فهرستی از هشت جاسوس مهم سینما
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی| فیلم «زمان مردن نیست» ساخته کری جی.فوکونوگا قرار بود بهار امسال روانه پرده سینماها شود. آخرین حضور دنیل کریگ به عنوان جیمز باند که هنوز جانشینش مشخص نیست اما کرونا برنامهها را به هم ریخت و هفته گذشته اعلام شد که قرار نیست آخرین فیلم محبوبترین و مشهورترین جاسوس جهان ادبیات و سینما را تا سال ۲۰۲۱ ببینیم.
گاهی اوقات مامور مخفی صدایشان میزنند. گاهی مامور عملیاتی نامیده میشوند. جاسوسهای مربوط به سرویسهای امنیتی یک کشور اسامی مختلفی دارند. در واقع اصلا مامورهای آژانس اطلاعات و امنیت انگلستان را فقط «افسر» صدا میزنند. اما هرچه صدایشان کنیم ماموران مخفی زندگیهای هیجانانگیز، مبهم و پرثمری دارند. اما چیزهایی که ما درباره آنها میدانیم منحصر به چیزهایی است که در کتابها خواندهایم یا در فیلمها دیدهایم.
در طول جنگ جهانی سرد که بیشترین تعداد فیلمهای سینمایی مطرح و کتابها درباره جاسوسهای مخفی تولید شد این افسران مردان شیکپوشی در کت و شلوار بودند. واقعیت این است که تصویر قرن بیست و یکمی آنها هم چندان تغییری نکرده و فقط به تکنولوژیهای روز مجهز شدهاند.
فهرستی که در ادامه میخوانید تعدادی از مشهورترین ماموران مخفی یا به عبارتی جاسوسان سرویسهای امنیتی روی پرده سینما هستند.
آنها برای زندگی جاسوسی آموزش دیدهاند و همین آنها را تبدیل به موجوداتی هیجانانگیز میکند. به این فهرست میشد هری هارت با بازی کالین فرث در سری فیلمهای «مردان پادشاه: سرویس مخفی» را هم اضافه کرد که ماتیو ون سه قسمت آن را کارگردانی کرده اما در مقایسه با این جاسوسها هری کمی کمدیتر و پیشپاافتادهتر به نظر میرسد.
*** جیمز باند / فیلم: سری فیلمهای جیمز باند
بازیگر: راجر مور، شون کانری، دیوید نیون، تیموتی دالتون، پیرس برازنن، دنیل کریگ
کارگردان: افراد مختلفی از ترنس یانگ در اولین فیلم گرفته تا کری جی فوکونوگا در آخرین
محصول: از ۱۹۶۲ تا امروز
بسیاری از جاسوسها از جیمز باند تقلید میکنند اما هیچکدام به خوبی او از کار درنمیآیند. جاسوسی که از دل کتابهای ایان فلمینگ سربرآورد و برای اولینبار در فیلم «دکتر نو» روی پرده سینما دیده شد که شون کانری نقش جیمز باند را در آن بازی میکرد. جیمز باند سلیقه خوبی در لباس پوشیدن دارد. ۵۰ سال است که این جاسوس جذاب دل مخاطبان را میبرد و برعکس جاسوسهای کتابهای جان لوکاره، باند با فانتزیهای اغواکننده جهان جاسوسی دست و پنجه نرم میکند.
آخرین جیمز باندی که روی پرده سینما رفت «اسپکتر» یا «شبح» بود که اتفاقا نتوانست نظر منتقدان را جلب کند. در کل دو فیلم آخر باند که سام مندس آنها را کارگردانی کرده از نظر طرفداران جیمز باند با جهان واقعی این جاسوس مهم فاصله دارند. باند در فیلم آخرش وظیفه منهدم کردن یک تشکیلات خطرناک به نام اسپکتر را برعهده داشت اما به جز آن متوجه واقعیتی دردناک درباره خودش و منشا همه دردهایش میشود.
*** هری پالمر / فیلم: پرونده ایپکرس / بازیگر: مایکل کین / کارگردان: سیدنی جی.فیوری
محصول: ۱۹۶۵
هری پالمر ابتدای کار فیلم «پرونده ایپکرس» یک کارمند ساده در اداره ضد جاسوسی است. تا اینکه به بخش تحقیقات نظامی منتقل میشود. اولین ماموریتش در این بخش جدید پیگیری پرونده یک دانشمند ربوده شده است. این چندمین دانشمندی است که دزدیده شده. دانشمندان قبلی بعد از مدتی در حالی پیدا میشدند که تخلیه اطلاعاتی شده بودند. درنهایت پالمر به یک نوار میرسد که در آن کلمه رمز ایپکرس ضبط شده است.
پالمر دزدیده میشود اما پیش از آنکه او را هم شستوشوی مغزی بدهند فرار میکند و بعد از آن سعی دارد خائن واقعی را پیدا کند. خائنی که یکی از خودشان است. این فیلم درواقع سر چشم و همچشمی میان تهیهکنندگان باند ساخته شد. هری پالمر کاراکتری است که از کتاب جاسوسی لن دیتون بیرون آمده و مایکل کین در بازیاش کاملا به توصیفات کتاب از پالمر وفادار است. پالمر از آن جاسوسهای خوشتیپ با ماشینهای مجهز شبیه جیمز باند نیست. او یک آدم معمولی است که درگیر یک ماجرای پیچیده میشود و برای نجات جان خودش باید ذکات به خرج بدهد.
*** جورج اسمایلی / فیلم: بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس / بازیگر: گری اولدمن / کارگردان: توماس آلفردسون / محصول: ۲۰۱۱
این فیلم اقتباسی از رمانی مشهور از جان لوکاره است. جورج اسمایلی یک جاسوس پا به سن گذاشته در کتابهای لوکاره است که توسط سرویس مخفی بریتانیا برای افشا کردن توطئههای شوروی قدم جلو میگذارد. داستان فیلم سال ۱۹۷۳ اتفاق میافتد. در دوران جنگ سرد سرویس اطلاعات جاسوسی بریتانیا به خصوص نگران فعالیتهای شوروی است. آنها برای یک ماموریت یکی از افراد ارشد سازمان را به بوداپست میفرستند.
ماموریتی که با شکست مواجه میشود. بریتانیا که نمیخواهد کوتاه بیاید اینبار یک جاسوس کهنهکار یعنی جورج اسمایلی را به میدان میفرستد. اسمایلی بازنشسته شده اما ماموریت را قبول میکند و متوجه سلسله وقایع پیچیدهای از خیانتها میشود. فیلمی سرد که شاید مخاطبان فیلمهای جاسوسی که مایه اکشن هم زیاد دارند نتوانند در وهله اول با آن ارتباط برقرار کنند. اما آلفردسون فیلمش را هوشمندانه ساخته و موفق میشود تا پایان مخاطبش را در تعلیق نگهدارد.
فیلم پازلی پیچیده پر از هیجان و اضطراب و پارانویاست که کارگردان ماهرانه تکههای مختلف را کنار یکدیگر قرار داده است.
*** ایتان هانت / فیلم: ماموریت غیرممکن (شش قسمت) / بازیگر: تام کروز
کارگردان: برایان دیپالما (قسمتهای بعدی: جان وو، جی جی آبرامز، برد بیرد، کریستوفر مککوآری)
محصول: ۱۹۹۶
آمریکاییها سر کتابها و فیلمهای جاسوسی از انگلیسیها عقب مانده بودند و با آفرینش سری فیلمهای «ماموریت غیرممکن» و خلق کاراکتر ایتان هانت سعی کردند جاسوس آمریکایی جذاب خودشان را بیافرینند. فیلمهای «ماموریت غیرممکن» در حقیقت اقتباس از یک سریال تلویزیونی به همین اسم بود که خالقش بروس گلر نام داشت. موسیقی مشهور فیلم هم در حقیقت همان قطعهای است که لالو شیفرین برای سریال ساخته بود.
سری فیلمهای «ماموریت غیرممکن» روی هم رفته توانستند توجه منتقدان را جلب کنند و تا امروز بیشتر از ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار به گیشه سینماها سود برسانند. ایتان هانت در حقیقت یکجور مامور ضربت است که برای اتفاقات از پیش تعیین نشده تربیت شده است. در فیلم اول یک سری فایل دزدیده شده و همه اعضای تیم هانت به جز او کشته میشوند که درنتیجه هانت به عنوان مظنون باقی میماند. در بقیه قسمتها هم هانت نه تنها باید با دشمنانش مبارزه کند که سازمان خودش را هم متقاعد کند نیروی وفاداری است.
*** جیسون بورن / فیلم: هویت بورن (بعدتر در فیلمهای اولتیماتوم بورن و جیسون بورن)
بازیگران: مت دیمون / کارگردان: داگ لیمن (قسمتهای بعدی: پل گرینگرس) / محصول: ۲۰۰۲
محوریت فیلمهای اکشن بورن با یک مامور سازمان سیا به نام جیسون بورن است. او مشکل اختلال حافظه دارد و همه چیز را تکه تکه به یاد میآورد. در حین ماموریتهایش به دنبال این است که کشف کند واقعا چه کسی است. خالق جیسون بورن، آرتور لودلام نویسنده است. اولین فیلم از سری بورن را به نام «هویت بورن» داگ لیمن کارگردانی کرد.
در دریای مدیترانه دو مرد ماهیگیر یک آمریکایی را که روی آب شناور است نجات میدهند. مردی که تیر خورده و همان جیسون بورن خودمان است. زخمهای مرد التیام پیدا میکند اما نمیداند که چه کسی است. با این حال به چند زبان زنده دنیا مسلط است و مهارتهای زیادی هم در کارهای رزمی دارد. بورن میخواهد گذشتهاش را به یاد بیاورد و در این مسیر اول باید با همکاران گذشته خودش درگیر شود. منتقدان معتقد بودند که سازندگان «هویت بورن» موفق شدهاند چند ژانر را با هم ترکیب کنند و نتیجهاش فیلمی هیجانانگیز از کار درآمده است.
*** گانتر باخمن / فیلم: مرد تحت تعقیب / بازیگر: فیلیپ سیمور هافمن / کارگردان: آنتون کوربین
محصول: ۲۰۱۴
آخرین فیلمی که فیلیپ سیمور هافمن فقید در آن بازی کرد و به همین دلیل کاراکتر خسته باخمن در فیلم نوعی حدیث نفس به نظر میرسد. ایسا کارپوف یک پناهنده چچنی است که توسط نیروهای روس شکنجه شده و به صورت غیرقانونی به هامبورگ پناه آورده است.
باخمن رئیس یک گروه مخفی از ماموران دولت آلمان است که دنبال خبرچینهای محلی میگردد. آنها متوجه حضور کارپوف در هامبورگ میشوند و باخمن به او ظنین است که با تروریستها در ارتباط باشد. اما همه همکارهای باخمن از شیوههای او راضی نیستند و در حقیقت جنگ درون سازمانی هم اتفاق میافتد. فیلمی که مجذوبکننده و ماهرانه ساخته شده و بسیار هم نکات ظریفی از زندگی یک گروه مخفی در آن گنجانده شده است. یکی از بهترین تریلرهای جاسوسی قرن بیست و یکم به گواه بسیاری از منتقدان است و به خصوص کاراکتر باخمن یک خداحافظی مناسب برای هافمن با سینما بوده است. نقشی بسیار چالشبرانگیز که طبق معمول هافمن از پس ایفای آن خوب برآمد.
*** جو ترنر / فیلم: سه روز کندور / بازیگر: رابرت ردفورد / کارگردان: سیدنی پولاک
محصول: ۱۹۷۵
جو ترنر برای سازمان سیا کار میکند و مقیم نیویورک است. روزی وقتی به محل کارش برمیگردد متوجه میشود که همه همکارانش را به قتل رساندهاند. قرار میشود ماموری برای بردن ترنر بیاید اما مامور که میرسد او هم به ترنر شلیک میکند و ترنر میفهمد که خودش باید فرار کند. حالا ماموران سازمان به خود ترنر شک کردهاند.
با بررسیهای ترنر معلوم میشود که درون سازمان سیا یک سازمان مخفی مخوف قرار دارد که رئیس آن یکی از روسای قبلی ترنر و از ماموران عالیرتبه سازمان سیاست. ترنر او را تهدید میکند که کل این ماجرا را برای چاپ به روزنامه نیویورک تایمز میدهد. یکی از آن فیلمهای جاسوسی که اینبار دشمن نه کشورهای بلوک شرق که در خود سازمان سیاست و به خصوص ساختن آنها پس از رسوایی واترگیت مورد توجه هالیوود قرار گرفت. رابرت ردفورد بازی گرمی دارد که تماشاگر را تا پایان با کاراکترش همراه میکند.
*** الک لیماس / فیلم: جاسوسی که از سردسیر آمد / بازیگر: ریچارد برتون / کارگردان: مارتین ریت
محصول: ۱۹۶۵
رئیس ضدجاسوسی آلمان شرقی تهدید بزرگی برای شبکه اطلاعاتی انگلستان در آلمان است. الک لیماس رئیس قرارگاه انگلستان در برلین است. از او میخواهند که با مونت در آلمان شرقی تسویه حساب کند. برای این کار آنها او را از خدمت برکنار میکنند تا در نقش یک مرد شکستخورده الکلی وارد سازمان دشمن شود. الک در یک کتابخانه مشغول به کار میشود و در نهایت دعوایی به راه میاندازد که به زندان برود.
بعد از آزادی یکی از ماموران کمونیست سراغش میرود و در نهایت او را به ویلایی دورافتاده در آلمان شرقی میبرند و در آنجا دستیار مونت از او بازجویی میکند. نقشههای الک لو میرود ولی در نهایت معلوم میشود که مونت واقعا جاسوس انگلیس است و الک را فراری میدهد. الک و زنی که در این مدت با او آشنا شده یعنی نان باید از دیوار برلین عبور کنند. اما نان هدف گلوله قرار میگیرد.
این فیلمی است که شیوههای امنیتی-جاسوسی را با پیچیدگی به تصویر میکشد. فیلمی که برخلاف رمان لوکاره که ریتم تندی دارد روایتش را آرام پیش میبرد اما موفق میشود مخاطبش را تا پایان سردرگم نگهدارد.