کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۷۳۳۰۵
تاریخ خبر:

محاکمه قاتل زن جوان‌ که به طرز فجیعی کشته شده بود

روزنامه هفت صبح | چهارم اسفند سال ۹۵ بود که مردی وحشت زده با پلیس تماس گرفت و گفت همسرش به طرز مرموزی در خانه‌شان به قتل رسیده است. لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری مسعودیه در محل حادثه که خانه‌ای در حوالی خیابان مسعودیه بود، حاضر شدند. مأموران در اتاق خواب با جسد بی‌جان زن ۳۷ ساله‌ای روبه‌رو شدند که دهانش با پارچه و دست و پاهایش با طنابی بسته شده بود.

مرد افغان که مرگ همسرش را به مأموران خبر داده بود، گفت: من و همسرم پسر عمو، دختر عمو هستیم. ۱۲ سال قبل با هم ازدواج کردیم اما هیچ وقت بچه‌دار نشدیم. چندین سال قبل از افغانستان برای کار به ایران آمدیم. مدتی است در شرکتی شیفت شب کار می‌کنم. شب گذشته همانند هر شب ساعت ۱۹ از خانه خارج شدم و به محل کار رفتم. تا نیمه‌های شب چند بار با همسرم تلفنی حرف زدم تا اینکه صبح راهی خانه شدم.

هر چقدر زنگ خانه را زدم همسرم در را باز نکرد تا اینکه با کلید یدکی که داشتم در را باز کردم و با جسد بی‌جان همسرم روبه‌رو شدم. من با کسی مشکل نداشتم اما قاتل پس از قتل همسرم طلاهای او را هم سرقت کرده است و فکر می‌کنم هدف قاتل از این کار سرقت بوده است. مأموران در تحقیقات دریافتند مقتول مدتی است با پسر جوانی به نام شروین ارتباط تلفنی و تلگرامی داشته. همچنین مشخص شد پسر جوان تا شب حادثه به صورت تلفنی و پیامکی با مقتول ارتباط داشته است اما پس از حادثه این ارتباط قطع می‌شود.

بنابراین تیم جنایی پسرجوان را برای تحقیقات بازداشت کردند. متهم که منکر ارتکاب جنایت بود در ادامه بازجویی‌ها به دوستی با زن جوان اعتراف کرد و گفت: چهار سال قبل بود که برای اولین‌بار مقتول را در رستوران ملاقات کردم. برای کار کردن آمده بود و من آشپز رستوران بودم. در ادامه ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه مدتی قبل تصمیم گرفتم ارتباطم را با زن جوان قطع کنم و برای ادامه زندگی به شهرستان بروم. شب حادثه وقتی به خانه مقتول رفتم به همین دلیل با هم مشاجره لفظی کردیم که او سیلی محکمی به من زد.

خیلی عصبانی شدم و او را هل دادم و سرش به دیوار برخورد کرد. خیلی ترسیده بودم به خاطر اینکه صدایش را همسایه‌ها متوجه نشوند دست و پا و دهانش را با طناب و پارچه‌ای بستم و از خانه گریختم و به شهرستان رفتم. در ادامه با توجه به اعترافات اولیه متهم، بازسازی صحنه جنایت نیز انجام شد و پرونده با صدور کیفرخواست علیه متهم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. روز گذشته بود که این پرونده برای رسیدگی روی میز قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت و در این جلسه که به ریاست قاضی رضایی و مستشاری قاضی حسن‌زاده تشکیل شده بود ابتدا اولیای دم با قرار گرفتن در جایگاه تقاضای پرداخت دیه کردند.

در ادامه، با توجه به این تقاضا رسیدگی به پرونده از بابت جنبه عمومی جرم آغاز شد و متهم زمانی‌که در جایگاه قرار گرفت با انکار تمامی اعترافات خود گفت:‌ من قاتل نیستم و نمی‌دانم مقتول را چه کسی به قتل رسانده است. چهارسال قبل وقتی با هم همکار بودیم آشنا شدیم. در این مدت ما با هم مشکل خاصی نداشتیم و رابطه‌مان هم حسنه بود و هیچ اتفاق‌ نامیمونی بین‌مان نیفتاده بود . در ادامه قاضی از متهم پرسید پس چرا در بازپرسی اعتراف کردی؟ که متهم گفت: من در بازپرسی هم به دلیل اینکه هیچ کسی حرفم را باور نداشت تصمیم گرفتم همان حرف‌ها را بزنم.اعترافات من تحت فشار بوده است.من قاتل نیستم و هیچ کسی را نکشته‌ام.

در ادامه قاضی از متهم در رابطه با حرف زدن در خواب پرسید و اینکه چرا کارفرمای متهم مدعی بود او شب‌ها هنگام خواب صحبت می‌کند و می‌گوید مردنی باید بمیرد؟ که قاتل گفت: من چنین چیزهایی را نگفته‌ام. قاضی از متهم این بار پرسید چرا تا سه روز بعد از وقوع قتل دقیقا گوشی‌ات را خاموش کردی که متهم باز هم ابراز بی‌اطلاعی کرد و زمانی‌که از او درباره گفتن ریزترین و جزئی‌ترین اتفاقات روز قتل پرسیده شد که خودش حین بازسازی صحنه جنایت آنها را روایت کرده است متهم باز هم منکر قتل شد و گفت همه اعترافاتم تحت فشار بوده است و من هیچ قتلی نکرده‌ام.

در حالیکه تمامی مدارک علیه متهم بودند وکیل او در جایگاه قرار گرفت و گفت: متهم همانطور که در پرونده نیز موجود است از قبل از ماجرای قتل به تریاک اعتیاد داشته و چهار سال نیز به شیشه اعتیاد داشته است. همانطور که خودش نیز در اعترافاتش عنوان می‌کند شب قبل از قتل مقدار زیادی متادون مصرف کرده و شیشه زیادی نیز کشیده بود. نتیجتا باید قبول کرد متهم حین قتل در حال خودش نبوده است. در مورد ادعای سرقت از سوی شاکی نیز باید این را اضافه کنم که هربار در پرونده چیزی ذکر شده است.

برای مثال یک بار شوهر مقتول ادعا کرده است هشت النگو، یک النگوی پهن به همراه انگشتری که بعد از بازگشت از کربلا به مقتول داده بود ربوده شده است و بار دیگر می‌گوید تنها هشت النگوی کوچک سرقت شده است. هنوز مال سرقت شده از مقتول دقیقا مشخص نیست. در انتهای این جلسه پس از اخذ آخرین دفاعیات از متهم به قتل، هیات قضایی وارد شور شدند تا برای تعیین سرنوشت متهم پرونده تصمیم گیری کنند.

کدخبر: ۲۷۳۳۰۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر