مالیات بر ثروت در بنبست ثروتمندان
روزنامه هفت صبح، رامتین لطیفی| یک بار کارل مارکس با کتاب «سرمایه» شکل و شمایل جهان بعد از خود را تصور کرد و بار دیگر توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی با کتاب «سرمایه در قرن ۲۱» این کار را تکرار کرد. نقطه نظر هر دو اقتصاددان در این دو کتاب پیرامون موضوع پراهمیتی به نام «عدالت» در جوامع میگردد. پیکتی کشورهای توسعه یافته را به عنوان بستری توصیف میکند که در آن میزان بازگشت سرمایه به مقدار قابل توجهی بیشتر از میزان رشد اقتصادی است و از این رو ثروت به طور ناعادلانهای میان شهروندان تقسیم میشود و در نتیجه این کشورها به بهشتی برای ثروتمندان بدل میشوند.
زیبندهترین مثال برای کشوری که پیکتی توصیف میکند آمریکاست. البته او این رویه را میرا میداند و پیشبینی میکند کشوری مانند آمریکا نمیتواند سالهای آزگار به این مسیر ادامه دهد و نتیجه پافشاری بر این سیستم چیزی جز فروپاشی اجتماعی و در نتیجه آن فروپاشی اقتصادی نیست. او به کشورهایی نظیر آمریکا پیشنهاد میدهد که هرچه زودتر دولتی موسوم به «دولت اجتماعی» را مستقر کنند که وظیفه آن ستاندن مالیات بر ثروت از ثروتمندان و افراد متمول و توزیع عادلانه آن میان تمام مردم است.
ضریب یا شاخص جینی معیاری برای سنجش اختلاف طبقاتی و نابرابری توزیع ثروت در کشورهاست. ضریب جینی آمریکا به عنوان ثروتمندترین و قدرتمندترین اقتصاد جهان از ۴۱.۱ در سال ۱۹۹۰ به ۴۸ در سال ۲۰۲۰ رسیده است. اسلونی با ضریب جینی ۲۴ و سوئد با ضریب جینی ۲۵ بهترین کشورها و آفریقای جنوبی با ضریب جینی ۶۳ و نامیبیا با ضریب جینی ۵۹ بدترین کشورها از منظر توزیع عادلانه ثروت هستند. طی ۳۰ سال گذشته مجموع درآمد یک درصد از جمعیت آمریکا ۴۰ برابر مجموع درآمد ۹۹ درصد دیگر بوده است و این نشان مهمی از بروز اختلاف و شکاف طبقاتی افسارگسیخته در آمریکاست.
از طرف دیگر ۳۳ میلیون آمریکایی درآمدی کمتر از ۱۰ دلار به ازای هر ساعت کار دارند و ۴۵ میلیون آمریکایی نیز در چهار دهک پایین اقتصادی جای میگیرند. این فقر جمعی کار را برای دولتمردان که قصد کاستن فاصله طبقاتی را دارند سخت میکند. عامل دیگری که پیشروی دولتمردان مصلح قرار دارد، قدرت و نفوذ روزافزون ثروتمندان و میلیاردرها آمریکایی است. هیچ دولتی نتوانسته است که به راحتی از این افراد مالیات اخذ کند و جالبتر آنکه یکی از ثروتمندان آمریکایی که سالها با روشهای مختلف و متنوع از پرداخت مالیات فراری بود و پروندههای قطوری نیز به همین اتهام در دادگاه دارد دوره گذشته رئیسجمهور آمریکا بود؛ «دونالد ترامپ».
جو بایدن در هفتههای اخیر یکی یکی از طرحهای بزرگ اقتصادی خود پرده برداشته است. طرح نجات اقتصاد، طرح اشتغال و طرح خانواده آمریکایی سه طرح مهم بایدن برای تحول اقتصادی آمریکاست که به احتمال زیاد هر سه به لطف برتری دموکراتها در کنگره تصویب خواهند شد. یکی از مهمتربن منابع برای تامین بودجه ۱۸۰۰ میلیارد دلاری طرح خانواده آمریکایی مالیاتی است که از ثروتمندان ستانده میشود. به همین دلیل بایدن قصد داشت برای غلبه بر قدرت ثروتمندان به نفع مردم، این طرح را به صورت ملی و فراحزبی و با اجماع دموکراتها و جمهوریخواهان به تصویب برساند اما مذاکرات درباره اجرایی شدن این طرح به بن بست رسید و بخش عمدهای از جمهوریخواهان با جزئیات آن موافق نبودند. از این رو دموکراتها وعده دادند تا پایان کار پای تصویب بیکم و کاست این طرح ایستادهاند.
مسئله مهم دیگری که بر سر راه این طرح قرار دارد تعلقات حزبی ثروتمندان است و اینطور نیست که تمام ثروتمندان فراری از مالیات جمهوریخواه باشند و از حمایت آنها برخوردار باشند. برای مثال مایکل بلومبرگ، میلیاردر مشهور نیویورکی و نامزد سابق حزب دموکرات در رقابتهای ریاست جمهوری از جمله ثروتمندانی است که سال گذشته برملا کرد که ۱۸ سیاستمدار مهم دموکرات از جمله نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا با حمایت مالی مستقیم او در رقابتهای انتخاباتی به پیروزی رسیدند و این اتفاق کار تصویب این طرح را سختتر از پیش میکند.
به علاوه افرادی مانند جف بزوس، ایلان ماسک، جورج سورس و ... نیز به طور علنی از پرداخت مالیاتهای خود سر باز میزنند. جف بزوس، مالک آمازون هنوز مالیاتهای سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ خود را پرداخت نکرده است. ایلان ماسک، مالک تسلا و اسپیس ایکس نیز مالیات سال ۲۰۱۸ خود را بدهکار است. مایکل بلومبرگ و جورج سورس از سال ۲۰۱۴ تاکنون حداقل مالیات را پرداخت کردهاند که هیچ نسبتی با درآمد آنها نداشته است.
حالا که طرح خانواده آمریکایی بایدن در گروی اخذ مالیات از این افراد است، احتمال دارد جنبشهای اجتماعی برای تحریم محصولات و امکاناتی که متعلق به این افراد است راه بیافتد تا این افراد را برای پرداخت درست و به موقع مالیاتهایشان تحت فشار بگذارد. تا اینجای کار موضوع عدم پرداخت مالیات توسط این افراد در ترندهای اخبار روز قرار گرفته است و نشان میدهد جامعه نسبت به این اتفاق حساس شده و این قدم مثبتی برای ادامه مسیر است.