مروری بر حواشی اخیر موسیقی ایران
روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری | همانطور که انتظار میرفت بعد از گفتوگوی طلایی محمود احمدینژاد در باب موسیقی ایران، یکییکی مواردی که درباره آنها نظر داده بود و یا خاطرهای از آنها نقل کرده بود، از سوی خوانندهها تکذیب شد. همایون شجریان چندروز پس از انتشار گفتوگو اینچنین گفت:
«درباره این موضوع، پدر در شرایطی نیستند که صحبت کنند. ملاقاتی که در مصاحبه به آن اشاره میکند، این تصور را پیش میآورد که پس از انتخابات ۸۸، دیداری با معاون اول رئیس دولت نهم اتفاق افتاده و از سوی پدر هم هیچگاه به آن اشارهای نشده است. در همینجا قویا چنین مطلبی را تکذیب میکنم. به هیچوجه اینگونه صحت ندارد.»
او افزود: «خاطرم است در سال ۸۷ اواخر دوره اول دولت و پیش از انتخابات بعدی، ماجرایی که بهنظر پدر برنامهریزیشده میتوانست باشد، عصبانیشان کرده بود. پس از عمل جراحی ریه که عدهای از هنرمندان و بازیگران به دیدار و عیادت پدر میروند، یکی از هنرمندان پیشکسوت، با معاون یادشده سرزده وارد میشود و پدر متعجب از حضور ایشان، برخلاف میل و بهشرط ادب، سکوت میکنند و چیزی نمیگویند. از جزئیات خواسته ایشان بیاطلاع هستم، همینقدر میدانم که گویا پیشنهادهایی مطرح میشود که پدر با بیاعتنایی، با آنها مخالفت میکنند و ایشان جمع را ترک میکند.»
جالب این بود که بعد از شجریان این محمد اصفهانی بود که با توپ پر تکذیبیهای تصویری در پاسخ به اظهارات احمدینژاد منتشر کرد. او در پیام تصویری خود میگوید: «من هرگز در زمان ریاستجمهوری ایشان، اجرایی در برابر آقای احمدینژاد نداشتم. تنها یک اجرا داشتم که مربوط به زمان شهرداری آقای احمدینژاد است. مراسم تقدیر از آقایان حسین رضازاده و هادی ساعی، قهرمانان ایران در المپیک آتن بود و قرار بود از این دو قهرمان ملی در فرهنگسرای ارسباران تقدیر شود.
حتی من آن زمان نمیدانستم که شهردار تهران آقای احمدینژاد هستند. فکر میکردم هنوز شهردار قبلی به کار خود ادامه میدهد. بعد هم که اتفاقات ریاستجمهوری و اتفاقات تلخ سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد. اینکه ایشان گفتند من در برابر ایشان در وزارت کشور اجرا داشتم کاملاً تکذیب میشود. تلفنهای متعددی برای آن اجرا به من شد و نپذیرفتم و حتی مجبور شدم چندروزی تلفن همراه خودم را خاموش کنم. این را برای استحضار مردم شریف ایران عرض کردم.» اصفهانی در ادامه میگوید، احمدینژاد کمبود حافظه دارد و امیدوارم در اظهاراتش وسواس بیشتری بهخرج دهد.
از اینها که بگذریم این هفته دوخبر دیگر هم داشتیم؛ خبر مهاجرت هومن نامداری(تنظیمکننده) که عملا یکی از بهترینهای ایران بود و تا امروز بسیاری از آهنگهایی را که او تنظیم کرده، بارها در پلیلیستمان شنیدهایم. نامداری از آندست تنظیمکنندههایی بود که اگر قرار باشد با مهاجرتش دیگر در ایران کار نکند، قطعا موسیقی اینروزهای پاپ چیزی کم دارد. دومین خبر هم مهاجرت مانی رهنما و همسرش از ایران به ترکیه بود. خواننده آهنگهای آشنایی چون «مرسدس» و «پرنده» که از شاگردان خلف بابک بیات هم نامیده میشد، این روزها به ترکیه مهاجرت کرده.
البته رهنما چندی بعد از مهاجرتش در لایو اینستاگرامش توضیح میدهد که بهدلیل آلودگی هوای تهران، جایی در ترکیه مهیا کرده تا از شلوغیها و آلودگی دوری کند و همچنان برای فعالیتها و کنسرتهای موسیقیاش در رفتوآمد خواهد بود. مهاجرت پدیدهای است که اینروزها در موزیسینهای ایرانی زیاد شده.
این مهاجرتها که عمدتا هم بین تنظیمکنندهها شیوع پیدا کرده، دلیلش بازار کار خارج از ایران است که از لحاظ مالی نه تنها بهصرفه، بلکه سودآور هم محسوب میشود. از میان آثار منتشرشده هم باید به قطعه «خیال خوش» علیرضا قربانی اشاره کرد که در نوع خودش عالی است. همکاری قربانی با علیرضا افکاری و حسین غیاثی در این پروژه نشان داد که میشود اثری تولید کرد که بهجرات میتوان گفت، از آثار جاودانه موسیقی ایران خواهد شد.
قربانی اینروزها به خوانندهای دستنیافتنی تبدیل شده و مشخص است که با استفاده از ظرفیتهای مارکت، آثاری خارج از اتمسفر کلی آن تولید میکند. خبر دیگر اینکه در این بحبوحه بیکنسرتی در کرونا، سالار عقیلی سوم مردادماه کنسرت آنلاین برگزار میکند. از طریق اپلیکیشن لنز پخش میشود و ساعت آن هم بیست و سی دقیقه است.