مهمترین فیلمها و سریالهای با حالوهوای دهه۶۰
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی| «میخواهم زنده بمانم» دوشنبه این هفته به پایان رسید. سریالی پرکشش و در عین حال پرجنجال که با واکنشهای فراوانی همراه بود و توانست توجه مخاطبان زیادی را به خودش جلب کند. یکی از دلایل موفقیت این سریال، بازنمایی جذاب دهه شصت است. کاری به اینکه شخصیتها و وقایع مطرح شده در سریال تا چه حد ساختگی هستند و قرار است چه مفاهیمی را منتقل کنند، نداریم. مهم این است که شهرام شاهحسینی موفق شد با همراهی چند بازیگر درجه یک، سریال نوستالژیک قابل قبولی بسازد و مخاطبانش را تا پایان راضی نگه دارد.
از اواسط دهه هشتاد تا همین حالا، کارگردانهای مختلفی در هر دوره تصمیم گرفتهاند ساخت فیلمها و سریالهایی در حالوهوای دهه شصت را تجربه کنند. فیلمهای سینمایی فراوانی ساخته شده که داستانشان در این دوره اتفاق میافتاده. بعضی مانند «ماجرای نیمروز»، «رد خون»، «نفس»، «بمب؛ یک عاشقانه»، «آباجان»، «ویلاییها» و… توانستهاند توجه داوران جشنواره را به خودشان جلب کنند و برخی دیگر مثل «هزارپا»، «نهنگ عنبر»، «اخراجیها» و… در دوره خودشان آنقدر مورد توجه قرار گرفتهاند که عنوان پرفروشترین یا پرمخاطبترین برایشان در نظر گرفته شده. در این پرونده مروری داریم بر مهمترین فیلمها و سریالهایی که دهه شصت در آنها بازنمایی شده است.
سینما شهرقصه| کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری| ۱۳۹۷
بازنمایی چه سالی: فیلم «سینما شهرقصه» وقایع سینمای ایران را از دهه پنجاه تا هفتاد روایت میکند که بخش مهمی از آن درباره سینمایی دهه شصت و ایام جنگ است.
مهمترین وقایع: ماجرای اصلی فیلم درباره علاقه یک جوان عشق فیلمفارسی در یک خانواده سلطنتطلب، به یک دختر عشق فیلمهای جدیتر سینمای پیش از انقلاب و البته با پدری متعصب است. این اختلافنظرها باعث میشود آنها کنار هم بنشینند و فیلمهای سینما را مرور کنند. بعضی منتقدان بر این باورند که «سینما شهرقصه» یکجور سینماپارادیزوی ایرانی است که واقعیت را با فیلمها درهم آمیخته است.
کیفیت بازنمایی: بهطور کلی دیدگاه خوبی درباره بازنمایی دهه شصت در این فیلم وجود ندارد. این مسئله در اکثر نقدهایی که درباره فیلم نوشته شده وجود دارد. مخصوصا اینکه بخشهایی از فیلم به دوران جنگ و قرار گرفتن شخصیتها در موقعیت جنگی برمیگردد که نه دکور قدرتمندی دارد و نه قابل باور است. نکته دیگر اینکه چندان روی ساخت فضای دهه شصت تمرکز نشده و حس نوستالژی مخاطبانش را تحریک نمیکند. در فیلم بیشتر از اینکه این فضا به تصویر کشیده شود درباره زمان وقوع فیلم حرف زده میشود و به همین دلیل چندان ملموس نیست.
موفقیت فیلم: واکنشها نسبت به فیلم متفاوت بود. برخی از آن دفاع کردند و برخی آن را کاملا غیرقابل دفاع دانستند. در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، در چهار رشته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین تدوین، بهترین طراحی لباس و بهترین طراحی صحنه نامزد دریافت سیمرغ شد اما نهایتا جایزهای نصیبش نشد.
رد خون| محمدحسین مهدویان| ۱۳۹۷
بازنمایی چه سالی: این فیلم درباره اتفاقهای بعد از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و عملیات مرصاد است.
مهمترین وقایع: آنچه در «ماجرای نیمروز: رد خون» اهمیت داشت، بازسازی جنبههای مختلف زندگی در اردوگاه اشرف و نمایش جزءبهجزء اتفاقهای آنجا بود. خشونت و بیرحمی مجاهدین و قوانین غیرانسانی و عجیبی که در میان اعضا وجود داشت، جزو اتفاقهای مهم فیلم بود. همچنین به آتش کشیدن اجساد و کشتار غیرنظامیان و دار زدن سربازان ایرانی از درخت و … همگی توانست شمایی کلی در اختیار مخاطبان بگذارد.
کیفیت بازنمایی: در فیلم «رد خون» در مقایسه با «ماجرای نیمروز» بازنمایی فضاهای شهری کمتر اتفاق افتاد اما با این حال بازسازی فضاها در لوکیشنهای مختلف ازجمله اردوگاه اشرف و شهرک اکباتان و … بهخوبی صورت گرفت. طراحی لباس و گریم بازیگران کاملا منطبق بر پوشش مردم آن سالها بود و استفاده از تکنیک فیلمبرداری به روش فیلمهای شانزده میلیمتری هم برای روایت جزئیات و فضاسازی و بهطور کلی باورپذیری فیلم به کمک آمد. مهدویان تلاش کرده بود کل فیلم را شبیه یک گزارش مستند روایت کند. انتخاب لوکشین شهرک اکباتان بهعنوان محل پیگیری داستان در تهران آن دوره، انتخاب درست و کمهزینهای بود. چون همه میدانیم که این شهرک در این سالها شکل ظاهری خود را کاملا حفظ کرده است.
موفقیت فیلم: فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» با نامزدی در ۱۲ رشته جشنواره فیلم فجر، توانست ۳ سیمرغ بهترین طراحی لباس، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین صداگذاری را به دست بیاورد.
هزارپا| ابوالحسن داوودی| ۱۳۹۷
بازنمایی چه سالی: داستان «هزارپا» در دوران جنگ میگذرد. دورهای که بسیاری از رزمندگان جنگ بعد از جراحت در آسایشگاه جانبازان بستری میشدند و عدهای بدون دریافت حقوق به آنها خدمت میکردند.
مهمترین وقایع: رضا که پایش را قبل از جنگ از دست داده، خودش را جانبار جا میزند و برای کمک به جانبازان آسایشگاه داوطلب میشود تا بتواند توی دل الهام جا باز کند. الهام مسئول آسایشگان جانبازان است و نذر کرده که فقط با یک جانباز ازدواج کند.
کیفیت بازنمایی: «هزارپا» کمدی پرفروشی بود اما به لحاظ کیفیت، اثر چندان قابل توجهی نبود. برخلاف آنچه درباره فیلمهای محمدحسین مهدویان ذکر شد، نمادها و نشانههای دهه شصت صرفا مثل دکور در فیلم مورد استفاده قرار گرفته و تشکیل یک کل معنادار را نداده است. نوع لباس پوشیدن، نوار کاستهای قدیمی، قهوهخانه، موسیقی دهه شصتی و … همه به این دلیل کنار هم قرار گرفتهاند که مخاطب باید توسط آنها باور کند که ماجرا در دهه شصت روایت میشود اما در معنای فیلم تاثیری ندارند. نکته دیگر اینکه از آنجایی که فیلم لوکیشن تداعیکننده معماری دهه شصت ندارد با نماهای بسته سعی کرده است این ضعف را بپوشاند و بار بازسازی آن دوره را به دوش دیالوگها بیاندازد.
موفقیت فیلم: فروش ۳۸ میلیاردی «هزارپا» برخی رکوردها را جابهجا کرد. تا قبل از فیلم «مطرب»، عنوان پرفروشترین فیلم سینمای ایران را بر پیشانی داشت و بهعنوان پرمخاطبترین فیلم دهه نود شناخته میشد. حالا عنوان دومین فیلم پرفروش سینمای ایران برایش در نظر گرفته شده.