ماجرای قتل و کشف جسد شیما زیر درخت انگور
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | صحبت با پدری که حدود ۱۵ ماه، از تابستان سال ۹۸ به دنبال دختر ۱۵ سالهاش میگشت و بعد از اینهمه مدت سرانجام فهمید دخترش به قتل رسیده و جنازهاش زیر درخت انگور چال شده است، از سختترینهاست. وقتی با پدر شیما صباگردی، تماس میگیریم تا از چند و چون پیدا شدن جسد دخترش بپرسیم، شوکه شده و بعد با صدای بلند زیر گریه میزند.
میگوید دارم میروم به محله بهلول، میگویند دخترم را در باغچه دفن کرده است و این پایان ماجرای غمانگیز پیدا شدن شیما است. بالاخره بهلول حسنزاده، پیرمرد ۶۱ ساله مظنون به قتل شیما صباگردی اعتراف کرد شیما را پس از یک مشاجره با شال گردن خفه کرده و شبانه به باغچه خانه پیرزن صاحبخانه، یک کوچه بالاتر از محل سکونت خودش در خیابان سبلان تهران برده و زیر درخت انگور چال کرده است و او حالا با لباس آبیراه راه، بیل به دست در حال کندن باغچه و نشان دادن جای شیما است.
تیم آتشنشانی، ماموران اداره ویژه قتل پلیس آگاهی تهران و تشخیص هویت در خانه پیرزنی که سالهاست بهلول مستاجر او است برای پیدا کردن جسد شیما آمدهاند. پدر شیما، در ابتدای تماس حتی نمیداند جسد دخترش در حیاط کدام خانه پیدا شده و میگوید شاید در حیاط خانه زادگاهش در کلیبر(آذربایجان شرقی) دفنش کرده است و وقتی میگوییم در خیابان سبلان، بلند به گریه میافتد و میگوید: وقتی دنبال شیما میگشتم او زنده اسیر این مرد شیطانصفت بود.
شیما در تابستان سال ۹۸ با اغفال فردی به اسم آرش از خانه خارج شد، حدود ساعت ۴ صبح توسط بهلول در ترمینال بیهقی اغفال میشود و این پیرمرد او را به خانهاش میبرد و به او شیشه برای مصرف میدهد. بهلول در را به روی این دختر قفل میکرده و اعتراف میکند یک روز که بازمیگردد شیما به او فحش داده و بهلول هم با شال گردن او را خفه میکند. سپس با توجه به این موضوع که کلید خانه اصلی پیرزن صاحبخانه را داشته شبانه جنازه را در پتو پیچیده و برای دفن به آنجا میبرد.
حیاط کوچکی که درختان بسیار داشته و حتی مستاجر طبقه دوم او را میبیند اما متوجه نمیشود برای چه کاری به آنجا رفته است. پیرزن صاحبخانه میگوید: چهارسال پیش خواهرم بهلول را به من معرفی کرد و برای خرید یا کارهای فنی به خانهام میآمد و کلید داشت و گاهی با تاکسیاش من را میرساند. او خبر داشت دو روز در هفته به خانه خواهرزادهام میروم و همان موقع جنازه را آورده و خاک کرده است.
بهلول خودش با بیل باغچه را میکند و جنازه دختر نوجوان را که هنوز مانتویش سالم بود بیرون میکشد. بهلول بارها ماموران را با دروغ گمراه کرد، اولین بار گفت شیما بر اثر مصرف مواد اوردوز کرده و او جسد را به زادگاهش در کلیبر برده و کنار رود ارس به خاک سپرده است که جستجوها بینتیجه ماند سپس گفت جسد را به جاده چالوس برده است که باز هم دروغ بود و این بار اعتراف کرد او را کشته و در باغچه خاک کرده است.
اما این یک داستان قتل ساده نیست. شاید وقت آن است پیگیری بیشتری در این پرونده صورت بگیرد، چه بسا افرادی که در ترمینال بیهقی او را میشناختند گفتند بارها او را در حال اغفال دختران فراری دیده بودند و حتی وقتی در بازداشت پلیس بوده یک دختر با شکستن شیشههای خانه بهلول از همسایهها کمک میخواهد. همچنین در خانه او تعداد زیادی کفش زنانه و بچگانه، گل سر و مواردی کشف شد که انگار شیما اولین قربانی او نیست. اگرچه تحقیقات بیشتر پیرامون این قاتل مرموز ادامه دارد.
*** ماجرای گم شدن شیما
اوایل تابستان ۹۸ بود که دختر ۱۵ سالهای به نام شیما صباگردی مقدم از خانهاش در منطقه نارمک تهران خارج شد و دیگر به خانه بازنگشت و همین کافی بود تا خانواده شیما صباگردی مقدم با حضور در اداره پلیس درخواست کمک کنند. ماموران در تحقیقات پلیسی پی بردند که شیما صباگردی مقدم آخرین بار در پایانه بیهقی بوده و با خانوادهاش تماس تلفنی داشته و دیگر کسی از سرنوشت او اطلاعی ندارد، همین موضوع کافی بود تا ماموران به پایانه بیهقی رفته و دوربینهای مداربسته را مورد بازبینی قرار دهند.
اگرچه پدر شیما هم در این میان بیکار نمینشیند و خودش از رستورانی که در پایانه بیهقی بود متوجه میشود پیرمردی به نام بهلول که کارش توزیع شیشه بوده دخترش را با تاکسی برده است. ماموران اداره ۱۱ پلیس آگاهی تهران در بررسیهای پلیسی پی بردند که شیما صباگردی مقدم آخرین بار سوار بر خودروی مرد مسافرکشی به نام بهلول شده است و در ادامه ماموران با در اختیار داشتن شماره پلاک خودروی بهلول به سراغ وی رفته و بهلول به عنوان تنها مظنون پرونده شیما صباگردی مقدم دستگیر شد.
بهلول ابتدا ادعا کرد که شیما صباگردی مقدم در منطقه نظام آباد از خودرو پیاده کرده و دیگر اطلاعی از وی ندارد که ماموران با بررسی محلی که بهلول ادعا کرده بود مشخص شد بهلول در آن روز به منطقه نظام آباد مراجعه نکرده است تا اینکه بهلول درادعای جدیدی مطرح کرد که شیما را در خانهام زندانی کرده بودم تا اینکه دستگیر شدم و وقتی آزاد شدم و بعد از آزادی او را آزاد کردم و دیگر اطلاعی از سرنوشت شیما صباگردی مقدم ندارم. بهلول ۴۵ روز بازداشت و تحت بازجویی بود اما لب به اعتراف نگشود و به دلیل عدم دسترسی به ادله کافی با وثیقه آزاد شد.
*** درخواست کمک از قوه قضائیه
پدر شیما صباگردی مقدم که نگران سرنوشت دخترش بود با انتشار فیلمی در فضای مجازی از رئیس قوه قضائیه درخواست رسیدگی و پیگیری قضایی برای پیدا کردن دخترش را خواستار شد که در ادامه با انتشار این فیلم بهلول بار دیگر دستگیر شد. وی افزود: شب حادثه با شیما صباگردی مقدم مواد کشیدیم و او کمی زیادهروی کرد و خوابید، صبح وقتی از خواب بیدار شدم او نفس نمیکشید و متوجه شدم که به خاطر مصرف مواد مخدر به کام مرگ فرو رفته است به همین خاطر تا هوا تاریک شود سپس جسد را لای پتو پیچیده و روی صندلی عقب گذاشتم و شبانه به سمت مرز خدا آفرین در آذربایجان شرقی رفتم.
بهلول ادامه داد: جسد شیما صباگردی مقدم را در کنار رودخانه ارس خاک کردم و بعد از آن ماجرا چندباری به آنجا سرکشی کردم تا کسی متوجه جسد نشده باشد و بعد از آن به خانه بازگشتم تا اینکه پلیس مرا به دادسرا احضار کرد و وقتی دومین بار به دادسرای امور جنایی رفتم به مرگ شیما و انتقال جسدش به رودخانه ارس اعتراف کردم. بهلول در اعترافات جدیدی ادعا کرد که شیما صباگردی مقدم به خاطر مصرف زیاد مواد به کام مرگ فرو رفت و برای اینکه پای من در این پرونده باز نشود جسدش را داخل خودرویم گذاشته و به سمت جاده چالوس رفتم و جسد را در جاده چالوس خاک کردم.
بهلول گفت: در این مدت سعی داشتم با دروغپردازی در خصوص محل دفن جسد مسیر تحقیق پلیس را تغییر دهم اما دیگر تصمیم گرفتم محل دقیق دفن جسد شیما را بگویم.بدین ترتیب ماموران به محلی که بهلول در مورد دفن جسد شیما صباگردی مقدم اعتراف کرده بود رفته اما هیچ اثری از جسد به دست نیامد و بهلول در تحقیقات پلیسی ادعا کرد که شاید بارش باران و سیل در سال قبل جسد را جابهجا کرده است. اما بالاخره روز شنبه، ۱۵ آذرماه او اعتراف کرد و جسد شیما پیدا شد. اگرچه ابهامات زیادی در این پرونده به چشم میخورد و بهلول باید توضیحات بیشتری بدهد تا مشخص شود آن وسایل داخل خانه که ادعا میکند برای فروش است از کجا آمده است.
توضیحات
*
توضیحات
*
توضیحات
*