«صیانت از حقوق عامه» کدام مردم؟
روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | عنوان این یادداشت، «کدام مردم؟» برآمده از خروجی غائلههای مختلفی است که این روزها در فضاهای سیاسی و رسانهای به دفعات سر باز میزند. همین ماه اخیر بود که در یکی از مجموعه مناظرههای زنده اینترنتی به میزبانی سیاوش صفاریانپور به نام «آنایر»، وحید اشتری خطاب به مجری برنامه، همین ماجرای «کدام مردم» را پیش کشید. این که کدامیک از ما مردم را نمایندگی میکنیم.
این روزها علاوه بر محافل رسانهای در فضای سیاسی هم همین بحث مطرح است؛ در خانه نمایندگان ملت، طرحهایی در حال پیشروی است با پیشوندها و پسوندهایی چون «صیانت از حقوق عامه». نمونهاش همین طرح «صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک»، از یک سو رسانههایی مانند خبرگزاری فارس با ارجاعاتی به بخش «فارس من» گزارش میدهند که «بیش از ۵۰ مطالبه پرامضا در خصوص این موضوع ایجاد شد که مطالبه «جلوی گرداندن سگهای خانگی در پارکها را بگیرید» تاکنون با نزدیک به ۴۳ هزار نفر امضا پرامضاترین آنهاست»
در مقابل اما سایت کارزار خبر از رکوردی تازه را میدهد؛ چنان که پس از فقط گذشت یک هفته کارزار «درخواست لغو یا اصلاح طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات» حدود ۲۱۰ هزار امضا گرفته و ششمین مطالبه پرخواهان در تاریخ این سایت شده است و هیچ بعید نیست خیلی زود عنوان چهارمی را هم از آن خود کند. واقعا کدامیک مردمند؟ فارس درست میگوید یا کارزار؟ نمایندههای جناحها و نگرشهای مختلف در مجلس، آیا واقعا از همه گروهها و افکار جامعه نمایندگی میکنند؟
آن بخشی که رای داده بیشتر محق است یا آن بخشی که رای نداده یا نمایندهاش رای نیاورده هم حقی دارد؟ این پرسشها آنقدر بنیادین است که ممکن است هیچگاه جواب کاملی نداشته باشد و دیدگاههای ایدئولوژیک هم روی پاسخ نهایی تاثیر بگذارد. اما همه این بحثها که این روزها هم داغتر از هر زمانی شدهاند و در شبکههای اجتماعی بسیار برجستهتر از هر زمانی شدهاند، نشان میدهد جامعه امروز ما تا چه حد چند قطبی شده است؛ تا چه حد گزارههای صددرصد مخالف هم در بخشهای عظیمی از جامعه ما پذیرفته شده است و تا چقدر قانونگذاری و تاثیر بر افکار عمومی، پیچیده شده است.
موارد سادهانگارانه را کنار بگذاریم، مانند همین طرح مجلس که قطعا کارشناسی ساده هم نشده تا دستکم در ادبیات از واژههای پرحاشیه مانند جای دادن گربه و خرگوش در ذیل عنوان «حیوانات مضر و خطرناک» استفاده نشود. کمی اگر از آنچه در دل این ماجراها میگذرد دور شویم، متاسفانه به آسانی میبینیم تا چه حد با جامعهای آشفته از افکار مواجهیم که هیچ کدام از ما نمیتوانیم خودمان را نماینده آن بدانیم.
جامعهای آشفته که حتی صدای طرف مقابل را هم نمیخواهد بشنود. بهتر بگویم هیچ صدایی را حاضر نیست بشنود. در این جا انتظار زیادی از نمایندگان ملت نیست که با رواداری بیشتر و با آیندهنگری طرحها را بررسی کنند و این واقعیت که پیگیری مطالبه یک گروه خاص، پیگیری مطالبه یک جامعه نیست.