حزب کارگزاران دانسته بود.

همتی به‌رغم اینکه دو دوره عضو شورای مرکزی این حزب بوده اما به گفته خودش از چند سال قبل از آمدن به بانک ملی در جلسات این حزب شرکت نمی‌کرده. این نگاه نشان می‌دهد نوعی سوء‌ظن نسبت به سبقه سیاسی عبدالناصر همتی در بین گروهی از اصولگرایان وجود دارد. بنابراین اینکه او بتواند حامیانی بین گروه‌های سیاسی برای خود دست و پا کند کار سختی به نظر می‌رسد.

عبدالناصر همتی متولد ۱۳۳۷ در کبودرآهنگ استان همدان است. او دانش آموخته دکترای اقتصادی از دانشگاه تهران است و فعالیت‌های اجرایی او از صدا و سیما شروع شده. او در مقطعی مدیر بخش خبر سیما بوده و بین سال‌های ۶۸ تا ۷۳ معاونت سیاسی این سازمان را برعهده داشته. بعد به بیمه مرکزی می‌رود و پس از ۱۲ سال سکان هدایت بانک سینا و بعدتر بانک ‌ملی را برعهده می‌گیرد. در همین اثنا البته او به مدت ۵ سال عضویت در کمیته اقتصادی شورای عالی امنیت ملی در دوره حسن روحانی را هم در کارنامه دارد. او در مقطعی هم سفیر ایران در چین بود. ‌

* دو: پرویز فتاح / شانس کاندیداتوری: متوسط
آیا افشاگری‌های بی‌سابقه پرویز فتاح در کسوت رئیس بنیاد مستضعفان را باید یک کُنش سیاسی از سوی او در راستای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بدانیم؟ این سوال یکی از سوژه‌های داغ دو روز اخیر فضای سیاسی ایران است. یک تحلیل این است که بله او قصد دارد با ترسیم یک چهره عدالتخواه و حامی محرومان به سبک احمدی‌نژاد سال ۸۴ و ۸۸ سبد رای خود را از حالا پُر کند. به خصوص که او با اسم بردن از چهره‌هایی از دو طیف سیاسی کشور سعی کرد خود را خارج از جناح‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب تعریف کند.

اگر این تئوری درست باشد می‌توانیم از همین حالا برای او حامیانی‌ هم بین جریان اصولگرا متصور باشیم. فتاح از چهره‌های مورد وثوق آیت‌الله مصباح‌یزدی و جبهه پایداری است. با توجه به سابقه طولانی در دوران دفاع مقدس و بعدها در بنیاد تعاون سپاه دست‌کم بین بخشی از نیروهای نظامی هم مقبولیت دارد. ضمن اینکه تز یک گروه از اصولگرایان هم این است که رئیس جمهور بعدی باید یک مدیر جهادی و میدانی به سبک فتاح و نیکزاد باشد که البته حواشی سیاسی مدل قالیباف و احمدی‌نژاد را هم نداشته باشد.

در مقابل این فرضیه اما می‌توانیم بنابر دلایل محکمی فتاح را از فهرست کاندیداهای بالقوه ریاست جمهوری بعدی خط بزنیم. رئیس فعلی بنیاد مستضعفان چندین مرتبه گفته که تمایلی برای ریاست‌جمهوری ندارد و خود را بیشتر یک مدیر اجرایی می‌داند تا سیاسی. یادمان نرود که در سال ۹۶ هم او به‌رغم اینکه در فهرست ۱۰ نفره کاندیداهای جمنا حضور داشت به مجمع آن‌ها نرفت و با یک پیام اعلام کرد قصد کاندیداتوری ندارد. فارغ از این دو موضوع فتاح نشان داده که سبک‌سیاست ورزی ‌سیاسیون را ندارد. چندی پیش وقتی روی آنتن زنده با دلاوری مجری صدا و سیما وارد یک مجادله لفظی شد نشان داد که روحیه او احتمالا خیلی با فضای مناظره‌های انتخاباتی هم جور در نمی‌آید.

سید پرویز فتاح قره‌باغی متولد ۱۳۴۰ در ارومیه است. او در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی عمران خوانده و در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی صنایع از دانشگاه امیر کبیر فارغ‌التحصیل شده. ورود رسمی او به فضای سیاسی ایران از سال ۸۴ بود که به عنوان وزیر نیروی دولت نهم مشغول کار شد. او تا شهریور ۸۸ و زمانی که با رفیق ۳۰‌ساله‌اش یعنی محمود احمدی‌نژاد بر سر انتصاب اسفندیار رحیم مشایی اختلاف پیدا کرد در این پُست ماندگار شد.

جالب اینکه در همین دوران قائم مقام او حمید چیت‌چیان بود که در دولت یازدهم وزیر نیرو دولت حسن روحانی شد. مقصد بعدی فتاح از ۸۸ تا ۹۴ بنیاد تعاون سپاه بود و بعد دوران چهارساله مدیریت او در کمیته امداد امام خمینی پیش آمد که فروش ساختمان مجلل سوهانک در همین مقطع رخ داد. او از یک‌سال پیش هم به بنیاد مستضعفان رفت.

* سه: مهرداد بذرپاش / شانس کاندیداتوری: متوسط
به زعم خیلی از تحلیلگران سیاسی یکی دیگر از کاندیداهای بالقوه انتخابات ۱۴۰۰ مهرداد بذرپاش است. او در دوره‌ای از مدیران نزدیک محمود احمدی‌نژاد بود و به تدریج خودش در قامت یک فعال سیاسی عرض اندام کرد. او در دوره‌ای که احمدی‌نژاد شهردار تهران بود ریاست گروه مشاوران جوان شهردار را بر عهده داشت. بعد از ورود احمدی‌نژاد به پاستور هم او مسئولیت‌های کلیدی‌ای برعهده گرفت. بعد از مدتی اما او سعی کرد با لیست رایحه خوش خدمت در انتخابات شوراهای شهر تاثیرگذار باشد که خیلی پروژه موفقیت آمیزی نبود.

او از سال ۸۶ تا ۸۸ و در سن ۲۸ سالگی مدیرعامل سایپا بود و در سال‌های ۸۸ و ۸۹ به عنوان معاون رئیس سازمان ملی جوانان فعالیت می‌کرد. در دوره نهم هم وارد مجلس شورای اسلامی شد. حالا چرا بعضی می‌گویند بذرپاش ممکن است داوطلب انتخابات ریاست جمهوری باشد؟ یکی اینکه در جریان ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ او به ستاد انتخابات وزارت کشور رفت اما در زمان مقرر نرسید و از ثبت نام بازماند بنابراین نسبت به پُست ریاست جمهوری بی‌تمایل نیست.

دوم اینکه او بین اصولگرایان حامیان پروپاقرصی دارد. در همین دوره مجلس شورای اسلامی خیلی از نماینده‌های اصولگرا از نزدیکان او هستند. نشانه‌اش هم انتخاب او به عنوان رئیس دیوان محاسبات به‌رغم همه حاشیه‌ها و مخالفت‌ها بود. از طرفی او رسانه‌‌ هم که دارد و روزنامه وطن امروز را منتشر می‌کند. بنابراین او شاید کاندیدای مطلوب طیف وسیعی از اصولگرایان باشد. از سوی مقابل اما به دلیل حواشی زیادی که او در سال‌های مدیریتش داشته شاید خیلی شانسی برای کاندیداتوری نداشته باشد.

یکی همین ماجرای بحث برانگیز مدرک تحصیلی و رزومه او بود که در جریان انتخاب او به عنوان رئیس دیوان محاسبات پیش آمد. نکته بعدی اینکه چند سال پیش روزنامه ایران ادعاهایی در مورد حقوق و پاداش‌های نجومی او در زمان مدیریت در سایپا مطرح کرد که البته دفتر مهرداد بذرپاش آن را تکذیب کرد و گفت از روزنامه ایران شکایت می‌کند.

در مورد مدیریت او در توسکا (زیر مجموعه ستاد اجرایی فرمان امام) و شرکت توسعه صنعت و معدن تدبیر و همکاری‌اش با سازمان صدا و سیما هم شائبه‌هایی وجود دارد که بعضی گروه‌های اصولگرای عدالتخواه را به مخالفان سفت و سخت او بدل کرده است. این حواشی مدیریتی و مالی در نهایت باعث می‌شود در مورد شانس او در نامزدی انتخابات ریاست جمهوری تردید داشته باشیم.

مهردادبذرپاش متولد ۱۳۵۹ در تهران است. همسر او دختر علیرضا علی‌احمدی وزیر آموزش و پرورش دولت نهم است. او در سال ۷۷ در رشته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شده و در مقطعی سرپرست بسیج دانشجویی این دانشگاه بوده.

* چهار: محسن هاشمی / شانس کاندیداتوری: نسبتا بالا
دنبال نشانه اگر باشی؛ می‌توانی عملکرد محسن هاشمی (متولد ۱۳۴۰) را در راستای انتخابات سال ۱۴۰۰ ارزیابی کنی. از همین ماجراهای اخیرش آغاز کنیم. از بزرگ‌تری کردن در شورای شهر که فلان عضو شورا را با برخورد خود بیازارد و از موضع بالا صحبت کردن با حناچی و حتی انتقادهای علنی کردن از او که چرا به طور مثال ماجرای حمل‌ونقل عمومی را به درستی از دولت پیگیری نکردی.

محسن برای رسیدن به انتخابات ۱۴۰۰ (و نه البته پیروزی در آن) کار خیلی سختی ندارد چراکه مشروعیت او نزد حکومت امر ثابت شده‌ای است. تلویزیون به راحتی به محسن هاشمی تریبون می‌دهد و همین نشانه‌ای از مقبولیت او نزد حاکمیت است. وصایت پدر و ارتباط با رهبر انقلاب به همین دلیل که ارجاعات مربوط به آن را می‌توان در سخنان هاشمی دید هم نشانه دیگری است. جایگاه سیاسی محسن هاشمی هم نشانه‌ای دیگر است.

او رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است. حزبی که نشان داده با جریان اصلی اصلاح‌طلبی مشارکتی میانه‌ای ندارد و از این روست که برخی انتقادهای هاشمی از شهردار اصلاح‌طلب را به نوعی پاس گل عمدی به اصلاح‌طلبان هم بدانند. در عین حال، هاشمی تصور می‌کند که دست کم بخشی از مقبولیت پدر او در زمان فوت نیز به او ارث رسیده است اما شاید بهتر باشد که برای ارزیابی وضعیت هاشمی به سخنان اخیر شکوری راد در توصیف حزب کارگزاران توجه کنیم که گفته بود این حزب یک سر بزرگ است با یک بدنه کوچک.

هاشمی هم دقیقا همین وضعیت را دارد و بدنه اجتماعی قابل توجهی ندارد. در عین حال به هر حال او برادر فائزه و مهدی هاشمی است که هر یک برای نظام دردسرهایی داشتند و فرزند هاشمی است که به خصوص بعد از ۸۸ دارای زاویه جدی با سیاست رسمی بود. در عین حال او رئیس شورای شهری است که برخی از ناکارآمدی آن حرف می‌زنند و همین‌ها باعث می‌شود که شاید شانس چندانی برای محسن هاشمی قائل نباشیم.

* پنج: سورنا ستاری / شانس کاندیداتوری: نسبتا بالا
سورنا ستاری، تقریبا همه المان‌های لازم برای رئیس‌جمهور شدن را دارد. جوان است یعنی درست متولد سال ۱۳۵۱٫ در دانشگاه شریف درس خوانده است. جایی که اغلب ایرانیان آن را قطب نخبگان فنی و مهندسی می‌دانند. فرزند شهید است و از این رو مورد احترام بخش‌های زیادی از مردم ایران و دست بر قضا فرزند شهیدی است که در زمان حیات خود بسیار محبوب بود. یک فرمانده کارکشته پدافند هوایی به نام شهید منصور ستاری که البته در دوران فرماندهی خود توانست خلبان جنگنده هم شود و البته دستی هم بر طراحی صنعتی داشت و حتی موفق شود که موتور خودرو هم طراحی کند.

در عین حال او تجربه مدیریتی هم دارد و قبل از این دولت، در ستاد بهینه‌سازی و مدیریت مصرف سوخت و بعد از آن هم در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تجربه مدیریتی قابل توجهی داشته است. در جریان مدیریت او در این دولت اما او توانست با منبع اصلی تولید ثروت یعنی بخش دانش بنیان ارتباط داشته باشد که پیشرانی برای اقتصاد کشور بوده و از این رو شاید دستش برای تامین مالی کمپین انتخاباتی‌اش هم پر باشد.

مجموع این شرایط به خصوص دو عالم فرزند شهید ستاری بودن و نیز مسئول بخش دانش بنیان اقتصاد بودن باعث شده که او در حاکمیت نیز مقبولیت داشته باشد و در عین حال حضورش در بدنه علمی و نیز کارگزار دولت روحانی بودن او را به شکل یک شخصیت میان جناحی درآورده است. شاید کمی شوخی به نظر برسد ولی شاید بتوان به همه این موارد، نام او را هم اضافه کرد که نامی ایرانی و خاص است و شاید برای برخی مردم جالب توجه باشد.

اگر ستاری را نمی‌شناسید باید بگویم که او متولد ۵۱ است و فرزند شهید منصور ستاری، فرمانده نیروی هوایی است. ستاری، مدارج کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مهندسی مکانیک را در دانشگاه صنعتی شریف گذراند و یک سال در دولت احمدی‌نژاد مدیر بهینه‌سازی مصرف سوخت بود و در این دولت از سال ۹۲، معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور شد.

* شش: محمد‌جواد آذری جهرمی / شانس کاندیداتوری: نسبتا متوسط
از سال ۱۳۹۶ که آذری جهرمی به عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات وارد دولت روحانی شد، بسیاری پله بعدی او را ریاست جمهوری دانستند و رفتارهای او را نیز با همین عینک ارزیابی کردند. اصلاح‌طلبانی که نگران سوابق آذری جهرمی بودند، او را به‌نوعی وصله ناجوری در دولت حسن روحانی می‌دیدند که قرار است از مقبولیت اجتماعی این دولت استفاده کند و به ریاست جمهوری برسد. از سوی دیگر اصولگرایان هم می‌گفتند که رفتارهای آذری جهرمی مثل مخالفت با فیلترینگ تلگرام و توئیتر و فیلترینگ احتمالی اینستاگرام و نیز رفتارهای او در توئیتر به خاطر انتخابات است و این در حالی است که آن‌ها دیدگاه‌های نسبتا آزادی‌طلبانه او را مناسب نمی‌دیدند.

آذری جهرمی هم دست بر قضا بدش نمی‌آمد که در همین فضا بازی کند ولی همین موضوع باعث شد که کم‌کم، حساسیت بخش‌هایی از حاکمیت و اصولگرایان روی آذری جهرمی بالا برود و به تناسب تلاش‌های او برای محبوب مردم شدن، رفتارهای بخش‌هایی دیگر، از قوه قضائیه تا ستاد اجرایی فرمان امام به‌عنوان سهامدار همراه اول به‌نوعی پیش برود که محبوبیت احتمالی او از بین برود. آذری جهرمی البته در این رقابت، بازی‌های بزرگی مثل خدمات ارزش افزوده را برد ولی درنهایت آن‌قدر مبارزه کرد که حالا ظاهرا یا خسته و یا ناتوان شده و دیگر رمقی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ در وجود او دیده نمی‌شود و همین موضوع از قهر چندین‌روزه او از شبکه‌های اجتماعی به خصوص توئیتر مشهود است.

درباره او باید بگوییم که متولد سال ۱۳۶۰ است. او دانش‌آموخته مقطع کارشناسی مهندسی برق از دانشگاه صنعت آب برق است. از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ مدیرکل امنیت سیستم‌های ارتباطی سازمان تنظیم مقررات بوده و در سال آخر فعالیت دولت یازدهم، برای مدت کمتر از یک سال، از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶ به عنوان معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات(محمود واعظی) و مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت فعالیت می‌کرد هرچند که برخی معتقدند او پیش از همه این‌ها در یکی از نهادهای امنیتی نیز فعال بوده است.

کدخبر: ۳۴۴۴۹۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر