لذت تماشای فیلم آقای باهوش هالیوود
روزنامه هفت صبح | برای ۳۰ سال گذشته آرون سورکین توانسته کارنامه کاریای داشته باشد که او را به عنوان مشهورترین فیلمنامهنویس این سالهای هالیوود باور کنیم؛ از فیلم و نمایشنامه «چند مرد خوب» که اولین کارش بود تا فیلم «شبکه اجتماعی» که یکی از مهمترین فیلمهای قرن بیستویکم است. او شاعر برجستهای برای سرودن درباره مردان سختی است که اهداف بلندپروازانهای دارند. آدمهایی که به لحاظ اخلاقی مدام دچار فراز و فرود میشوند و درجات مختلفی از خودآگاهی دارند، با میزانی از ایدهآلیسم که میتواند دوستداشتنی یا پوچ و احمقانه به نظر برسد.
او میخواهد در قصههایش مفاهیمی به بزرگی و دشواری فیسبوک، رسانه و دولت ایالاتمتحده آمریکا را توضیح دهد و البته همیشه هم نتیجهگیریهایش دقیق نیستند. معمولا چنان با دقت آنها را به شکلی متقاعدکننده دستکاری میکند که مخاطبش از آن لذت میبرد. فیلم «محاکمه شیکاگو ۷» جدیدترین اثر سورکین روی شبکههای آنلاین و نتفلیکس پخش شده است و به نظر میرسد از آن سوژههایی است که آرون سورکین استاد چالش با آنهاست.
سوژهای که سیاست و رسانه و فعالیتهای اجتماعی- سیاسی را پوشش میدهد. این فهرستی از همه آثار سورکین نیست، چون او با سریالهایی مثل «بال غربی» و «نیوزروم» هم تواناییهای منحصربهفردش را به رخ میکشد. «بال غربی» بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۶ در هفت فصل پخش شد و یکی از بهترین درامهای سیاسی تلویزیون است. بال غربی بخشی از کاخ سفید است که دفتر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در آن واقع است.
سریال «نیوزروم» هم بهخصوص برای اهل رسانه سریالی هیجانانگیز و جذاب در سه فصل بود که ماجرای یک استودیوی خبری را نشان میداد و البته در خلال ماجراهای آنها جزئیات مربوط به سیاستهای آمریکا از کمپینهای جمهوریخواهان تا دموکراتها و حتی ماجراهایی مثل کشته شدن اسامه بنلادن را به تصویر میکشید؛
با دیالوگهایی سریع و آتشین و تاثیرگذار که از ویژگیهای فیلمنامهنویسی سورکین به حساب میآید. جالب است بدانید که کوئنتین تارانتینو هم از طرفداران پروپاقرص سریال «نیوزروم» است. بههرحال این فقط فهرست فیلمهایی است که سورکین فیلمنامهشان را نوشته و البته همهشان هم آثار درخور توجهی از کار درآمدهاند که بهخصوص توجه علاقهمندان جدی سینما و منتقدان را به خودشان جلب کردهاند.
*** چند مرد خوب / کارگردان: راب راینر / بازیگران: تام کروز، جک نیکلسون، دمی مور / امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰ / محصول ۱۹۹۲
یکی از آن درامهایی که در دادگاهها اتفاق میافتد و در حقیقت اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام بود که سال ۱۹۸۹ سورکین نوشت. فیلم داستان یک افسر نیروی دریایی آمریکا به نام هارولد و سربازی به نام لودن است که درگیر دادگاه نظامی ژنرالی میشوند که متهم به کشتن ویلیام سانتیاگو، یکی از اعضای نیروی دریایی در جنگ خلیج گوانتانامو در کوباست. سانتیاگو بین همقطارانش خیلی محبوب نبوده و برای بیرون رفتن از گوانتانامو یک سلسله قوانین را زیر پا گذاشته بود.
سورکین ایده نمایشنامه و بعد فیلمنامه را از یک گفتوگوی تلفنی با خواهرش گرفته بود که فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه بوستون بود و در دانشگاه برای محاکمه یکی از ژنرالهای نیروی دریایی امضا جمع کرده بودند. در نوشتن فیلمنامه بدون اینکه اسمی از او برده شود ویلیام گلدمن، فیلمنامهنویس بزرگ هالیوود به سورکین کمک کرد. جک نیکلسون که برای بازی در فیلم ۵ میلیون دلار گرفته بود گفت: «این یکی از معدود دفعاتی بود که پول درست خرج شد.» فیلم یک نامزدی اسکار برای نیکلسون به همراه داشت و نامزد اسکار بهترین فیلم هم شد.
*** عناد / کارگردان: هارولد بکر / بازیگران: الک بالدوین، نیکول کیدمن / امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
محصول ۱۹۹۳
فیلمنامه این نئونوآر را سورکین به همراه اسکات فرانک نوشت که اقتباسی از یک رمان بود. داستان زوجی به نام تریسی و اندی که تازه ازدواج کردهاند و در یک خانه ویکتوریایی زندگی میکنند. زن و شوهر هر دو در مدرسه کار میکنند تا اینکه یک دانشآموز توسط یک متجاوز سریالی مورد حمله قرار میگیرد و بهشدت زخمی میشود. دکتر هیل که جدیدا به کادر مدرسه اضافه شده موفق میشود او را درمان کند و جانش را نجات دهد.
از آنجایی که بودجه محدود است، اندی به او پیشنهاد میکند که مستاجرشان شود، اما واقعیت این است که دکتر هیل خیلی زود نشان میدهد که مستاجر چندان خوبی نیست.
این ناموفقترین فیلمنامه سورکین است که پایینتر امتیاز را از منتقدان دریافت کرده. فیلمنامه فیلم خیلی شلوغ از کار درآمده بود. یکی از منتقدان به نکته جالبی اشاره کرده بود که این یکی از معدود فیلمهایی است که حضور یک قاتل سریالی فقط در پیرنگش است تا به درآمدن اتمسفر فیلم کمک کند.
*** رئیسجمهور آمریکا / کارگردان: راب راینر / بازیگران: مایکل داگلاس، آنت بنینگ / امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰ / محصول ۱۹۹۵
کمدی رمانتیک «رئیسجمهور آمریکا» دومین همکاری موفق سورکین و راینر بعد از فیلم «چند مرد خوب» بود؛ داستان اندرو، رئیسجمهور دموکرات آمریکا که همسرش را از دست داده است و در شرایط سختی هم برای آمادگی در دوره بعدی انتخابات رئیسجمهوری است که لیبرالها و محافظهکارها هرکدام انتظار ویژهای از او دارند. قرار است رئیسجمهور فرانسه به آمریکا بیاید و یک قرار شام هم دارند. اما دخترخاله رئیسجمهور که قرار بوده در غیاب همسر او در کنارش از رئیسجمهور فرانسه پذیرایی کند بیمار میشود. رئیسجمهور متوجه میشود که همه کارکنان دفترش او را به چشم یک مرد بیوه میبینند که همه فکر و ذکرش سیاست است. در این شرایط اندرو درگیر یک رابطه احساسی میشود.
واقعیت این است که ایده یکخطی فیلم را رابرت ردفورد به فیلمنامهنویسان زیادی پیشنهاد داده بود. اینکه: «رئیسجمهور با معشوقهاش فرار کرد.» درنهایت قرار شد سورکین فیلمنامه را بنویسد و البته نقش اول برای ردفورد بود، اما وقتی راینر برای کارگردانی انتخاب شد، داگلاس را با خودش آورد. فیلم در گیشه موفق بود و منتقدان هم از شیمی میان بازیگران فیلم خوششان آمد و اجراهای قدرتمندانه آنها را تحسین کردند.
*** جنگ چارلی ویلسون / کارگردان: مایک نیکولز / بازیگران: تام هنکس، جولیا رابرتز، فیلیپ سیمور هافمن / امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۰۷
خیلی طول کشید تا سورکین در قرن بیستویکم دوباره سراغ یک فیلمنامه سینمایی برود، اما باید اعتراف کرد که به صبرش میارزید. «جنگ چارلی ویلسون» یک کمدی- درام بیوگرافیک است که برمبنای داستان چارلی ویلسون، نماینده کنگره آمریکا و گوست آوراکوتوس، از ماموران سازمان سیا نوشته شده است.
فیلم اقتباسی از کتابی به همین نام است و داستان آن در سال ۱۹۸۰ اتفاق میافتد. چارلی ویلسون به مهمانی گرفتن بیشتر از وضع کردن قانون علاقمند است و معمولا مهمانیهای بزرگ برگزار میکند.
دوست او جوآن از او میخواهد که بودجه بیشتری برای کمک به مردم افغان اختصاص بدهد و ویلسون بالاخره وارد کارزار سیاسی میشود تا با اختصاص بودجه بیشتر علیه کمونیستها شوروی را از افغانستان خارج کند. فیلم اطلاعات سیاسی درباره ظهور بنلادن میدهد که البته خیلی از سیاستمداران آمریکایی را ناراحت کرد و معتقد بودند که «جنگ چارلی ویلسون» اطلاعات غلط به مخاطبش میدهد. فیلم در روسیه هم اجازه نمایش پیدا نکرد. اما منتقدان از فیلمنامه شوخطبعانه فیلم راضی بودند و آن را اثری سرگرمکننده میدانستند.
*** شبکه اجتماعی / کارگردان: دیوید فینچر / بازیگران: جسی آیزنبرگ، جاستین تیمبرلیک، اندرو گارفیلد
امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۱۰
ترکیب دیوید فینچر و آرون سورکین بالاخره موقعیتی فراهم کرد تا سورکین تیزهوشیاش را نسبت به وقایع روز جهان نشان دهد. جالب این است که فیلمنامه سورکین درباره شکلگیری فیسبوک و داستان مارک زوکربرگ دقیقا زمانی اتفاق افتاد که زوکربرگ به عنوان چهره مجله تایم انتخاب شد. این درام بیوگرافیک اقتباسی از کتابی درباره میلیاردرهای تصادفی بود که طبعا یکی از این چهرهها زوکربرگ جوان است؛ پسری که بلندپرواز بود.
اما در فیلمنامه سورکین به نظر میرسد کل انگیزهاش از به راه انداختن یک شبکه اجتماعی برای وصل کردن مردم به یکدیگر شکست عشقی است که میخورد. اکتبر ۲۰۰۳ زوکربرگ یک دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه هاروارد است که به دنبال شکست عشقی سایت دانشکده را هک میکند و عکس دانشجویان را برمیدارد و وبسایتی به راه میاندازد که در آن مردم میتوانند به عکس پروفایل موردنظر رای بدهند. این اولین گامها برای تاسیس شبکه فیسبوک است که البته در میانه ایدهاش مدعیان دیگری هم پیدا میکند. این فیلمی درباره قدرت هوش، جاهطلبی و رسانه است؛ فیلمی که اولین نامزدی اسکار را برای سورکین به ارمغان آورد و البته در همین اولین گام توانست جایزه اسکار را به خانه ببرد.
*** مانیبال / کارگردان: بنت میلر / بازیگران: برد پیت، رابین رایت، جونا هیل / امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۱۱
همکاری استیون زیلیان و آرون سورکین یک درام ورزشی بیوگرافیک از روی کتاب مایکل لوئیس منتشرشده در سال ۲۰۰۳ خلق کرد. کتاب و فیلم درباره بیلی بین، مدیر باشگاه بیسبال اوکلند در فصل ۲۰۰۲ بود و تلاشی که او به خرج داد تا یک تیم جاهطلب و رقیبی بزرگ برای تیمهای دیگر بسازد.
فیلم از جایی شروع میشود که بیلی بین از شکست تیم اوکلند جلوی نیویورک یانکیز بهشدت سرخورده است.
بازیکنان کلیدیاش از تیم رفتهاند و در این شرایط بین با پیتر برند آشنا میشود که از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شده و معتقد است بر اساس مدلهای ریاضی میتواند ارزشهای بازیکنان را بسنجد. اعتماد کردن به او ریسک بزرگی است که بیلی این کار را انجام میدهد.
یکی از بهترین بازیهای کارنامه برد پیت که او را نامزد جایزه اسکار کرد و دومین نامزدی اسکار را هم برای سورکین به ارمغان آورد، هرچند اینبار نتوانست جایزه را کسب کند.
*** استیو جابز / کارگردان: دنی بویل / بازیگران: مایکل فاسبندر، کیت وینسلت / امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۱۵
ساخته شدن فیلم «استیو جابز» زمان زیادی طول کشید. اول قرار بود فینچر فیلم را بسازد، اما بعد قرعه به نام دنی بویل افتاد. لیست کسانی که قرار بود نقش استیو جابز را بازی کنند هم خیلی طولانی است؛ از کریستین بیل بگیرید تا دیکاپریو و مت دیمون، اما در نهایت قرعه بازی در این نقش سخت به اسم فاسبندر افتاد. فیلمنامه برمبنای کتاب مشهور اسکار ایزاکسون درباره جابز نوشته شد. داستان فیلم دائم در زمان جلو و عقب میرود. جابز را اول در آستانه رونمایی از محصولات اپل میبینیم.
بعد به سال ۱۹۸۴ میرویم وقتی او در آستانه کنفرانس اپل مکینتاش متوجه میشود که دموی صدا درست کار نمیکند و او از اندی هرتزفلد میخواهد هرطور شده صدا را درست کند و او را تحت فشار میگذارد. در حین فیلم متوجه رابطه جابز با همسرش میشویم و شایعاتی که روزنامهها درباره او درست کرده بودند که یک بچه از زنی دیگر دارد. منتقدان معتقد بودند که چند آدم درخشان در این فیلم دور هم جمع شدهاند تا محصولی را عرضه کنند که در هسته خودش پیچیدگیهای زیادی دارد. بازی بازیگران اصلی فیلم مورد توجه قرار گرفت و نامزد اسکار هم شد.
*** بازی مالی / کارگردان: آرون سورکین / بازیگران: جسیکا چستین، ادریس البا، کوین کاستنر
امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۱۷
اولین فیلم سورکین در مقام کارگردان اثری بیوگرافیک و موفق بود. فیلم یک نامزدی اسکار برای بهترین فیلمنامه اقتباسی برای سورکین به ارمغان آورد و البته جسیکا چستین هم قابلیتهای بازیگریاش را خیلی خوب در فیلم به نمایش گذاشت. فیلم داستان زندگی مالی بلوم است که جزو غولهای اسکی بوده و بعد از صدمه دیدن در المپیک زمستانی کارنامه کاریاش به پایان میرسد. مالی میخواسته به دانشکده حقوق برود.
اما چون روحیهاش خراب شده، یکسال کناره میگیرد و به لسآنجلس میرود و خیلی زود از هوش فوقالعادهاش برای اداره کردن سالن قمار یک معاملات املاکی نیمهورشکسته استفاده میکند و کار بزرگ خودش را به راه میاندازد. اما پلیس فدرال به جریانات مشکوک میشود و مالی پیش یک وکیل میرود تا او را از این دردسر نجات دهد. یک فیلم سرگرمکننده خوشریتم که طبق معمول فیلمنامههای سورکین ضرباهنگ تندی هم داشت و دیدنش لذتبخش بود.
*** محاکمه شیکاگو ۷ / کارگردان: آرون سورکین / بازیگران: ادی ردمین، الکس شارپ، ساشا بارون کوهن / امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰ / محصول ۲۰۲۰
بهخاطر حضور سورکین و بهخاطر سوژهاش یکی از مهمترین فیلمهای امسال است. داستان محاکمه شیکاگو ۷ پیش از این هم دستمایه ساختن مستندی درخشان توسط برت مورگن تحت عنوان «شیکاگو ۱۰» شده بود که چندسال پیش در جشنواره سینماحقیقت خودمان هم به نمایش درآمد.
ماجرا از این قرار است که سال ۱۹۶۸ بعد از اعزام نیروهای بیشتر به ویتنام و ترور لوترکینگ چند جوان یک گروه تشکیل میدهند تا با برپایی تظاهراتی با جنگ ویتنام و تبعیض نژادی مقابله کنند. این جوانها به جرم اخلال در نظم عمومی بازداشت میشوند و محاکمهشان یکی از جنجالیترین محاکمههای تاریخ آمریکا میشود. با توجه به سابقه سورکین در نوشتن سریال «نیوزروم» و «شبکه اجتماعی» و احاطهاش روی قدرت رسانه به نظر میرسد که با اثری قابلتوجه روبهرو باشیم.