کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۱۳۷۲
تاریخ خبر:

فهرستی از فیلم‌های ‌تکان‌دهنده و ضد ژانر کارآگاهی

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | ‌ مفهومی در داستان‌های کارآگاهی وجود دارد که احتمالا بهتر از هر جای دیگری در شعار سریال «پرونده‌های ایکس» مطرح شده است. میراث‌دار علمی-تخیلی ژانر کارآگاهی که می‌گوید: «حقیقت جایی آن بیرون است».
بیش از اینکه شعار شاهدی بر زندگی ماورالطبیعی باشد درباره‌ باور به مفهوم «حقیقت» صحبت می‌کند. آشنایی با این مفهوم برای کل ژانر کارآگاهی ضروری است. در ژانر کارآگاهی از دستکاری نیروهایی که حقیقت را پنهان می‌کنند گفته می‌شود و اینکه به لحاظ اخلاقی چقدر ضروری است که حقیقت فاش شود.

این پروژه‌ای است که هر کارآگاهی در فیلم‌های این ژانر دنبال می‌کند. کارآگاه‌ها شوالیه‌های گمنام دنیای مدرن هستند که به دنبال حقایق به هم پیوسته در دل شبکه‌ای از چیزهای نامتجانس می‌روند و اغلب اوقات سرنخ‌های متضادی پیدا می‌کنند که از دل آن‌ها می‌شود کمی عدالت یا حداقل معنایی برای جهان بیرون کشید. اغلب اوقات هسته‌ اخلاقی فیلم‌های کارآگاهی توسط شخصیت کارآگاه معنا پیدا می‌کند. او تنها کسی است که حقیقت برایش به شکلی خالص و به دور از تعصب معنا دارد.

جایی که قهرمان معمولا خارج از هر قانونی، تنها و بدون همکار در جهان جنایتکاران به همان اندازه احساس راحتی دارد که در جهان قانون.
او برای حل کردن پرونده از دروغ گفتن، جاسوسی کردن، شکستن درها و پنجره‌ها و وارد شدن به خانه و کمک کردن یا معاونت در جرم ابایی ندارد. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی کارآگاه وارد فضای عجیب و غریب انتزاعی می‌شود که در آن دیگر حقیقت قابل دانستن نیست یا لااقل به نظر می‌رسد که حقایق نامتجانسی کنار هم وجود دارند؟

وقتی فانتزی‌های پارانوئید جای شهود را می‌گیرد و مراحل حل پرونده خودش تبدیل به موضع شک می‌شود.در فیلم‌های هنری دهه‌ ۶۰ و ۷۰ فیلم‌های ضدکارآگاهی ظهور کردند که این سوالات را در ذهن مخاطب به وجود می‌آوردند. آن‌ها ما را وارد دوره پساحقیقت می‌کنند. شعار دیگری در سریال «پرونده‌های ایکس» وجود دارد که می‌گوید: من می‌خواهم باور کنم. این یکی شعار مربوط به همین فیلم‌های کارآگاهی جهان پساحقیقت است که چند تا از بهترین‌هایشان را مرور می‌کنیم.

آگراندیسمان/ Blow-Up
کارگردان: میکل آنجلو آنتونیونی / بازیگران: دیوید همینگز، ونسا ردگریو / محصول ۱۹۶۶
این فیلم ایتالیایی-انگلیسی داستان یک عکاس مد را روایت می‌کند که روزی به عکاسی از مدل‌هایش دیر می‌رسد و سرانجام آن‌ها را رها می‌کند و بی‌هدف می‌چرخد تا اینکه به شکل سهوی عکسی می‌گیرد که موقع ظاهر کردن آن متوجه سایه‌ای می‌شود که احتمالا تصویری از یک جنایت است. زوجی که در پارک نشسته‌اند و اسلحه‌ای از سمت بوته‌ها به سمت مرد نشانه گرفته شده است. توماس مطمئن نیست که با این عکس می‌تواند مرد را آگاه کند و جانش را نجات بدهد یا شاید در فاصله‌ای که او مشغول جر و بحث با زنی بوده که کنارش نشسته و از عکس گرفتن توماس عصبانی شده، جان مرد را گرفته‌اند.

توماس به پارک برمی‌گردد و آنجا جسد مرد را پیدا می‌کند اما دوربین عکاسی‌اش را با خودش نبرده. او وحشت‌زده به خانه برمی‌گردد اما متوجه می‌شود همه‌ عکس‌ها و نگاتیوها ناپدید شده‌اند به جز عکسی که در آن تصویر محوی از چیزی شبیه جسد وجود دارد.
پیرنگ این فیلم اقتباسی از یکی از داستان‌های کوتاه خولیو کورتاسار است. اندرو ساریس بعد از دیدن فیلم آن را شاهکار توصیف کرد و منتقدان دیگری معتقدند که ارزش آن به اندازه‌ فیلم‌هایی مثل «همشهری کین» یا حتی بیشتر است. فیلم همه را هیجان‌زده کرد و شیوه‌ خلاقانه‌ کارگردانی آنتونیونی را ستودند.

فساد ذاتی/ Inherent Vice
کارگردان: پل توماس اندرسون / بازیگران: یواکین فینیکس، کاترین واترستون
در سال ۱۹۷۰ یک کارآگاه خصوصی به نام لری که درگیر اعتیاد است وسط یک ماجرای عجیب می‌افتد. او باید درباره ناپدید شدن نامزد سابقش تحقیق کند.یکی از آن فیلم‌های پل توماس اندرسون که شاخک‌های احساساتی و زیبایی‌شناسانه‌تان را فعال می‌کند. فیلم در فضای نئون‌ها و هیپی‌ها اتفاق می‌افتد و هیچ‌وقت متوجه نمی‌شویم کدام تجربیات لری مربوط به عالم واقعیت و کدام‌ها در ذهن و خیالش است.
فیلم تصویر سوررئالی از روزهای رفته لس‌آنجلس غرق در مواد مخدر ارائه می‌کند.

جو فیلم آنقدر در حال و هوای موادمخدر غرق است که تشخیص واقعیت از توهم و فانتزی تقریبا غیرممکن به‌نظر می‌رسد. ممکن است همه چیزهایی که دیده‌اید رویا باشد. بهترین راه برای نزدیک شدن به «فساد ذاتی» این است که در جست‌وجوی چیزهای عمیق به آن نزدیک نشوید بلکه عقب بکشید و هوای دودآلود خیالی فیلم را استنشاق کنید. زیر لحن شوخ دیوانه‌وار فیلم، چیز دیگری هم هست: دردی عمیق برای نوستالژی زمانی که فیلم در آن می‌گذرد و صداها و جلوه‌های بصری که قطعا در دیدار چند‌باره‌ فیلم بیشتر به چشم خواهند آمد.

مرد بدون نقشه/ The Man Without a Map
کارگردان: هیروشی تشیگاهارا / بازیگران: شینتارو کاتسو / محصول ۱۹۶۸
کوبو آبه فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، نویسنده و مخترع معروف ژاپنی بود که در پنج فیلم با تشیگاهارا همکاری کرد و «مرد بدون نقشه» آخرینشان بود که در آن آبه از روی کتاب خودش به نام «نقشه‌ نابود شده» فیلمنامه‌ فیلم را اقتباس کرد. فیلم داستان یک کارآگاه خصوصی است که توسط زنی استخدام می‌شود تا شوهر گمشده‌ او را بیابد. شواهد گیج‌کننده و متناقض هستند. به علاوه سرنخ‌ها هم آنقدر کم‌اند که تقریبا این پرونده غیرقابل حل به نظر می‌‌رسد.

کارآگاه هرچه جلوتر می‌رود خشمگین‌تر و ناامیدتر می‌شود. داستان‌های سوررئالیستی آبه پایه و اساسی برای موج نویی شد که تشیگاهارا در ژانر جنایی در سینمای ژاپن به راه انداخت. آبه را اغلب با نویسندگان بزرگی مثل کافکا و موراویا مقایسه می‌کردند. کارآگاه فیلم نامی ندارد و در یک نوآر سایکدلیک روی از خودبیگانگی آدم‌ها در زندگی شهری و مدرنیته تعمق می‌کند. کم‌کم تمایز بین کارآگاه و مرد گمشده محو می‌شود.

چان گمشده است/ Chan is Missing
کارگردان: واین وانگ / بازیگران: وود موی، مارک هایاشی / محصول ۱۹۸۲
کمدی-درام مستقل آمریکایی که به شیوه‌ سیاه و سفید فیلمبرداری شده بود و لحن فیلم‌های نوآر را داشت. اسم فیلم به سری فیلم‌های مشهور و محبوب چارلی چان اشاره دارد که درباره‌ یک کارآگاه مهاجر چینی در هونولولو بود. فیلم البته موقعیت را برعکس می‌کند. اینجا چارلی چان گمشده است و دو قهرمان فیلم یعنی جو و استیو دنبال او می‌گردند. در جست‌وجوی چان اسرار عجیبی و غریبی پیش پایشان قرار می‌گیرد و جو پارانوئید می‌شود که شاید چان در کشته شدن مردی در حین جنگ میان مردم جمهوری خلق چین و تایوان مقصر بوده است. در حین این اتفاقات پیچیدگی‌های جامعه‌ چند قطبی آمریکایی چینی هم به تصویر کشیده می‌شود. ابهام و فقدان یک کاراکتر مشخص در فیلم یعنی چان بازتاب این است که چگونه در اولین فیلم‌های آمریکایی چینی/آسیایی چالش‌ها روایت به پیش می‌رفت.
فیلمی که به گفته‌ منتقدان در شخصیت‌پردازی‌اش جزئیات زیادی وجود دارد و در طراحی صحنه قوی و به عنوان یک فیلم اسرارآمیز سرگرم‌کننده است.

اختلاف منظر/ The Parallax View
کارگردان: آلن جی.پاکولا / بازیگران: وارن بیتی، ویلیام دنیلز / محصول ۱۹۷۴
تریلر سیاسی که اقتباسی از رمانی است که سال ۱۹۷۰ لورن سینگر و رابرت تاونی نوشته بودند. لی کارتر خبرنگار تلویزیون در سیاتل شاهد ترور چارلز کارول نامزد ریاست جمهوری است. پیشخدمت مسلحی را تعقیب می‌کنند و او را گیر می‌اندازند در حالی که خدمتکار مسلح دیگر بدون جلب توجه صحنه را ترک می‌کند. کمیته‌ تحقیق به این نتیجه می‌رسد که قتل کار یک تروریست تنها بوده است.

سه سال بعد لی با نامزد سابقش جو ملاقات می‌کند که گزارشگر یک روزنامه است و برایش تعریف می‌کند که معتقد است پشت آن ترور دست‌های دیگری هم در کار بوده است. به خصوص که خیلی از شاهدان آن جنایت به طرز عجیبی در این سال‌ها کشته شده‌اند. لی می‌ترسد نفر بعدی خودش باشد. جو او را جدی نمی‌گیرد اما چند وقت بعد خبر می‌رسد که لی بر اثر اووردوز از دنیا رفته است. طرح داستانی فیلم به وضوح اشاره به ترور جان.اف کندی دارد و خیلی هم شبیه فیلم «ای مثل ایکار» هانری ورنوی است. راجر ایبرت فیلم را خیلی تحسین کرد و معتقد بود که از مصالحی که در اختیار قرار گرفته خیلی خوب استفاده کرده است چون به جای اینکه بخواهد درباره‌ سوژه‌اش بحث کند سعی می‌کند سرگرم‌کننده از کار دربیاید.

قرارداد نقشه‌کش/ The Draughtsman's Contract
کارگردان: پیتر گرین‌اوی / بازیگران: آنتونی هیگینز، هیو فریزر / محصول ۱۹۸۲
اولین فیلم پیتر گرین‌اوی بعد از ساخت یک ماکیونتری بلند در انگلستان سال ۱۶۹۴ اتفاق می‌افتد. مایکل نیمن که ساخت موسیقی فیلم را برعهده داشت از آثار هنری پورسل که در همان دوران زندگی می‌کرده بهره گرفته است. تمام داستان فیلم در یک لوکیشن اتفاق می‌افتد. آقای نویل هنرمند متکبر و جوانی است که خانم هربرت با او قرارداد می‌بندد تا شش منظره از خانه‌ روستایی‌اش طراحی کند تا او برای شوهر غایب و عجیب و غریبش بفرستد.

نویل از خانم هربرت انتظارات عجیبی دارد که در قرارداد آن‌ها را می‌آورد. ساکنان خانه از نویل متنفرند و خانم هربرت تلاش می‌کند که پیش از اتمام موعد قرارداد زیر آن بزند اما نویل مقاومت می‌کند. اگر چه در ژانر فیلم آمده که یک اثر جنایی اسرارآمیز است نتیجه‌اش چندان واضح و روشن نیست. منتقدان معتقد بودند که این فیلم هوشمندانه ساخته شده و در نهایت کاملا اروجینال است. نشانه‌ بلوغ کارگردانی که دیدگاه منحصربه‌فردی دارد.

گل‌های پژمرده/Broken Flowers
کارگردان: جیم جارموش / بازیگران: بیل موری، شارون استون، جسیکا لنگ، ژولی دلپی / محصول ۲۰۱۵
کمدی درام آمریکایی-فرانسوی داستانی از یک دون ژوان مدرن را روایت می‌کند. دان جانسون، که در جوانی‌اش برای خودش دون ژوانی بوده و روابط متعددی داشته حالا در صنعت کامپیوتر سرمایه‌ کوچکی به هم زده و می‌خواهد بازنشستگی‌اش را با آرامش و دور از هیاهو سپری کند. نامزدش به رابطه‌شان خاتمه می‌دهد و او را ترک می‌کند وقتی پاکت نامه‌ صورتی رنگی از راه می‌رسد که آرامش دان را به هم می‌ریزد. نامه از طرف یکی از زن‌های دوران جوانی دان است که اسمی از خودش نبرده اما مدعی شده که او پسری دارد که حالا نزدیک ۱۹سال‌اش است و دنبال پدرش می‌گردد.

دان قصد ندارد در این‌باره کاری بکند اما همسایه‌ فضولش که رمان‌نویس است و عاشق چیزهای اسرارآمیز او را وادار می‌کند که در این رابطه دست به جست‌وجو بزند. دان حالا باید سراغ تک‌تک زن‌های زندگی‌اش برود. فیلم نامزد نخل طلای کن شد و جایزه‌ بزرگ را از آن خودش کرد. به خصوص بازی ظریف بیل موری به شدت مورد توجه و تحسین منتقدان قرار گرفت. بازی که در تکمیل روایت مینیمالیستی جیم جارموش در این کمدی به ظاهر خشک و بی‌روح ولی به شدت طعنه‌آمیز بود. فیلم شاید شبیه فیلم‌های ژانر کارآگاهی به نظر نرسد اما همان درونمایه را دارد. مرد تنهایی که در جست‌وجوی حقیقت است و البته شبیه بقیه‌ فیلم‌های ضدکارآگاهی این فهرست به جایی هم نمی‌رسد.

کدخبر: ۴۱۱۳۷۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر