کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۲۰۳۵
تاریخ خبر:

مدیری از دهه چهل؛ به‌مناسبت درگذشت صادق سمیعی

مدیران اقتصادی ایران در دهه چهل شخصیت‌های جذابی بودند که از جمله آنها می‌توان به علینقی عالیخانی اشاره کرد. شخصیت‌هایی که در خارج از ایران درس خوانده و سپس با هدف خدمت به کشور به ایران بازگشته بودند. شخصیت‌هایی با روابط اجتماعی گسترده، با پشتکار و البته متخصص. بهبود اقتصاد ایران در دهه ۱۳۴۰ را هم می‌توان تحت تاثیر همین شخصیت‌های ویژه دانست. صادق سمیعی، مدیر انتشارات کتابسرا که هفته پیش درگذشت هم بیش از آنکه به مدیران امروزی شباهت داشته باشد، یادآور مدیران اقتصادی ایران در دهه ۱۳۴۰ بود.
آقای سمیعی در واقع بانکدار بود. او دانش‌آموخته رشته کامپیوتر در انگلستان بود، با محمدمهدی سمیعی، رئیس بانک مرکزی ایران در دهه ۱۳۴۰، نسبت خانوادگی داشت و خودش هم پیش از انقلاب در بانک ایران و عرب کار می‌کرد. پس از انقلاب یک شرکت بازرسی کالا را مدیریت می‌کرد و در اتاق بازرگانی هم شخصیت شناخته‌شده‌ای بود. اما این بانکدار سابق تصمیم گرفت که وارد صنعت نشر شود. شاید از ناشری که پیش‌تر بانکدار بوده انتظار می‌رفت که به وجه تجاری نشر وزن بیشتری بدهد اما آقای سمیعی به‌شدت گزیده کار بود و علاقه‌ای به انتشار کتاب‌های تجاری نداشت. کتاب‌ «یادداشت‌های علم» که یادداشت‌های روزانه اسدالله علم را در بر می‌گرفت و کتاب «آوای نام‌ها از ایران زمین» نوشته پری زنگنه احتمالا مهمترین کتاب‌هایی هستند که توسط انتشارات کتابسرا منتشر شده‌اند.
آقای سمیعی روابط اجتماعی گسترده‌ای داشت. با سفرای بیشتر کشورهای مهم در ایران رفت و آمد داشت و این ارتباطات با تغییر سفرا هم پابرجا می‌ماند. روزانه در دفترش در خیابان بخارست با افراد بسیار و گاه بسیار متفاوتی دیدار می‌کرد. حتی فرید زکریا، مجری شناخته‌شده شبکه سی‌ان‌ان، هم در سفر به ایران مهمان آقای سمیعی بود. مهدی خاکی فیروز، روزنامه‌نگار شناخته‌شده، درباره آقای سمیعی می‌نویسد: «چندبار شاهد بودم که به اتکای اعتبار شخصی یا خانوادگی، پیگیر درمان یا جراحی فرودستان جامعه در بهترین بیمارستان‌ها و توسط بهترین پزشک‌ها بود و از من قول گرفت که از نیکوکاری‌اش در جایی صحبت نکنم.»
آقای سمیعی به غایت آراسته و وقت‌شناس بود. هر روز صبح زود حتی پیش از کارمندانش در دفترش حاضر می‌شد، تقریبا به هیچ جلسه‌ای دیر نمی‌رسید و همیشه هم بسیار خوش‌پوش و آراسته بود. در کار هم بسیار جدی بود. او معمولا در جلسات سوالاتی غافلگیرکننده و البته چالش‌برانگیز می‌پرسید. احتمالا همین سبک زندگی منظم باعث می‌شد که او بتواند به‌طور همزمان دو بنگاه اقتصادی را مدیریت کند، در اتاق بازرگانی حضوری فعال داشته باشد و روابط اجتماعی گسترده خود را حفظ کند. آقای سمیعی به شدت ایران دوست بود. ناملایمت‌هایی که طی چند دهه اخیر تجربه کرده بود، باعث نشده بود که به چیزی غیر از ماندن در ایران بیاندیشد.
همه ما یک جایی از زندگی نیاز داریم که فردی بدون اینکه ما را بشناسد به چشمانمان بنگرد و به ما اعتماد کند؛ برای من این فرد صادق سمیعی بود. شانزده سال پیش، زمانی که خیلی جوان بودم و می‌خواستم در یک کتابفروشی کار کنم برای یافتن کار به کتابفروشی انتشارات کتابسرا مراجعه کردم و آقای سمیعی در حالی‌که اصلا به دنبال جذب نیروی کار نبود، بدون اینکه من را بشناسد و حتی بدون اینکه درباره سابقه کاری‌‌ای که نداشتم پرس و جو کند، من را استخدام کرد. به همین خاطر او همیشه در زندگی من جایگاه ویژه‌ای دارد. آقای سمیعی شخصیتی چند وجهی و منحصر به‌فرد داشت اما مهم‌ترین ویژگی او احتمالا این بود که به شدت خودش بود و همانطوری زندگی می‌کرد که به نظرش درست بود. حال و هوای زمانه بر سبک زندگی‌اش تاثیر نداشت و از پرداخت هزینه بابت اینکه خودش باشد هم ابایی نداشت.

کدخبر: ۴۰۲۰۳۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر