فرایند مهم برندسازی در فوتبال و سینما و سیاست
روزنامه هفت صبح | خیلی از چهرههای سرشناس، مقوله برندسازی برای خود را جدی میگیرند. اینکه چه هستند و چه میکنند یک طرف، آنچه افکار عمومی ازآنها تلقی میکند در سمت دیگر قرار میگیرد. این همان فرایند مهم برندسازی است. این برندسازی گاه با شکست روبهرو میشود. برند گاه ترک بر میدارد. لطمه میبیند و بازسازی آن شاید ماهها و سالها طول بکشد.
مثل هدیه تهرانی که برند خارقالعادهاش را در اواخر دهه هفتاد ساخت و اوایل دهه نود در بیاحتیاطیاش در گرفتن وام از اسفندیار رحیممشایی برای نمایشگاه عکس و عکس مشترکش با او خدشهدار کرد و آن کنفرانس مطبوعاتی که با اشکهای هدیه تهرانی همراه شده بود. هدیه تهرانی برای بازسازی برند اجتماعی خود مجبور شد تا زمان سیلها و حوادث طبیعی سالهای ۹۷ و ۹۸ صبر کند.
یا علیرضا افتخاری که برندش را با حملات ناجوانمردانه منتقدان دولت دهم برباد رفته دید. در عرصه سیاست مورد دکتر قالیباف جالب توجه است. قالیباف در سال ۷۸ و پس از کوی دانشگاه رئیس نیروی انتظامیشد و توانست این نیرو را به شکل فوقالعادهای بازسازی کند. او برند یک چهره عملگرا و معتدل در اردوگاه اصولگرایی را پیدا کرده بود اما در اولین حضورش به عنوان نامزد انتخابات سال ۸۴ با تلاشی بیجهت برای نشان دادن نمایی مدرن و به روز از خود در پوشش و عینک و اتومبیل برند خود را در سرازیری اضمحلال انداخت تا آنجا که حمایت تودههای اصولگرا را از دست داد و سپس در طول دوران شهردار بودنش تمام تلاش خودرا کرد تا بتواند آن برند موفق سالهای ۷۹ تا ۸۳ را دوباره بازسازی کند و خب هیچگاه موفق نشده است.
یا محمود احمدی نژاد که سراسیمه از حوادث سال ۸۸ با تبر به جان برند و شمایل خود افتاد و در چهارسال سرگیجهآور و با دستاویزهایی عجیب و غریب چهرهای یکسر متفاوت با آنچه در ۴ سال اول برای خود خلق کرده بود ترسیم کرد.
همه اینها را گفتم تا برسم به محرم نویدکیا. سرمربی سپاهان که طی یکسال گذشته خود را مردی منصف، خونسرد، روشنفکر و بزرگوار نشان داده بود و برای خود برندی خلق کرده بود. و خب در حوادث بازی با پرسپولیس این برند را با دست خود در هم شکست. وقتی که به سیاق و با همان ادبیات صدی نودونه از مربیان لیگ میگوید: این صحبت من اما وقتی خودم دیدم و شنیدم برایم عجیب بود.
اینکه پرسپولیس یکی از بهترین تیمهای ایران است اما اینکه خودم شنیدم برایم خیلی عجیب است. اینکه از روی نیمکت به بازیکنان بگویند که بیفتید برایم عجیب است. تیمیبا این ساختار و قدمت به بازیکنان بگویند بیفتید روی زمین (اتلاف وقت کنید) این فکر کنم برای فوتبال ما که فکر میکنیم در آسیا بهترین هستیم، فاجعه بار است.
هیچ مشکلی نیست این جملات اما با برندی که نویدکیا ساخته بود جور در نمیآید. خیلی پیش پا افتاده و بدیهی است. خوش به حال علی دایی و علی کریمیکه همان خود واقعیشان هستند و خب بعضی وقتها فکر میکنم کاش یک ذره این دو بزرگوار ملاحظه برند خود را داشتند!