ماجرای پرونده قتل بیسرانجام راننده پیکان
روزنامه هفت صبح | سه سال و نیم پیش پیرمردی که با خودروی پیکان خود در محدوده جنوب تهران مسافرکشی میکرد با ضربات چاقوی افراد ناشناس به شدت مجروح و قبل از رسیدن به مراکز درمانی فوت شد.
به گزارش هفتصبح، اسفند سال ۹۴ بود که گزارش کشف بدن خونین یک پیرمرد در محدوده مرتضی گرد تهران به ماموران امدادی و انتظامیاعلام شد. ماموران انتظامیبه محل اعزام شدند و با انجام تحقیقات اولیه متوجه شدند با وجود رسیدن اورژانس به محل اما پیرمرد مجروح قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی از دست داده است.
با این اوصاف بازپرس کشیک قتل نیز در جریان موضوع قرار گرفت و با تشکیل پروندهای، تحقیقات در این زمینه در اختیار اداره دهم آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و ماموران در بررسیهای خود ابتدا در محل حضور یافتند تا از شهودی که جسم نیمه جان پیرمرد را اولین بار دیده بودند تحقیق کنند.
مردی نگهبان که لحظه واقعه در کانکس خود در حال نگهبانی از ساختمانی بود در اظهارات خود به ماموران اداره دهم آگاهی پایتخت عنوان داشت: روز واقعه در حال نگهبانی بودم که این پیکان در حالیکه به شکل عجیبی رانده میشد در نزدیکی کانکس بنده توقف کرد و در آن باز شد. با باز شدن در پیکان یکدفعه جسم نیمه جان پیرمردی از صندلی راننده به بیرون افتاد .
مقتول که هنوز نیمه جانی در بدن داشت به من گفت در شهرک شریعتی هدف اصابت ضربات چاقو از سوی چند نفر قرار گرفته است و از من خواهش کرد هرچه سریعتر جسم نیمه جان او را به بیمارستان برسانم و بنده نیز با اورژانس و پلیس تماس گرفتم که با اینحال پیرمرد قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرد.
در ادامه ماموران با انتقال خودروی پیکان به اداره آگاهی، آن را وارسی کردند و در کابین آن کارت ملی متعلق به یک خانم جوان را کشف کردند که با این تفسیر به ارتکاب قتل از سوی عاملان جنایت با انگیزه ناموسی مشکوک شدند و وقتی اولیای دم مقتول را تحت بازجویی قرار دادند آنها عنوان داشتند پدرشان با خودروی پیکان مسافرکشی میکرد و آنها نیز به پدرشان هیچ شکی در رابطه با مزاحمت برای نوامیس مردم نداشتند.
با اینحال با هماهنگی قضایی صاحب کارت ملی به اداره آگاهی احضار شد و پس از انجام تحقیقات از این فرد او عنوان داشت: من روز مذکور دقیقا مسافر این آقا بودم. او مرا در حوالی میدان ترهبار اصلی تهران سوار خودرویش کرد و بعد از رسیدن به خانه متوجه شدم که کارت ملیام گم شده است اما نمیدانستم که در ماشین این فرد افتاده و حالا که شما آن را پیدا کردید متوجه شدم آن روز کارت ملیام از کیفم داخل خودروی پیکان متوفی افتاده بود اما باور کنید من از بلایی که سر پیرمرد آمده است هیچ گونه اطلاعی ندارم.
پس از انجام تحقیقات و تایید گفتههای این خانم جوان، ماموران اداره جنایی آگاهی پایتخت دوباره تحقیق کردند و وقتی به این نتیجه رسیدند که هیچ اثر و سرنخی از عاملان جنایت به دست نمیآید موضوع را به بازپرس رسیدگی کننده به پرونده نیز اعلام کردند.
با این تفاسیر اولیای دم مقتول به زودی به دادسرا احضار شدند و بعد از اینکه تحت تحقیقات قرار گرفتند درخواست پرداخت دیه از بیتالمال را از بازپرس کردند.
با صدور کیفرخواست در پرونده و با توجه به اینکه هیچ متهمیبرای این جنایت شناسایی نشده بود، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و چندی پیش جلسه رسیدگی به این موضوع در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران با حضور اولیای دم مقتول تشکیل شد.
در این جلسه که به ریاست قاضی قربانزاده و مستشاری قاضی رضایی تشکیل شده بود ابتدای امر فرزند پسر مقتول به جایگاه فراخوانده شد و گفت: بعد از قتل پدرم پلیس نتوانست قاتل یا قاتلان او را شناسایی و دستگیر کند، من هم چند سال است که تنها خرجی دهنده مادر و دو خواهرم هستم و با این اوضاع و شرایط سخت اقتصادی از محضر ریاست دادگاه میخواهیم که به ما مبلغ دیه پدرمان از صندوق بیتالمال مسلمین پرداخت شود. در انتهای رسیدگی به این پرونده، هیات قضایی وارد شور شدند تا در این زمینه تصمیم گیری کنند.