هفت نکته جنجالی از زندگی سیاسی حداد عادل
روزنامه هفت صبح، علی رستگار | «آنچه درباره دستبوسی فرح گفتهاند نیز دروغ محض چندشآور و سناریوی رسوایی است که فقط دشمنان از آن سود میبرند. اینجانب در سالهای قبل از انقلاب هیچ رابطهای با دفتر فرح نداشته و هیچگاه او را ندیدم»؛ این بخشی از پاسخ غلامعلی حدادعادل است به اظهارات دو روز پیش محمود احمدینژاد.
پس از اینکه حدادعادل چند روز پیش در کسوت تشکیلاتی به نام شورای ائتلاف نیروهای انقلاب پیشبینی کرد که برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام تائید صلاحیت نخواهد شد، احمدینژاد به یکباره در اظهاراتی بیسابقه و تند درباره حدادعادل عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: « چگونه میتوان انتظار داشت با نقش آفرینی کسانی که قبل از انقلاب دست فرح پهلوی را میبوسیدند و سپس تغییر چهره داده و سوپر حزباللهی شدند، اوضاع کشور درست شود؟»
کنایهای به فعالیتهای غلامعلی حدادعادل در سالهای قبل از انقلاب و شاگردی او نزد سیدحسین نصر زد. پیش از این البته در زندگینامهای که از حدادعادل در سال ۹۲ منتشر شد تاکید شده بود که او صرفا شاگرد سید حسین نصر بوده و در آن سالها حتی پا فشاری استادش برای حضور در انجمن فلسفه و حکمت شاهنشاهی را هم رد میکند. به هرحال ادعایی که احمدینژاد مطرح کرد غوغایی در اتمسفر سیاسی ایران برپا کرده و به این بهانه بد نیست نگاهی داشته باشیم به هفت نکته جنجالی از زندگی غلامعلی حدادعادل.
* یک: غلامعلی حدادعادل متولد اردیبهشت ۱۳۲۴ در تهران است. پدرش راننده کامیون و گاراژدار بود و پدربزرگش تعمیرکار ماشین دودی مسیر شاهعبدالعظیم. او از مدرسه علوی وارد دانشگاه تهران میشود و اول در رشته فیزیک درس میخواند. مدتی بعد از فارغالتحصیلی هم همین رشته را تدریس میکند تا اینکه تغییر مسیر میدهد به سمت علوم انسانی. سال ۱۳۵۱ غلامعلی حدادعادل در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود.
در همین دوران است که او شاگرد سید حسین نصر میشود. فیلسوف سنتگرا و مذهبی که الان در ۸۷ سالگی ساکن مریلند آمریکاست. نصر در سالهای قبل از انقلاب رئیس دانشکده ادبیات دانشکده تهران و رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلی) بود و در سالهای منتهی به انقلاب با فرح پهلوی همکاری میکرد و به روایتی در دفتر او مسئولیت داشت. یکی از شاگردان برجسته نصر در دانشگاه تهران همین غلامعلی حدادعادل بود و تصویری که از حدادعادل با کراوات در این چند روز در شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری دست به دست میشود مربوط به همین دوران است.
در متن زندگینامه غلامعلی حدادعادل اما در مورد این مقطع اینطور آمده: «برخی به دلیل مسئولیت سیدحسین نصر در دفتر فرح گمان بردهاند که وی نیز با دفتر فرح ارتباط کاری داشته، در حالی که دکتر حداد اصرار نصر را برای همکاری با وی در این حوزه نمیپذیرد، حتی پافشاری ایشان برای حضور در انجمن فلسفه و حکمت شاهنشاهی را هم رد میکند و این گمان غلط به دلیل تحصیل فلسفه نزد دکتر نصر بوده که استاد مذهبی فلسفه آن زمان دانشگاه تهران است…از سوی دیگر به جهت قدرت علمیدر فلسفه، حدادعادل جوان مورد توجه سیدحسین نصر واقع میشود و این نیز مزید بر این شائبه شده است. ایشان همچنین عضویت در حزب رستاخیز که در آن دوران اجباری بود را نپذیرفت.»
* دو: در سالهای اول بعد از انقلاب و به خصوص در دهه ۶۰ حدادعادل با نگارش کتابهای درسی و کتاب «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» شناخته میشود. کتابی که در سال ۵۹ در مورد ارتباط لباس و نوع پوشش با مسائلی مثل شخصیت و فرهنگ و نفوذ غرب بحث میکند و تاثیر مهمیروی شکلگیری دیدگاههای حاکم بر ایران در سالهای بعد در این مقوله دارد. حدادعادل در بین سالهای ۶۱ تا ۷۲ در آموزش و پرورش مشغول بود و در تغییر کتب درسی نقش بسزایی داشت.
* سه: جهتگیری سیاسی حدادعادل در سالهای بعد از انقلاب همواره نزدیک به طیف اصولگرایان بوده. در مجلس ششم که در کنترل مطلق اصلاحطلبان بود بعد از کلی کشمکش به جای علیرضا رجایی وارد مجلس شد. در مجلس هفتم اما بعد از تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان و ماجرای تحصن نمایندگان، حدادعادل به عنوان نفر اول راهی بهارستان شود. او در این دوره رئیس مجلس شد که مصادف بود با دو سال آخر فعالیت دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد.
در انتخابات سال ۸۴ حدادعادل بود که در کسوت رئیسمجلس در نامهای خطاب به رهبری خواستار تایید صلاحیت مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده برای انتخابات ریاستجمهوری شد که با موافقت رهبری همراه شد. در مجلس هشتم و بعد از ورود علی لاریجانی حدادعادل مجبور شد کرسی ریاست مجلس را به شاگرد سابقش بسپارد. حدادعادل یک دهه قبل از این جریان استاد راهنمای علی لاریجانی در دانشگاه تهران بود. بعد همین سناریو در مجلس نهم هم تکرار شد تا انتخابات مجلس دهم که حدادعادل پس از ۴دوره از ورود به مجلس بازماند و در ائتلاف اصلاحطلبان و طیفی از اصولگرایان به رهبری لاریجانی، حدادعادل به رتبه ۳۱ تهران دست پیدا کرد.
* چهار: در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ حدادعادل ثبت نام کرد و قصد داشت رئیسجمهور شود. او البته به همراه علیاکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف ائتلافی تشکیل دادند و اعلام کردند از بین آنها یک نفر در رقابتهای انتخاباتی باقی میماند. در نهایت اما این سه نفر با هم به مشکل خوردند و نتوانستند برای معرفی کاندیدای نهایی بر اساس نظرسنجیها به توافق برسند. حدادعادل ۴ روز مانده به برگزاری انتخابات بدون اینکه اعلام کند به نفع کدام کاندیدا انصراف داده کنار رفت اما قالیباف و ولایتی در صحنه انتخابات باقی ماندند و به حسن روحانی باختند.
* پنج: یکی از حاشیههایی که در سالهای بعد از انقلاب همیشه حدادعادل با آن دست به گریبان بوده مسئله ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. واژهها و ابداعات این فرهنگستان همیشه سوژه دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها است و البته خود او یکبار در برنامه خندوانه توضیح داد که بعضی این واژهها مثل کشلقمه را ما نساختیم و نمیدانم کدام حرام لقمهای به ما نسبت داده.
به هرحال عضویت و ریاست او در بنیاد ایرانشناسی، بنیاد سعدی، شورای انقلاب فرهنگی، انجمن آثار و مفاخر ادبی، شورای ارتقای علوم انسانی، مجمع جهانی اهل بیت، شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامیدر کنار مسئولیتهای متعدد حزبی و سیاسی هم از نکات مورد توجه افکار عمومیدر مورد غلامعلی حدادعادل است.
* شش: چند هفته پیش ویدئویی از حدادعادل منتشر شد که به صراحت داشت در مورد یکی از شایعاتی که در مورد خانواده او ساختهاند توضیح میداد. یکی از دختران غلامعلی حدادعادل عروس رهبر انقلاب و همسر حجتالاسلام مجتبی خامنهای است. حدادعادل در این اظهارات این شایعه که فرزند این زوج در بیمارستانی در لندن و با هزینه یک میلیون پوند متولد شده را تکذیب کرد. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این ویدئو توضیح داد که نوه او و رهبر انقلاب در بیمارستان رسالت زیر پل سیدخندان توسط دکتر مرضیه دستجردی متولد شده است.
سال ۱۳۹۵ یکی از دامادهای او به نام روحالله رحمانی دو ماه بعد از فعالیت در وزارت ارتباطات مجبور به استعفا شد. دلیل این کنارهگیری دو تابعیتی بودن او اعلام شد. حدادعادل پیش از این ماجراها در یک گفتوگوی تلویزیونی گفته بود: «همسر دختر من در یک خانواده شهید پروری در آمریکا به دنیا آمده است.» اشاره حدادعادل به همین روحالله رحمانی بود که متولد و بزرگ شده اوهایو آمریکا است و در دانشگاه سنت لوییس واشنگتن علوم کامپیوتر خوانده.
او در آمریکا سابقه فعالیت در شرکتهایی مثل مایکروسافت و آمازون و بینگ را داشته و در حال حاضر از مدیران ارشد یکی از شرکتهای استارتاپی مشهور داخل ایران است. یکی از دختران حدادعادل در ژاپن نانوتکنولوژی خوانده و دیگری در دانشکده خبر صدا و سیما فارغالتحصیل شده. رسانهایترین فرزند حدادعادل اما پسر او فریدالدین است متولد ۱۳۵۲٫ او از دانشگاه امام صادق فارغالتحصیل شده و معمولا به مدیریت رسانههای اصولگرا و مدارس فرهنگ مشغول است. خود این داستان تاسیس مدرسه فرهنگ هم برای این خانواده آبان ماه پارسال تبدیل به یک جنجال شده بود…
* هفت: آخرین حاشیهای که برای حدادعادل پیش آمد در تابستان امسال رقم خورد. ماجرا این بود که پرویز فتاح به عنوان رئیس بنیاد مستضعفین در یک برنامه تلویزیونی از شبکه یک سیما در حال گزارش دادن در مورد بازپسگیری بعضی اموال این نهاد انقلابی توضیح داد که «ساختمان مدرسه فرهنگ را آقای حداد عادل در منطقه فرشته تهران گرفتهاند که البته اجاره آن به روز هم نبوده، آقای حداد عادل باید یا اجاره به روز پرداخت کنند یا ساختمان را به بنیاد پس بدهند.
آقای حداد عادل ۸ هزار متر زمین هم در منطقه هروی به ارزش ۴۰۰ میلیارد تومان را به بنیاد پس دادند قرار بود ایشان در آنجا مدرسهای بسازند که مجوزهای آن توسط شهرداری صادر نشد.» حدادعادل در یک فایل ویدئویی به اظهارات فتاح پاسخ داد و چند روز بعد پرویز فتاح از غلامعلی حدادعادل عذرخواهی کرد.
*** پاسخ حدادعادل به احمدینژاد
غلامعلی حدادعادل جوابیهای به اظهارات اخیر محمود احمدینژاد منتشر کرده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید. در جلسهای که اینجانب با گروهی از دانشجویان درباره انتخابات سال ۱۴۰۰ داشتم، هنگامیکه سخن از تعدد نامزدها و اعلام نظر شورای محترم نگهبان به میان آمد، بر حسب برداشت و تحلیل خود و با توجه به رد صلاحیت آقای احمدینژاد در سال ۹۶ و همچنین توصیه سخنگوی آن شورا که «کسانی که نوبت قبل رد شدهاند ثبتنام نکنند» نظر خود را اعلام کردم.
برخلاف اظهارات ایشان همه میدانند که مجلس هفتم بیش از هر مجلس دیگری از دولت ایشان حمایت کرده است و بیشترین کژتابی را نیز همان مجلس از آقای احمدینژاد دیده است. آقای احمدینژاد رسماً و صریحاً مصوبات مجلس را که پس از تأیید شورای محترم نگهبان صورت قانون مییافته در کشوی میز خود نگاه میداشته و آنها را برای اجرا ابلاغ نمیکرده است. مخالفت مجلس هفتم با این رفتار دیکتاتورمآبانه، دفاع از حقوق ملت و نمایندگان ملت بوده است.
آنچه درباره دستبوسی فرح گفتهاند نیز دروغ محض چندشآور و سناریوی رسوایی است که فقط دشمنان از آن سود میبرند. اینجانب در سالهای قبل از انقلاب هیچ رابطهای با دفتر فرح نداشته و هیچگاه او را ندیدم، لذا دروغگویی آقای احمدینژاد محرز و اصل دستبوسی و عکسی که به ادعای ایشان نزد همسر شهید دکتر فاطمیموجود بوده نیز از ساختههای ایشان است.
مرتبط ساختن این موضوع با دستگیری همسر دکتر فاطمینیز دروغ دیگری است که به منظور خاصی طراحی شده است. درباره علت دستگیری آن خانم مقاماتی که وی را دستگیر کردهاند میتوانند توضیح دهند و درنهایت کمترین مطالبه از آقای احمدینژاد این است که بر ادعای خود سند ارائه دهد.
پرونده دستگیری و بازجویی و زندان اینجانب و اخراجم از دانشگاه در سالهای قبل از انقلاب، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است که میتواند پاسخی روشن به کسانی باشد که درباره انقلاب کمترین رنجی تحمل نکردهاند.
آقای احمدینژاد؛ من از شما در قبال کمکهایی که به شما کردهام هیچ انتظار تشکر و سپاس ندارم، چون دیدهام که چگونه در حق بزرگان کشور -با همه عنایتی که به شما داشتهاند- ناسپاسی کردهاید.
*** واکنش متفاوت مطهری و آشنا
علی مطهری نماینده سابق مجلس و حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور در دعوای حدادعادل و احمدینژاد هرکدام مواضع متفاوتی داشتند. مطهری در توئیتش به نوعی جانب احمدینژاد را گرفته و نوشته: «آقای حداد عادل وقتی که قاطعانه از طرف شورای نگهبان اظهارنظر میکند و تکلیف کاندیداها را از قبل تعیین شده اعلام میکند به طوری که شائبه مهندسی انتخابات را تقویت میکند، باید منتظر چنان پاسخی از طرف آقای احمدینژاد میبود. بهتر است نقشی هم برای انتخاب مردم قائل باشیم.»
و از سوی مقابل حسامالدین آشنا هم توئیت کرده: «احتمالا دکتر حداد در مورد عدم امکان احراز صلاحیت دکتر احمدینژاد، قصد اخبار و اطلاع رسانی نداشته بلکه تحلیل خود را بیان کرده است. میتوان با این تحلیل موافق یا مخالف بود اما بهتان زدن به دیگران و حواله اثبات آن به کامپیوتر توقیف شده، کمکی به احراز صلاحیت نمیکند.» گفتنی است حسامالدین آشنا پارسال هم در ماجرای حنجال مدرسه فرهنگ از حدادعادل حمایت کرده بود.