قتل پسر معتاد توسط دوستش به دلیل فحاشی
روزنامه هفت صبح | پسر جوانی که به دلیل عدم توانایی در پرداخت قرضش به رفیقش و فحاشی او، دست به قتل دوستش زده بود در طرح رعد پلیس پایتخت دستگیر شد. در یکی از طرح‌های رعد که توسط پلیس در پایتخت اجرا می‌شود، تعدادی اراذل و اوباش و مزاحم نوامیس شهروندان دستگیر شدند که در بین آنان فردی بود که دوست معتادش را به سفارش برادر مقتول کشته بود.
پسری که حدود ۳۰ سال داشت و به دلیل این که خانواده مقتول از دست اعتیاد برادرشان به تنگ آمده بودند به او گفته بودند برادرشان را اگر بکشد آنها رضایت می‌دهند! پسر ۳۰ساله علت دستگیری و حضورش را در طرح رعد، قتل عمد عنوان کرد و گفت: یکی از دوستانش را کشته چون توانایی پرداخت بدهی‌اش به او را نداشته است.
قاتل که خود را حسن معرفی کرد، درباره روز حادثه گفت: به علت اختلاف‌هایی که با خانواده داشتم مدتی در منزل یکی از دوستانم ساکن شدم و وقتی پولم تمام شد از دوستی دیگر که مقتول است مبلغ ۵۰۰ هزار تومان قرض گرفتم و به او گفتم که آخرماه بعد، حسابم را تسویه می‌کنم. اما روز تسویه حساب که رسید پولی در بساط نداشتم و دوستم برای وصول طلبش به سراغم در خانه دوست مشترک‌مان آمد.
از مقتول خواستم که چند روز دیگر به من مهلت دهد اما او به دلیل نداشتن تعادل روانی و اعتیاد شدیدی که داشت شروع به فحاشی کرد. قاتل ادامه داد: هر چقدر برای آرام کردنش تلاش کردم، فایده نداشت و در نهایت من نیز عصبانی شدم و بحث بین ما بالا گرفت و همسایه‌ها برای میانجیگری وارد عمل شدند و در همین حین برادر مقتول هم از راه رسید و علت درگیری را جویا شد.
حسن می‌گوید تمام ماجرا را برای برادر مقتول شرح دادم و گفتم که واقعا الان پولی برای پس دادن قرضم ندارم. برادرش بعد از شنیدن ماجرا به من گفت که خانواده ما به خاطر اعتیاد برادرم از او خسته و ناراحت هستند و اگر می‌خواهی که از دستش رها شوی او را بکش و ما نیز بعد از چند روز به دادگاه می‌آییم و به تو رضایت می‌دهیم.
بعد از شنیدن این حرف از برادر مقتول و به دلیل عصبانیتم به خاطر فحاشی‌های مقتول، تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم و چندروزی با خود فکر کردم که چگونه و با چه ابزاری دوستم را به قتل برسانم. بعد از گذشت چند روز مقتول باز برای وصول طلبش به سراغم آمد و این‌بار بدون هیچ حرفی شروع به فحاشی کرد و من نیز چون از قبل نقشه قتلش را کشیده بودم وسط خیابان با چاقویی که در جیب داشتم رگ گردنش را بریدم و از محل قتل متواری شدم.
پس از قتل دوستم از تهران خارج شدم و به منزل یکی از دوستانم در شمال غرب ایران رفتم و قصد داشتم تا زمانی که خانواده مقتول رضایت می‌دهند در آنجا بمانم. او درباره نحوه دستگیری‌اش نیز می‌گوید: ضمنی با برادر مقتول قرار گذاشته بودم که بعد از برگزاری مراسم چهلم مقتول، خانواده او رضایت دهند اما وقتی با برادرش تماس گرفتم گفت که پدر خانواده بسیار ناراحت است و فعلا نمی‌خواهد رضایت دهد.
بعد از گذشت چند ماه از آن ماجرا دلم برای رفقایم تنگ شد و تصمیم گرفتم که به تهران بازگردم و به آنان سری بزنم و با آنکه می‌دانستم دستگیر می‌شوم اما بازگشتم و به دیدار خانواده‌ام رفتم که دستگیر شدم. از قتل مقتول هم پشیمان نیستم چون آدم خوبی نبود. هم فحش‌های بدی به من داده بود هم مطمئن بودم خانواده مقتول رضایت می‌دهند اگر چه تا الان که خبری از ایشان نشده است و برادرش هم گفته چون عصبانی بوده یک حرفی به من زده و منظورش این نبوده برادرش را بکشم!
