ما و ترکیه؛ از ابراهیم تاتلیسس تا مهراد جم
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | ترکیه این روزها، حجم بالایی از اخبار را به خود اختصاص داده است. ابراهیم تاتلیسس بعد از مدتها روی صحنه آمده و ترند فضای مجازی فارسی شده است، دکتر شاهین که اصالتا ترکی است واکسن کرونا را کشف کرده است؛ درست با همان روشی که پیش از این واکسنی برای سرطان ابداع کرده بود و ما در ایران با جایزه مصطفی از او قدردانی کرده بودیم و از آن طرف چند وقتی است که حضور مهراد جم خواننده ایرانی و ریحانه پارسا، بازیگر ایرانی در این کشور، سوژه اصلی فضای مجازی است. پس چه فرصت خوبی برای مرور آنچه میان ما و دوستانمان در همسایگی غربی رفته است. مگر نه؟
* یک: مقاله مربوط به ابراهیم تاتلیسس، خواننده معروف ترک، در هفتهای که گذشت؛ چهار روز پشتسرهم در میان ۱۰ مقاله پربازدید ویکیپدیای فارسی بوده است. دلیلش آغاز دوباره برنامه تلویزیونی «ایبو شو» با اجرای ابراهیم تاتلیسس پس از حدود ۱۰ سال بود که شنبه این هفته از شبکه استار ترکیه پخش شد. اسفند سال ۱۳۸۹ بود که او توسط افراد ناشناس مرد حمله قرار گرفت و دیگر در تلویزیون حاضر نشده بود و ازاینرو، شنبهشب، شبی مهم برای او و دوستدارانش از جمله در ایران بود؛ دوستدارانی که بیشتر از اهالی دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی هستند و با آلبومهایی نظیر ماوی ماوی او که دقیقا در ابتدای آن دهه به بازار آمده بود (و البته در غیاب پاپ ایرانی) خاطره داشتند.
این خاطرات تا جایی پیش رفت که محسن تنابنده برای یکی از قسمتهای سریال پایتخت ۵ که از سفر ترکیه آغاز میشد و به جنگ با داعش ختم میشد؛ از آهنگ «گل گل» او استفاده کند که باز هم آهنگی مشهور و آشنا با گوش ایرانیان بود. تاتلیسس البته که اسطورهای برای موسیقی ترکیه است، ولی موسیقی ترکی، در ایران با تاتلیسس آغاز و در او متوقف نشده است. پیش از تاتلیسس، ایرانیان خاطراتی از کنسرتهای امل سایین در آستانه انقلاب در ایران داشتند و هنوز هم بازخوانی آهنگ معروف «گل سنگم» او در اینترنت، هواداران خود را دارد.
اما در این روزها، در کف صفحات اینستاگرامی، «سوسماز» یا آنطور که برخی میگویند «سوسماس» یک ژانر جدی است؛ برشی از آهنگ Yaram Derinden اثر سورا اسکندرلی به زبان ترکی. اسکندرلی البته اهل جمهوری آذربایجان است، ولی در کنار آهنگ او، چندینوچند آهنگ دیگر نیز توسط افرادی که بهاصطلاح کلیپهای «فاز سنگین» تولید میکنند نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در کنار این موارد باید به این حقیقت اعتراف کرد که برخی از ملودیهای شیرین شرقی خوانندگان ایرانی در این سالها کاورهایی بوده که از روی موسیقیهای ترکیه ساخته شده بوده و البته برخی از موسیقیهای پاپ ترکی نیز از روی موسیقی ایرانی برداشته شده است، کمااینکه عایشهگل «بهت قول میدم» محسن یگانه را خوانده و داها بسدیر «جانم باش» را از آرون افشار.
* دو: ۱۹ آبانماه بود که اعلام شد شرکت آمریکایی فایزر به همراه شریک آلمانی خود بیوانتک، موفق شدند واکسنی برای کرونا طراحی کنند که تا ۹۰ درصد بازدهی داشته باشد. این خبر در آن روزها، بسیار مورد توجه قرار گرفت، مخصوصا با توجه به آنکه بعد از انتخابات آمریکا نیز اعلام شده بود و برخی شائبه سیاسی بودن آن را هم مطرح کردند. اما فارغ از این حواشی سیاسی، در شبکههای اجتماعی این روزها، عکسی دستبهدست میشود از دکتر اوگور شاهین، محقق ترک که با همسر خود به عنوان مبدع این واکسن شناخته میشوند.
عکسی که از دکتر شاهین داریم، مربوط به مراسمی در آبان سال گذشته در ایران است که در آن جایزه علمی مصطفی به او اهدا شده؛ جایزهای دوسالانه که با تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۹۱ آغاز شده و هر سال به یک دانشمند برتر جهان اسلام در چهار حوزه علم و فناوری اطلاعات و ارتباطات، علم و فناوری زیستی و پزشکی، علم و فناوری نانو و تمامی زمینههای علم و فناوری اعطا میشود.
آبان سال گذشته و قبل از آنکه جهان با پدیدهای به نام کرونا آشنا شود؛ اوگور شاهین به دلیل شیوه ابداعی و ابتکاری خود در ساخت واکسنی برای سرطان، برنده این جایزه ۵۰۰ هزاردلاری شده بود. جالب خواهد بود اگر بدانید که واکسن کرونای دکتر شاهین نیز با همین روش ابتکاری که برای آن جایزه برده بود، ساخته شده است؛ یعنی با استفاده از فناوری آر.ان.ای پیامرسان (mRNA) که برای ایجاد پاسخ ایمنی از عوامل بیماریزا استفاده نمیکند.
* سه: مدتی است که بحث فیلم «مست عشق» حسن فتحی که با موضوع زندگی مولانا در ایران و ترکیه و با حضور بازیگران ترک و ایرانی ساخته شده، داغ است. ماجرا ظاهرا به اختلافات اقتصادی و تا اندازهای حقوقی برمیگردد که در مراحل ساخت این فیلم وجود داشته است. این پروژه اگرچه تاکنون مهر ناموفق خورده، ولی همکاری سینمایی بین ایران و ترکیه نمونه موفق هم داشته است: «مطرب»، فیلمی به کارگردانی مصطفی کیایی که ظاهرا پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از حیث رقمی است.
بازیگر نقش اول مردش پرویز پرستویی است و بازیگر نقش اول زنش، عایشهگل که خوانندهای مشهور در ترکیه است. بخش بزرگی از زمان فیلم هم در استانبول میگذرد و ازاینرو شاید عجیب نباشد که آن را یک فیلم ایرانی - ترکی بدانیم. حضور بازیگران ترک در سینمای ایران البته به این مورد محدود نمیشود. نخستین نمونه از این دست، جیند آرکین معروف به فخرالدین بوده است که متولد سال ۱۹۳۷ میلادی بود و از اواخر دهه ۴۰ شمسی در برخی از فیلمهای سینمایی ایرانی (اولین نمونه آن یوسف و زلیخا سال ۱۳۴۷) بازی کرد.
اما در همین اواخر، نورگل یشیلچای، بازیگر سرشناس ترک، بخت برنده فروش فیلم سینمایی متوسط باران فضلی به نام «جن زیبا» بود. گفته شده که «آسیا تاشکین»، بازیگر مشهور ترک هم در فیلم «کوسه» علی عطشانی بازی کرده است. بااینحال واردات سینمایی - تلویزیونی ما از ترکیه، بسیار بیشتر از صادراتمان است. از زمانی که جامعه ایرانی با پدیدهای به نام تلویزیونهای فارسیزبان مستقر در ترکیه و نماد آن یعنی GEM آشنا شد (یعنی میانه دهه ۸۰)، سریالهای ترکی توانستند خیلی زود جای خود را در جامعه ایرانی باز کنند؛ سریالهایی که شاید مشهورترین آن «حریم سلطان» بود، اما نمونههای دیگری چون «عشق ممنوع»، «عشق اجارهای» و «گوزل» را هم میتوان جزو نمونههای معروف و مردمپسند آن دانست.
* چهار: گفتیم که بسیاری از صحنههای پرفروشترین فیلم سینمایی تا به حال در استانبول میگذرد؛ شهری که نخستین مقصد تفریحی برای بسیاری از ایرانیان است. با آبوهوایی که با اغماض میتوانیم آن را مدیترانهای بدانیم، قوانینی که آزادی بیشتری را به مسافر ایرانی عرضه میکند و البته کوچه و خیابانهایی که رنگوبویی ممزوج از شرق و غرب جهان دارند. قلب این شهر، خیابان استقلال و میدان تقسیم است؛ خیابان و میدانی که در هر روز از سال که آنجا بروی، حتی در این روزهای سیاه کرونایی که خبری از سفر نیست؛ با یک سر چرخاندن یا میتوانی هموطنی را در حال قدم زدن و گردش پیدا کنی یا موزیسین خیابانی ایرانی را در حال اجرای موسیقی خیابانی.
این البته فقط خاصیت استانبول نیست که پیش از این آنتالیای ترکیه آنقدر گردشگر ایرانی پیدا کرد که دولت وقت در ایران، برای کاهش مرغوبیت آن، در شاهکاری مدیریتی به ایرلاینهای ایرانی دستور داد تا به مقصد این شهر پروازی جابهجا نکنند. نه فقط آنتالیا که حتی وان که شهر مرزی با ایران بود هم از قبل سفرهای زمینی ایرانیان که البته به لطف لغو روادید میان دو کشور تسهیل شده بود، توانست خود را در قدوقامت یک شهر توریستی جدی مطرح کند و ازمیر به پایگاهی برای ایرانیان تبدیل شود، چراکه بسیاری از ایرانیان، این شهر را نه فقط برای سفر که برای اقامت انتخاب کردند تا با سرمایهگذاری ۲۵۰ هزاردلاری در بخش مسکن، بتوانند پس از مدتی پاسپورت ترکی بگیرند.
موضوعی که اخیرا مورد انتقاد بزرگان نظام نیز قرار گرفته است. به این ترتیب است که باید گفت، ترکیه در ۲۰ سال گذشته، رفتهرفته خود را از یک مقصد توریستی به مهمترین مقصد ایرانیان برای سفر تفریحی تبدیل کرد و پس از آن پلی شد برای کسانی که «مهاجرت» را در برنامه داشتند و به همین دلیل هم بود که حتی محل اسکان موقت کسانی هم شد که به هر دلیلی فکر میکردند دیگر نمیتوانند در ایران زندگی کنند و قصد پناهندگی داشتند.
* پنج: ایران و ترکیه تا به حال هفت بار در زمین فوتبال در برابر هم قرار گرفتند ولی فقط یک بارش بعد از انقلاب بوده است. این خود نشان میدهد که رابطه سیاسی ما با همسایه غربی، با وجود مراودات اقتصادی و مردمی بالا، تا چه میزان خاکستری است. البته که ترکیه دوست دارد دست کم در فوتبال به طور تمام عیار، اروپایی باشد و شاید بتوان این عامل را هم در این مراوده اندک فوتبالی دخیل دانست. اما به هر حال چند سالی است که بازیکنان ایرانی، گرفتن لیر ترکیه را هم به ریال ترجیح میدهند و از این روست که این روزها مجید حسینی در باشگاه ترابوزان این کشور توپ میزند.
با این حال بازیکنان ایرانی در لیگ ترکیه چندان موفق نبودند. از افتضاح سیاسی - اقتصادی - ورزشی انتقال رامین رضاییان و مهدی طارمی به ریزه اسپور که بگذریم به طور کلی تاکنون کمتر از ۱۰ بازیکن ایرانی در سوپرلیگ ترکیه بازی کردهاند که به جز سهراب بختیاریزاده که برای ارزروم اسپور به صورت فیکس بازی میکرد، بقیه توفیقی نداشتهاند و مشکلات زیادی را با باشگاههای ترکیهای تجربه کردهاند. به جز این، هیچ بازیکن ایرانی هم نتوانسته در سطح اول فوتبال ترکیه یعنی در دو باشگاه فنرباغچه یا گالاتاسرای این کشور (که به مثابه دو تیم استقلال و پرسپولیس در ایران هستند) بازی کند.
(البته ناصر صادقی مدافع تیم پاس اولین لژیونر ایرانی در ترکیه بود که در تیم گالاتاسرای فصل ۱۹۸۸-۱۹۸۷ جای گرفت اما توفیقی در این تیم نداشت و فقط ۶ دقیقه بازی کرد.) دو تیمی که حتی در سطح اروپا هم حرف برای گفتن داشتند (فنرباغچه یک فصل تا یک چهارم نهایی پیش رفته و گالاتاسرای یک بار قهرمان جام یوفا شده است). از این روست که شاید بتوان گفت فوتبالدوستان ایرانی دل خوشی از فوتبال ترکیه ندارند و حتی بازی ستارگان این کشور در اروپا، از هاکان چالهاناوغلو در میلان تا مسوت اوزیل، ستاره سابق آرسنال و حتی بازیکنان متعدد ترک بوندس لیگا، به چشممان خوش نمیآید.
* شش: پیشران حرکتی ترکیه، اقتصاد آن است. اقتصادی که تا ابتدای دهه هفتاد شمسی (یعنی حتی در طول جنگ تحمیلی) از ایران ضعیفتر است ولی از ابتدای دهه ۹۰ رفته رفته جای پای خود را سفت میکند و در ابتدای هزاره سوم یا سال ۲۰۰۰ به جایی میرسد که میتواند تولید ناخالص داخلی را ظرف سه سال (یعنی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴) دو برابر کند و از ۲۰۰ به ۴۰۰ میلیارد دلار برساند. (در همین مدت تولید ناخالص داخلی در ایران از ۱۳۰ میلیارد دلار به ۱۹۰ میلیارد دلار رسیده است).
مسیر رشد برای ترکیه ادامه پیدا میکند و با وجود بحران مالی که از سال ۲۰۰۸ گریبان جهان را میگیرد؛ این کشور در سال ۲۰۱۰ مرز ۸۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را رد میکند و حتی دو سال بعد به ۹۵۰ میلیارد دلار تولید ثروت در یک سال میرسد. وضعیت اقتصادی این کشور از روی یک شاخص دیگر هم قابل محاسبه است: شاخص تورم. ترکیه تقریبا از نزدیکی انقلاب ایران با طعم تورمی که ما این روزها آن را میچشیم؛ آشنا شد با این حال شیب تورم بسیار بالا بود و در ابتدای دهه ۸۰، تورم ۱۴۰ درصدی نیز در این کشور ثبت شد.
این وضعیت تقریبا و البته با شیب ملایمتری در اواخر دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ میلادی، تکرار شد تا اینکه باز هم در همان مقطع عصر ۲۰۰۰ به بعد یعنی زمان روی کارآمدن اردوغان و دوستانش وضعیت بهتر شد و حالا تقریبا حدود ۲۰ سال است که غیر از برهههای زمانی محدود، میزان تورم در ترکیه از ۱۰ درصد هم بیشتر نشده است.
این وضعیت اقتصادی خوب، علاوه بر جذب توریست و البته سرمایهگذار ایرانی یک خاصیت دیگر هم دارد و آن، تبدیل شدن ترکیه به پلی برای دور زدن تحریمها به خصوص در دوران تحریمهای سال ۹۰ و ۹۱ است. همان تحریمهایی که اتفاقاتی عجیب مثل کشف محموله طلای ایران را به یادگار گذاشت و البته پای افرادی مثل رضا ضراب را به دادگاههای آمریکایی نقض تحریم باز کرد. ضرابی که پیش از آن، با حواشی زندگی شخصیاش، مثل جدایی از گونل زینالوا و ازدواج با ابرو گوندش (که هر دو از خوانندگان شهیر ترکیهای بودند) شناخته میشد.
* هفت: و بالاخره اینکه مسیر سیاست در ترکیه، همواره مسیری پر پیچ و خم بوده است و از ایران نیز با دیدی انتقادی به آن نگریسته شده است. به طور کلی میتوان آغاز مدرنیزاسیون آمرانه در ایران و ترکیه را با ظهور همزمان رضا پهلوی و آتاتورک همزمان دانست که البته هزینههای مهیبی مثل نابودی فرهنگ مذهبی مردم را در پی داشت. این روند در ایران تحمل نشد و رضا پهلوی در ابتدای سده بیست حذف شد اما در ترکیه، حزب جمهوری خواه خلق به عنوان حزب آتاتورک، تا ابتدای دهه ۳۰ شمسی قدرت را در دست داشت.
عنصر دوم محور در سیاست ترکیه خود را در اینجا نشان داد: کودتای نظامی. کودتاهایی که باعث شد این کشور نتواند به مسیر توسعه خود ادامه بدهد. از ابتدای دهه ۴۰ شمسی تا حدود ۴۰ سال بعد، ترکیه تقریبا هر ۱۰ سال با یک کودتای نظامی دست و پنجه نرم کرد تا اینکه عصر «عدالت و توسعه» یا بهتر است بگوییم عصر «اردوغان» فرارسید. عصری که اتفاقا از آن در ایران نیز ابتدا استقبال شایانی شد (نام حزب تاسیس شده توسط رئیس جمهور فعلی در سال ۱۳۷۹، اعتدال و توسعه است که یک تقلید واضح از عدالت و توسعه در همسایه کنارین است) اما از حدود ۱۰ سال بعد که اردوغان سیاستهای خود را با آرزوهایی مثل احیای امپراطوری عثمانی پی گرفت و با ایران در مسئله سوریه زاویهای جدی پیدا کرد؛ رفته رفته از آن محبوبیت قبلی اردوغان در فضای سیاسی ایران و به خصوص در میان اصولگرایان کاسته شد.
* هشت: در نهایت، نباید تصویری که امروز در اینستاگرام از ترکیه داریم را هم فراموش کنیم. تصویری که زمینههای آن در همان سریالهای ترکی گذاشته شد تا مخاطب تصور کند که علی الظاهر، همه خانهها در ترکیه ویلایی هستند رو به دریا و با زمینه جنگل. همان تصویری که بسیاری را برای سفر و اقامت به ترکیه کشاند. بعد از مدتی، مشابه این تصویر، با ظهور پدیده شرط بندی مجازی و البته شاخهای اینستاگرامی که با حرکاتی محیرالعقول برای خود دنبالکننده جذب میکردند.
و البته مهاجرت برخی از چهرهها، از صدف طاهریان تا دنیا جهانبخت و از فردی مثل وحید خزایی گرفته تا امیرحسین مقصودلو و حالا هم ریحانه پارسا و مهراد جم، به مخاطب نوجوان در اینستاگرام ارائه شد تا او تصور کند که با پیش بینی مسابقات فوتبالی یا حضور در بازیهایی مثل انفجار و … خواهد توانست به آن ثروت و رفاه برسد. قاب غالب ترکیه در ذهن ما متاسفانه همین قاب است. محل اقامتی برای افرادی که با ابتذال، مخاطب جذب میکنند و با تصویر، مخاطب را به دام مالی خود میکشند و هر از گاهی نیز با دعواهایی صوری، برای خود بازارگرمی میکنند.