هشت سرمایهگذار مشهور سینمای ایران

روزنامه هفت صبح، وحید سعیدی/ احمد رنجبر | سینما ۴۱ سال است که در ایران جلوهنمایی میکند و از ۱۳۶۰ تا امروز مهمترین دغدغه فرهنگی و سرگرمی مردم و حاکمیت باقی مانده است. یک اقتصاد به ظاهر خودکفا با ستارگان گوناگون خود که یادگرفتهاند در یک نظام ایدئولوژیک به حیات خود ادامه دهند. با فرشهای قرمز و نئونها و جایزهها و سفرها و جشنوارهها و…البته یک ضریب سود حیرتانگیز در کمترین زمان ممکن. سینما مثل دریایی میماند که سرمایهگذاران را به درون خود میخواند. به طمع یک قایقرانی آرام و دلچسب و سریع! همسفر بودن با ستارگان زیبا و بازگشت سریع سرمایه و در کنارش شهرتی غیرمنتظره که درهای بسته دیگر عرصههای اقتصادی را هم به رویتان باز میکند.
حضور بخش خصوصی در سینمای ایران در ۱۰سال گذشته با رشد سریع بهرهوری و بالا رفتن میزان فروش و احداث پردیسهای سینمایی به شدت شتاب گرفته است. در سال۹۸، ۲۷میلیون بلیت فروخته شد و فروش کل فیلمها به حدود ۳۰۰میلیارد تومان بالغ شد و اگر بحران کرونا نبود تهیهکنندهها و سرمایهگذارها روی ۴۰۰میلیاردتومان فروش شرطبندی کرده بودند در سال ۹۹٫حضور این سرمایهگذارها بحث قدیمی پولهای تمیز و کثیف را دوباره گشوده است. ماجرای سید محمد امامی که از متهمین پرونده بانک سرمایه و صندوق فرهنگیان است و نامه حمایتآمیز بیش از ۴۰سینماگر از او و داستانهای عجیبی که از توطئهها و حسادتها و دسیسههای پشت پرده رقابت این سرمایهگذارها منتشر میشود ما را به این صرافت انداخت که پروندهای برای ۸چهره سرمایهگذار مشهور در این سالها ترتیب بدهیم.
هشت چهرهای که از عرصههای دیگر اقتصادی (کامپیوتر، شرکتهای هواپیمایی، ساخت وساز و یا گردشگری ) وارد گود سینما شدهاند و نامشان با مهمترین پروژههای سینمایی و سینمای خانگی این سالها گره خورده و به چهرههایی محبوب برای ستارههای سینما بدل شدهاند. سرمایهگذارهایی که گاه برای کمترین رقمها متخصص چانهزنی میشوند و گاه در مقابل برق و جلوه ستارهها و اتوریته سینماگرها دسته چکهای خود را بیدریغ به کار میاندازند. سرمایهگذارهایی که برخی ازآنها مباشرها و مدیرتولیدهای گردن کلفتی پیدا کردهاند که به آنها آموختهاند که چگونه بخشی از سرمایهشان را از طریق بنگاههای دولتی تامین کنند.
اشتباه نکنید. ما مخالف حضور سرمایهگذاران خصوصی در سینما نیستیم. شماری از بهترین فیلمهای این سالها با سرمایههای این چهرهها ساخته شده است اما طبیعتا دوست داریم همه چیز شفاف و بدون کدورت و تاریکی باشد.از ۸چهره این پرونده سه نفر درگیر اتهامات و جرمهای اقتصادی هستند که قابهای سرخ را برای آنها انتخاب کردهایم. و درمیان بقیه چهرههایی هم هستند که شائبهای بر کارنامهشان به چشم نمیخورد. امیدواریم فضا برای حضور سرمایهگذاران متخصص در سینمای ما فراهم شود و ماجرا از شکل حجرهای و بیضابطهاش خارج شود.امیدواریم.
* در چندهفته اخیر نام محمد امامی بار دیگر سر زبانها افتاده است. ابتدا نامه پربحث سینماگران برای آزادی موقت او تبدیل به یک جنجال ناتمام شد و بعد از آن مصاحبهای که هفته پیش انجام داد. سرمایهگذار «شهرزاد» که اینروزها در زندان بهسر میبرد و منتظر حکم قضایی است، در گفتوگو با روزنامه شرق پرده از پروژههایی برداشته که در ساخت آنها مشارکت داشته است. همزمان خبر میرسد که چکهای عباس نادران، سرمایهگذار «قاتل و وحشی» برگشت خورده و سرنوشت این فیلم نامعلوم است. این اتفاقها بهانهای شد تا سراغ سرمایهگذاران سالهای اخیر سینمای ایران برویم. کسانی که حضورشان خالی از حاشیه نبوده است و غالبا منجر به اختلاف با تهیهکننده شده و یا سر از زندان درآوردهاند. این هشتنفر در چه پروژههایی بهعنوان سرمایهگذار حضور داشتند و یا بخشی از سرمایه را تامین کردند؟ سرنوشتشان چه شده است؟
*** یک: حمید اعتباریان
* فیلم «رستگاری در ۲۰/۸ دقیقه» سیروس الوند اولین پروژهای است که حمید اعتباریان در آن سرمایهگذاری کرد. بعد از آن بهعنوان سرمایهگذار و تهیهکننده سراغ این فیلمها رفت: «شام عروسی» ابراهیم وحیدزاده، «سنگ، کاغذ، قیچی» سعید سهیلی، «سنپطرزبورگ» بهروز افخمی، «ملاقات با جادوگر» حمید بهرامیان، «ستاره است» و «ستاره بود» فریدون جیرانی.
* در میان فیلمهایی که حمید اعتباریان سرمایهگذاری کرد، «سنپطرزبورگ» پرفروش شد. ستارههای فریدون جیرانی فیلمهای خوبی هستند اما صرفه اقتصادی نداشتند. «شام عروسی» هم یک فیلم ضعیف تجاری است.
* حمید اعتباریان از جمله تهیهکنندگانی است که فعالیتش توام با حاشیههای فراوان بوده. در میان فیلمهایی که به سرانجام رسید، «سنپطرزبورگ» سرآمد داشتن حاشیه است. فیلمهای ناتمام «لبه پرتگاه» و «شیطان شلوار لی میپوشد» دیگر حاشیههای اعتباریان است.
* بهروز افخمی برای ساخت «بلک نویز» به کانادا رفته و از پسرش آیدین خواسته بود بر کار تدوین «سنپطرزبوگ» نظارت داشته باشد. اعتباریان اما فیلم را توسط مستانه مهاجر تدوین و آماده اکران کرد و اعتراضهای شدید افخمی از راه دور شروع شد. تهیهکننده هم جوابش را داد و سال ۸۹ اکران عمومی شد و توانست رده پنجم فروش سال را از آن خود کند. با اینحال بهوضوح عدم حضور بهروز افخمی موقع تدوین فیلم قابل لمس است که باعث شد «سنپطرزبورگ» بهلحاظ کیفی لطمه ببیند و دوپاره شود. بهرام بیضایی بعد از ششسال دوری از سینما قصد داشت «لبه پرتگاه» را به تهیهکنندگی حمید اعتباریان بسازد.
پروژه بیضایی پرهزینه بود و چه کسی بهتر از تهیهکننده متمولی مثل اعتباریان. اعتباریان هم اعتبار میخواست و چه کسی بهتر از بیضایی. پیشتولید خیلی طول کشید و از بازیگران زیادی نام برده شد. بعد از چندبار تغییر عوامل، بهیکباره دفتر اعتباریان اعلام کرد، این پروژه در زمانی دیگر ساخته میشود و همهچیز منتفی است. حمید اعتباریان آن زمان ترجیح داد سکوت کند اما بعدا به فراخور دلخوریاش را از بیضایی رسانهای کرد.
* بعد از «سنپطرزبورگ» حمید اعتباریان تصمیم داشت چند فیلم تهیه کند. این اتفاق عملی نشد تا اینکه سال پیش و بعد از ۱۰سال بالاخره «ملاقات با جادوگر» به کارگردانی حمید بهرامیان را استارت زد. اعتباریان در این سالها تصمیم به ساخت «سنپطرزبورگ ۲» هم داشت که موفق به تولیدش نشد.
*** دو: محمدصادق رنجکشان
*«خون شد» مسعود کیمیایی، «متری شیشونیم» سعید روستایی، «سرکوب» رضا گوران، «سرخپوست» نیما جاویدی، «شنای پروانه» محمد کارت، «بیحسی موضعی» حسین مهکام، «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله، «روسی» امیر ثقفی و تئاتر موزیکال «بینوایان».
* نکتهای که در کارنامه رنجکشان بهچشم میآید، این است که او هم فعالیت گستردهای دارد و هم روی پروژههای خوبی سرمایهگذاری میکند. رنجکشان از سرمایهگذاران تازهوارد سینمای ایران است و تاکنون سراغ فیلمهایی رفته که غالبا موفق بودهاند. موفقیت فیلمها در گیشه و یا جشنواره، بههمراه میزان بالای سرمایهگذاری رنجکشان، از او نامی آشنا ساخته است.
* سال پیش خبر رسید که فیلم «قاتل و وحشی» در میانه تولید بهدلیل مشکل مالی متوقف مانده است. درادامه مشخص شد سرمایهگذار و کارگردان دچار اختلاف شدهاند. محمدصادق رنجکشان در بیانیهای اعلام کرد، مسئولیت توقف تولید فیلم سینمایی «قاتل و وحشی» متوجه تهیهکننده آن یعنی حمید نعمتالله است. او مدعی شد به تمام تعهدات مالی خود عمل کرده است. نعمتالله هم گفته بود: «مشکلاتی برای این فیلم از نظر سرمایهگذاری پیش آمد؛ چون هزینهای که کردیم بیش از برآورد مورد توافقم با آقای رنجکشان بود.»
* رنجکشان از «قاتل و وحشی» کنار کشید و عباس نادران جای او را گرفت. فیلم بهدلیل مشکل مالکیت به جشنواره فجر نرسید و حالا هم چکهای نادران برگشت خورده و «قاتل و وحشی» بلاتکلیف است.
*آنطور که بهنظر میرسد، محمدصادق رنجکشان تصمیم دارد سرمایهگذاریاش را در سینما ادامه دهد. در تیتراژ «خون شد» نام او بهعنوان جانشین تهیهکننده حک شده است و چه بسا ادامه فعالیتش با کارت تهیهکنندگی خودش باشد. رنجکشان در آخرین گفتوگوی خود گفته بود: «من یک ریال به هیچ بانکی، هیچ موسسه اقتصادی و وزارت دارایی بدهکار نیستم. ۵۴سال است که کار میکنم و نزدیک به ۷۰سالم است.
پس من در این سن باید صنار سهشاهی داشته باشم که بخواهم در یک جای درست خرج کنم. نمیخواهم ببرم در ساختمانسازی. هزارها میلیارد در ساختمانسازی خرج میشود، کسی چیزی نمیگوید. برای یک فیلم سه،چهارتومنی چرا باید این حرفها باشد؟ بهنظر من اینها که دشمن سینما هستند این حرفها را میزنند.» رنجکشان رئیس هیاتمدیره و همچنین موسس یکی از آژانسهای مسافرتی و توریستی کشور است که ورودش به سینما با واکنش منفی برخی سینماگران مواجه شد.
*** سه: سیدمحمد امامی
* نام سیدمحمد امامی با سریال «شهرزاد» پیوند خورده است. سریالی که در سهفصل ساخته شد و او بخشی از سرمایه آنها را تهیه کرد و همزمان تهیهکنندگی را برعهده داشت. امامی در تامین سرمایه سریال خانگی «شهرزاد» حسن فتحی و «شاهگوش» داود میرباقری هم مشارکت داشته است. فیلمهای «مصادره» مهران احمدی، «خوب، بد، جلف» پیمان قاسمخانی و «خوک» مانی حقیقی دیگر فعالیت او در سینما محسوب میشوند. امامی در گفتوگوی اخیر از سرمایهگذاری در فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» گفته اما سعید سعدی، تهیهکننده این فیلم آن را تکذیب کرده است. تئاتر «الیور توییست» دیگر پروژهای است که امامی در تهیه سرمایه آن مشارکت داشته.
* آنچه در نگاه اول جلب توجه میکند، این است که کارهای امامی عمدتا موفق بودهاند. در این میان حساب سهسری «شهرزاد» جدا است که تبدیل به موفقترین اثر شبکه نمایش خانگی شده. سریال «شاهگوش» هم در شبکه خانگی موفق بود. فیلم «مصادره» هم در اکران عمومی موفق بود و بیش از ۱۵میلیارد تومان در سال ۹۷ فروش کرد. «خوب، بد، جلف» هم در گیشه به چنین موفقیتی دست یافت. «خوک» فیلمی خاصپسند است که در چند جشنواره خارجی حضور داشت و در داخل هم پسند برخی منتقدان بود. در گیشه اما ناکام بود و شکست خورد.
* خبری از اختلاف سیدمحمد امامی با سازندگان فیلم و سریالها به بیرون درز نکرد.
* آنطور که شنیده میشود، امامی برای تامین سرمایه پروژهها با گروه سازنده همراه بوده است و همین یکی از عواملی است که مانع از بروز اختلاف شده.
* پرونده بانک سرمایه، گروه بزرگی از متهمان را دارد که یکی از اصلیترین آنها به گواه اظهارات نماینده دادستان تهران و نماینده بانک مرکزی در دادگاههای علنی-که متن آن در خبرگزاری صداوسیما و خبرگزاری قوه قضائیه منتشر شده- محمد امامی است. اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه بهتازگی گفته است: «کیفرخواست امامی صادر شده و این فرد بهزودی محاکمه میشود و پرونده ۲۰نفر دیگر به دادگاه کیفری ۲ ارسال شده است.» سیدمحمد امامی بازداشت است که اخیرا مصاحبهای درباره فعالیتهای خود انجام داد و پرحاشیه شد. یکی از آنها جایی بود که گفت در تامین سرمایه «مغزهای کوچک زنگزده» همکاری داشته اما سعید سعدی این ادعا را رد کرد: «این نوع اشتباهات باعث خدشهدارشدن آبروی زحمتکشان سینما خواهد شد.»
*** چهار: بابک زنجانی
* فیلمهای «هیچ کجا هیچ کس» به کارگردانی ابراهیم شیبانی، «سیزده» ساخته هومن سیدی و «نقش نگار» به کارگردانی علی عطشانی.
* عمر فعالیت سینمایی بابک زنجانی چندان طولانی نبود. او در این فاصله روی پروژههایی سرمایهگذاری کرد که در جغرافیای سینمای ایران جایگاهی ندارند. «هیچ کجا هیچ کس» و «سیزده» نه در اکران عمومی موفق بودند و نه منتقدان آنها را تحویل گرفتند. اتفاقا «سیزده» از نظر منتقدان بدترین فیلم هومن سیدی لقب گرفته است. البته که فیلم ویژگیهای منحصربهفردی دارد ولی در کارنامه سیدی جایگاهی ندارد.«نقش نگار» زمینه بازگشت زنده یاد ناصر ملک مطیعی بعد از سالها به سینما را فراهم کرد. این فیلم اما فاقد کیفیت است و تنها کارکردش ضربه به کارنامه ملک مطیعی بود! جالب آنکه فیلم در اکران عمومی شکست خورد و کسی حتی به واسطه نام ملک مطیعی به سینما نرفت.
* فیلمهای بابک زنجانی بدون حاشیه به سرانجام رسیدند. تنها حاشیه او یک اتفاق فرامتن است: هومن سیدی، کارگردان فیلم «سیزده»، پس از حذف این فیلم از جشنواره برلین، در اظهار نظری انتقادی از بابک زنجانی، سرمایهگذار فیلم، گفت: چرا باید به خاطر اینکه این آقا تحریم است فیلم من از جشنواره برلین کنار گذاشته شود؟ من چرا به خاطرش آسیب بخورم؟
* بابک زنجانی پاسخی نداد! یعنی این اظهار نظر آنقدر حاشیه ساز نبود که او را وادار به واکنش کند.
* همزمان با صدور حکم و مزایده اموال بابک زنجانی در سال ۹۴ فعالیت سینمایی او هم متوقف شد. با این حال شنیده میشود خیلی از فیلمسازان سراغ زنجانی برای سرمایهگذاری در پروژههایشان رفته بود. زنجانی در زندان است اما خیلی زود مشخص شد فعالیت او در سینما فراتر از سرمایهگذاری در سه فیلم بوده است. محمود دینی که بابک زنجانی اداره یاسین فیلم را به او سپرده بود، در یک مصاحبه این طور پرده از فعالیتهای زنجانی برداشت: «در مدت زمانی که آقای زنجانی تصمیم گرفت، از پروژههای فرهنگی خصوصا در حیطه سینما حمایت کند، تعداد بسیاری فیلمنامه از بهترین تهیه کنندگان و کارگردانهای کشور به دستش رسید. تمام فیلمنامهها را خودش میخواند و قرار بود، در سال، ۱۰ فیلم سینمایی تولید کنیم و قطعا همه در جریان هستند که در این مدت سه پروژه سینمایی ساخته شد، به ۱۷فیلم سینمایی برای ساخت کمک کرد و تجهیزات فنی بالغ بر پنج هزارمیلیارد برای کمک به سینمای کشور در اختیار پروژهها گذاشته شد.»
*** پنج: منصور لشکری قوچانی
* فیلمهای خط ویژه، عصر یخبندان، هفت ماهگی، قاتل اهلی و مجموعه گپ.
* در میان آثاری که منصور لشکری قوچانی سرمایهگذاری و تهیه کرد فقط «قاتل اهلی» بود که با سر و صدا همراه شد. او «خط ویژه» ساخته مصطفی کیایی را به طور مشترک با مسعود جعفری جوزانی تهیه کرد. در «عصر یخبندان» مصطفی کیایی، «هفت ماهگی» هاتف علیمردانی و «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی تهیهکننده مستقل بود. جز آخری، بقیه فیلمهایی که لشکری قوچانی به عنوان سرمایهگذار و تهیهکننده با آنها همکاری کرد، بدون حاشیه به سرانجام رسیدند.
* نام منصور لشکری قوچانی یادآور حاشیههایی است که با مسعود کیمیایی بر سر «قاتل اهلی» داشت. ماجرا از جایی شروع شد که مسعود کیمیایی تصمیم گرفت در اواخر فیلمبرداری «قاتل اهلی»، پولاد کیمیایی به جمع بازیگران اضافه شد. بعد از پایان فیلمبرداری، پروژه وارد مرحله تدوین شد، در حالی که تصور میرفت روند پس تولید بدون حاشیه طی شود، خبر رسید که کیمیایی به قوچانی اعلام کرده که باید چند سکانس جدید فیلمبرداری شود؛سکانسهایی که در تمامی آنها پولاد حضور دارد و در فیلمنامه اولیه هم نبوده است. همین مسئله اختلاف این دو را عیان کرد، قوچانی با این درخواست کیمیایی مخالفت کرد و در عوض او هم گفته که فیلمش بدون این سکانسها ناقص است. فیلم به جشنواره فجر رسید و نشست خبری آن محلی شد برای دوئل ناتمام آنها.
* بعد از جشنواره فجر، خبرهای مختلفی درباره سرانجام اختلاف کیمیایی و لشکری قوچانی به گوش میرسید. حتی خبر آمد کیمیایی در دادگاه حاضر شده! خلاصه این که در نهایت مشکل «قاتل اهلی» برطرف شد و فیلم روی پرده رفت. کیمیایی در تصمیمی کم سابقه درباره «قاتل اهلی» گفتوگو نکرد و فیلم نمودی کمرنگ در رسانهها و محافل مختلف داشت. به دلیل این اختلاف، «قاتل اهلی» سال ۹۶ در گیشه شکست خورد و کمتر از ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروخت.
* منصور لشکری قوچانی مدتها از فعالیت سینمایی دور بود. در خبرها نام چند پروژه به عنوان فعالیت جدید او دیده شد؛از جمله تهیه فیلمی به کارگردانی ابراهیم زرگرنژاد. آنچه مشخص است این که لشکری قوچانی سعی کرده سینما را به عنوان یک حرفه انتخاب کند و به جز «قاتل اهلی» بقیه پروژههایش بیحاشیه بودهاند. آنطور که شنیده میشود نام او بهزودی با پروژهای جدید سر زبانها میافتد.
*** شش: مهدی داوری
* مهدی داوری در این پروژهها سرمایهگذاری کرده و یا در آنها مشارکت داشته است: «جرم» مسعود کیمیایی، «پل چوبی» مهدی کرمپور، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» روحالله حجازی، «اروند» پوریا آذربایجانی، «ایتالیا ایتالیا» کاوه صباغزاده، «اژدها وارد میشود» مانی حقیقی، «تجریش ناتمام» پوریا آذربایجانی، «عرق سرد» سهیل بیرقی و سریال شبکه نمایش خانگی «عطسه» به کارگردانی مهران مدیری.
* نکته ویژه در کارنامه داوری این است که روی کارهایی سرمایهگذاری کرده و یا در ساختشان مشارکت داشته است که غالبا در گیشه ناموفق بودهاند. حتی سریال «عطسه» در شبکه خانگی توفیقی بهدست نیاورد. البته بعدها تلویزیون رایت آن را خرید و بارها پخش کرده است. این اتفاق میتواند جبرانکننده بخشی از ضرر «عطسه» در شبکه خانگی باشد. فیلم پربازیگر «پل چوبی» موفقترین کار او در گیشه است که بعد از مدتها توقیف اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت. «اژدها وارد میشود» که داوری بخشی از سرمایه آن را تامین کرده، مهمترین فیلم کارنامه اوست. این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت و جزو آثار شاخص سالهای اخیر سینمای ایران لقب دارد. «جرم» هم در جشنواره بیستونهم فجر سیمرغ بهترین فیلم را بهدست آورده. این شانس داوری است که بالاخره مسعود کیمیایی با «جرم» به سیمرغ رسید.
* مهدی داوری گرفتار حاشیه خاصی نشده است و فیلمهایش بدون جنجال و یا اختلاف با عوامل، به فرجام رسیده است. اگر حاشیهای هم باشد، رسانهای نشده است.
* اشاره کردیم که مهدی داوری اختلاف برجسته و پرسروصدایی با عوامل فیلمها نداشته است. او تلاش کرده علائقش را بدون سروصدا پی بگیرد و ظاهرا میانهای با شلوغکاری ندارد.
* خیلی طول نکشید تا مهدی داوری کارت تهیهکنندگیاش را دریافت کند و حالا در حوزه سینما هم فعالیت دارد. او خارج از حوزه سینما بهعنوان یک فعال بخش ارتباطات و فناوریهای دیجیتال شناخته میشود که اطرافیانش تاکید میکنند، علاقه خاصی به سینما دارد. تلویزیون تیوا یکی از شاخصترین فعالیتهای مهدی داوری است. این تلویزیون در ایام نوروز که کنسرت آنلاین استارت خورد، فعالیت گستردهای داشت و نامش سر زبانها افتاد. بعد از اینکه تلگرام فیلتر شد، مهدی داوری بر توسعه پیامرسان بیسفون متمرکز شد که خب مثل دیگر پیامرسانهای داخلی فرجام خوشی نداشته است.
*** هفت: احسان دلاویز
* احسان دلاویز سرمایهگذار فیلمهای «لامپ صد» سعید آقاخانی و «دراکولا» رضا عطاران، «فردا» مهدی پاکدل، ایمان افشاریان، «خانهای در خیابان چهلویکم» حمیدرضا قربانی و سریال شبکه خانگی «شاهگوش» داود میرباقری است.
* فیلمهایی که احسان دلاویز سرمایهگذاری کرد، همگی در گیشه شکست خوردند. از آنسو مورد توجه منتقدان هم قرار نگرفتند. «لامپ صد» فیلمی کشدار و حوصلهسربر است و «فردا» فیلمی تجربی. از این دو فیلم نمیتوان انتظار موفقیت در گیشه داشت. «خانهای در خیابان چهلویکم» فیلمی است که برای تجربه اول کارگردانش اثری موفق بهحساب میآید. با اینحال گیشه نداشت و میان منتقدان هم اثری متوسط لقب گرفت. «دراکولا» هم در گیشه ناکام بود. فیلم رضا عطاران فقط به مذاق عدهای از منتقدان خوش آمد و مخاطبان آن را پس زدند. «دراکولا» تجربه جدید عطاران در فیلمسازی است که روی کاغذ هم مشخص بوده که شانسی در گیشه ندارد. ماجرای «شاهگوش» متفاوت است. سریال داود میرباقری بهرغم ضعفهایی که داشت، توانست مخاطب زیادی را با خود همراه کند.
* احسان دلاویز با سازندگان فیلمها به مشکلی نخورد. او کارش را تازه در سینما شروع کرده بود و اینقدر عمر فعالیتش قد نداد تا شاهد اختلاف و حاشیههای رسانهای شده باشد.
* اشاره شد که موردی از اختلاف احسان دلاویز با سازندگان فیلمها رسانهای نشد. البته در محافل غیر رسمی هم خبری از موارد اختلاف وجود ندارد.
* احسان دلاویز متهم اخلال در نظام اقتصادی کشور و اختلاس در بانک سرمایه است. او بههمراه سیدمحمدهادی رضوی و ۲۸فرد دیگر، پروندهای در دادگاه ویژه جرایم اقتصادی کشور داشت. اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری هشت مرداد ۹۸ از صدور رای پرونده احسان دلاویز و سیدمحمدهادی رضوی خبر دارد و گفت: «در پرونده احسان دلاویز وی به جرم معاونت در اخلال در نظام اقتصادی به ۱۰سال حبس محکوم شده است.» دلاویز تازه کارش را در سینما شروع کرده بود که دستگیر شد. او برادر محسن دلاویز، مدیرعامل نفت پاسارگاد و مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور(از سال ۹۷) و برادر ساسان، معاون پشتیبانی و توسعه مدیریت شرکت پست جمهوری اسلامی ایران است. دلاویز، مثل سیدمحمد امامی و مثل محمدهادی کاظمی، حسین هدایتی و بابک زنجانی، در شرکتهای مختلفی مشغول به فعالیت بود.
*** هشت: سجاد علیجانی
* سجاد علیجانی تازهترین سرمایهگذار سینمای ایران است که سال ۹۷ برخی سایتها و کانالهای تلگرامی سینمایی، اطلاعاتی دربارهاش منتشر کردند. در زمانی که کمال تبریزی «ما همه باهم هستیم» را به تهیهکنندگی سیدرضا میرکریمی میساخت، صحبت از ۲۵میلیارد هزینه تولید بود! همزمان از نام علیجانی پرده برداشته شد. کمی بعد گفته شد او سرمایهگذار فیلمهای «جهان با من برقص» سروش صحت، و «روزهای نارنجی» آرش لاهوتی هم هست و در تامین سرمایه «رحمان۱۴۰۰» منوچهر هادی مشارکت داشته است. از برنامه «برنده باش» محمدرضا گلزار هم نام به میان آمد و گفته شد علیجانی پشت آن قرار دارد. کار تا جایی پیش رفت که گفته شد او حامی مالی جشنواره جهانی فجر هم هست. البته سیدرضا میرکریمی دبیر جشنواره، این شایعه را رد کرد. کانالهای سینمایی اما همچنان عقیده دارند علیجانی اسپانسر جشنواره جهانی فجر است.
* «روزهای نارنجی» هنوز اکران نشده است و شنیده میشود قرار است در طرح اکران آنلاین عرضه شود. «جهان با من برقص» فیلمی است که هم در گیشه موفق بود و هم برخی منتقدان آن را تحویل گرفتند.«ما همه باهم هستیم» اما با کلی ستاره حدود ۱۰میلیارد تومان فروش کرد که در قیاس با هزینه تولید و اینهمه ستاره یک شکست بزرگ است. کیفیت فیلم هم قابل دفاع نیست و جزو بدترینهای کارنامه تبریزی بهحساب میآید. «رحمان ۱۴۰۰» هم درحالیکه فروش بالایی داشت، توقیف شد.
* برخی خبرگزاریهای سینمایی از سجاد علیجانی بهعنوان «سرمایهگذار نامریی» نام بردهاند! مثلا سینماپرس اینطور نوشته: «درباره سجاد علیجانی اطلاعاتی غیررسمی وجود دارد. دلیلش هم این است که او سعی کرده رسانهای نشود. البته از حضور در محافل سینمایی و عکسگرفتن با سلبریتیها بدش نمیآید اما باید حضور رسانهای او را صرفاً محدود به همین مسئله بدانیم. برخی رسانهها درباره وی نوشتهاند که تا سال ۸۹ یک مغازه تجهیزات کامپیوتری در نارمک داشته است. «ما همه باهم هستیم» نخستین فیلمی بود که سجاد علیجانی در آن سرمایهگذاری کرد و نام او برای نخستینبار در این پروژه شنیده شد.»
* با این اوصاف و نیز فعالیت نهچندان زیاد علیجانی، طبیعی است که خبری از حاشیه و اختلاف نباشد.
* فعلا که پروژههای سینمایی متوقف هستند و تهیهکنندگان سودای ساخت فیلم طی چندماه دارند. احتمالا علیجانی با فیلمهای بیشتری قد علم کند.