کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۶۷۰۳
تاریخ خبر:

ماجرای آزار و اذیت دختر ۱۷‌ساله و شرط ازدواج ‌

روزنامه هفت صبح | دختر۱۷ ساله پرده از آزار پسر ۱۹ ساله برداشت. وقتی دختر۱۷ ساله نزد پلیس مراجعه کرد و به طرح شکایت از جوان متجاوز پرداخت سناریوی این پرونده کلید خورد. این دختر به افسر تحقیق گفت: چندی قبل در راه مدرسه با پسر ۱۹ ساله‌ای آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود.

آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او پیامک فرستادم و دوستی ما آغاز شد. پسر جوان می‌گفت به زودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید. مهدی دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می‌گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می‌کند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها مهدی با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش می‌خواهند عروس آینده‌شان را ببینند و به این بهانه مرا به خانه‌اش دعوت کرد.

*** پرونده آزار و اذیت
آن روز به خانه مهدی که در منطقه شمال تهران بود رفتم‌. خودش تنها بود و با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت به زودی پدر و مادرش می‌رسند. پس از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که او مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم. پس از طرح شکایت این دختر، قرار بازداشت مهدی را صادر کردند و با راهنمایی‌های دختر‌، جوان دانشجو بازداشت شد.

این پسر ۱۹ ساله وقتی در برابر مقام قضایی ایستاد خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است. هم‌زمان با بازداشت این پسر جوان، خانواده دختر نوجوان با اعلام رضایت اظهار داشتند که این دختر و پسر به صورت موقت به عقد یکدیگر درآمده‌اند. برگه صیغه‌نامه سند آزادی مهدی شده و این پسر پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و او از اتهام تجاوز به عنف تبرئه شد. مهدی پس از آزادی پای سفره عقد نشست و با ۱۴ سکه شاکی پرونده را به عقد دائم خود درآورد.

*** تشکیل پرونده طلاق
در حالی که این زن و شوهر کم‌سن و سال می‌خواستند مراسم جشن عروسی‌شان را برپا کنند داماد جا زد و با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست جدایی داد. نوعروس ۱۷ساله یک ماه پس از عقد به شعبه پنجم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و از شوهرش به خاطر شکنجه و عدم پرداخت نفقه شکایت کرد. این دختر نوجوان به بازپرس گفت: وقتی با مهدی آشنا شدم به بهانه اینکه خانواده‌اش می‌خواهند عروس‌شان را ببیند مرا به خانه‌شان دعوت کرد و با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد.

وی افزود: وقتی به اتهام تجاوز به عنف از این پسر شکایت کردم، خانواده‌اش نزد پدر من که استاد دانشگاه است، رفتند و مرا خواستگاری کردند، با چرب‌زبانی رضایت پدرم و مادرم را جلب کرده و برای حفظ آبرو خواستند از شکایت‌مان صرف نظر کنیم و به دروغ بگوییم که صیغه‌نامه داریم. ما هم فریب حرف‌های آنان را خوردیم و رضایت دادیم.

مهدی پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. می‌خواستم در کنارش زندگی کنم اما خانواده‌اش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار مهدی تغییر کرد. با من بدرفتاری می‌کرد و می‌گفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کرده‌ام و رویای چنین زندگی‌ای را نداشتم. مرتب از این حرف‌ها می‌زد.

بعد پیامک‌های تهدیدآمیز می‌فرستاد، می‌گفت مرا می‌کشد و اگر از او جدا نشوم بر سر و صورتم اسید می‌پاشد تا اینکه فهمیدم درخواست طلاق داده است. وقتی برگه احضاریه به دستم رسید، سراغش رفتم. او هم در خیابان مرا به باد کتک گرفت و به من تهمت‌های ناروا زد. نتوانستم این وضع را تحمل کنم برای همین تصمیم گرفتم از این پسر شکایت کنم که این چنین زندگی مرا به بازی گرفت.

وی ادامه داد: مهدی عقد و ازدواج را بهانه کرد تا از زندان آزاد شود و حکم تبرئه بگیرد. او از سادگی من سوءاستفاده کرد و فریبم داد. حالا تنها کسی که در این بازی باخته من هستم که در سن ۱۷سالگی بیوه شده‌ام. این نوعروس شکست‌خورده افزود: پدرم از وقتی با هم عقد کردیم، نفقه مرا هم پرداخت نکرده چون می‌گوید وظیفه شوهرت است که خرجی‌ات را بدهد.

پس از شکایت این نوعروس، مهدی همسر وی به دادسرا احضار شد. وی در حالی که همراه پدرش به دادسرا آمده بود گفت: من تصور چنین زندگی‌ای را نداشتم. نمی‌توانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام ۲۰ روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم!

وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد چون این دختر رفتارهای بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما آمد و با جیغ و فریاد آبروی ما را در محل برد. من اصلا او را کتک نزدم که چنین ادعایی علیه من مطرح کرده است. این دختر پیامک‌های تهدیدآمیز برایم می‌فرستد.

من هیچوقت او را تهدید نکرده‌ام. ما راهمان از هم جداست. در ادامه جلسه، پدر این پسر ۱۰۰ هزار تومان تحت عنوان نفقه به عروسش پرداخت کرد و جلسه دادرسی پایان یافت. بررسی‌های بیشتر در این پرونده ادامه دارد تا اثبات شود آیا پرونده تجاوز به عنف مجدد تنظیم می‌شود یا دختر با جاری شدن صیغه طلاق موافقت می‌کند.

کدخبر: ۳۴۶۷۰۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر