ماجرای حیرتانگیز مرد خونسرد روی تیبای سفید
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی | تصویر آنقدر سوررئال بود که پس از شوک و استقبال اول، فرضیه جعلی بودن و ساختگی بودن آن بالا گرفت. نکته سنجهای حرفهای بهخصوص در مورد اتومبیلهای در حال حرکت (که در اینستاگرام خودش یک شاخه کاملا تخصصی در میان نکتهسنجها و مچگیرها محسوب میشود) به میدان آمدند و در مورد سرعت رد شدن ساختمانها و عدم چرخیدن متناسب لاستیکهای ماشین مطالبی را مطرح کردند. اما شواهد و فیلمهای دیگری رو شدند که نشان میداد تصاویر یک پیشینهای داشته که نشان میدهد تصاویر فتوشاپ نیستند اگر ساختگی و تعمدی نباشند.
بگذارید این تصاویر فوق سوررئال را مرور کنیم: مردی روی کاپوت یک تیبای سفید در حال حرکت چسبیده و یک راننده خانم عینکی نسبتا کوتاه قامت (با توجه به شکل نشستنش در پشت فرمان ) در حال جرو بحث با اوست. اتومبیل در یک بزرگراه در حال حرکت است. راوی تصویر در اتومبیل دیگری است. مرد روی کاپوت خطاب به سرنشینان اتومبیل گذری میگوید آقا زنگ بزن به۱۱۰٫
این جملات را نسبتا با خونسردی ادا میکند. پاسخ راننده این یکی اتومبیل که در حال تصویربرداری است جالب است: چرا؟ مرد شمرده و واضح و بدون کمترین هیجانی پاسخ میدهد زده به ماشینم داره فرار میکنه! و بعد حرفهای سرنشینان این اتومبیل که با خنده و شگفتی میگویند باشه باشه الان زنگ میزنیم.
نمیدانیم این قطعه فیلم چقدر ساختگی است یا واقعا در تهران عجیب و غریب این روزها شکل گرفته است. هرچه هست ماجرا میتواند از تراژدی تا کمدی محض در نوسان باشد. سوال سرنشین این یکی اتومبیل که در هنگام دیدن چنین تصویر عجیبی از چسبیدن یک مرد روی کاپوت تیبای در حال حرکت در بزرگراه، میپرسد «چرا باید به ۱۱۰ زنگ بزنم » خودش از حیرتانگیزترین پرسشهای بشری است.
یعنی واقعا صرف چنین تصویری نباید توجیه زنگ زدن به پلیس باشد و تصویر بردار عزیز حتما باید دلیلش را بپرسد! یاد آن لطیفه قدیمی میافتم که یک اسب به سیرکی زنگ زد و گفت من یک اسب هستم و میخواهم در سیرک شما کار کنم. صاحب سیرک میپرسد چه شیرین کاری خاصی بلد هستی و اسب عصبانی به او جواب میدهد من یک اسب هستم که دارم با تلفن با شما صحبت میکنم همین کافی نیست؟
پیگیر اصل این فیلم شدیم و به جای خوبی هم رسیدیم، اما تصویربردار پیغام داد نمیتوانم هویت خودم را فاش کنم چون خودم را دستگیر میکنند! این مقارن شده بود با خبر دستگیری انتشار دهنده فیلم کودکآزاری در یک شهرستان. هرچقدر برای دوستمان پیام فرستادیم که این دوتا موضوع فرق میکند فایدهای نکرد و ما را حواله داد به برخورد پلیس با منتشر کنندگان فیلم بارش بادمجان.
باز هم توضیح دادیم که آن فیلم ساختگی بوده و…به هرحال این دوست ما مدعی شده بود که این تکه فیلم مربوط به تهران، در بزرگراه صدر و در حوالی تقاطع اختیاریه بوده است. چه این فیلم ساختگی باشد و چه واقعی از درخشانترین لحظات بصری در فضای مجازی در سال ۹۹ بوده است. امیدواریم حادثهای برای مرد روی کاپوت و خانم راننده تیبای سفید پیش نیامده باشد و دونفری به تفاهم رسیده باشند. این لحظهای شگفت انگیز در سال ۹۹ بود.