شما هم جاروبرقی هستید، خانم مجری؟
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | کارشناس برنامه خانمها را با جاروبرقی مقایسه میکند. میگوید زنی که بچه تربیت نکند مثل جاروبرقی از کار افتاده است. بعد هم خانمها را با خودروی شاسیبلند مقایسه میکند و میگوید زنی که وظایف خانگی و مادرانهاش را انجام ندهد، هر چقدر هم که شیک و آپشندار باشد (لابد!) مثل شاسیبلندی است که دارد در مسیر آزادی انقلاب مسافرکشی میکند. همه نقل به مضمون.
اصلا با چارچوب و مفهوم صحبتهای این مهمان برنامه در صدا و سیما کاری نداریم که چقدر بدوی است. منظور این مطلب، مجری برنامه است که تا چه اندازه میتواند بیتجربه باشد که در برابر چنین حرفهایی کمترین واکنشی از خود نشان ندهد و با سر همه را تایید هم بکند. انگار که قبول داشته باشد خودش جاروبرقی یا خودروی شاسیبلندی است و از توصیف وجناتش روی آنتن به وجد آمده.
صحبت ما درباره ازدیاد اینگونه مجریان در رسانه ملی است. مجریانی که گویی نه از کار رسانه چیزی میدانند نه حداقل اطلاعات و سواد لازم برای این مجریگری را دارند. معلوم هم نیست از کدام کانالهای ویژه و از کدام گزینشهای خاص گذشتهاند و ناگهان جلوی دوربین ظاهر شدهاند.این بار اول که نیست. بدترین مورد هم نیست.
وقتی کارشناس و متخصص برنامه، مقابل چشم هزاران بیننده و در آیتم زنده مثلا از خواص شفابخش زنبور عسل برای درمان کرونا میگوید و مجری نگاهش میکند و کمترین اعتراضی نمیکند و هیچ حرفی مبنی بر غیرعلمی بودن صحبتهای گوینده مطرح نمیکند و تنها با احتیاط در آهنگ پرسشهایش کمی طنز پنهان میکند.
یا وقتی که آقایی در لباس کارشناس میگوید مردم نباید شیر و ماست بخورند چون باعث پوکی استخوان میشود و به جایش باید کلهپاچه بخورند! حرفهایی که بعدتر صدای وزارت بهداشت را هم درمیآورد. نهادی که دارد خودش را میکشد تا به مردم بگوید برای مقابله با سونامی پوکی استخوان، لبنیات مصرف کنید. که مدام تبلیغ میکند مصرف چربیها را پایین بیاورید و با چاقی مبارزه کنید.
آنوقت تصور کنید که مجری صدا و سیما صمبکم مینشیند نگاه میکند که کارشناس چنین توصیههایی را به ذهن جامعه تزریق میکند. یادتان باشد که مردم میگویند این را تلویزیون گفته! یعنی برای خیلیهایشان حجت است. توقع مخالفت هم نداریم حتی تشکیک هم نمیکنند و با کارشناس وارد بحث نمیشوند. یا آن بهظاهر کارشناس دیگر که سال گذشته از آلوده بودن شیر گفت و یک تنه بخشی از مصرف لبنیات در کشور را پایین آورد. اظهاراتی که ماهها تکذیب و گزارشهای بهداشتی هم نتوانست آثار سوء آن را برطرف کند.
رسانه باید همه تلاشاش را بکند تا چنین اتفاقاتی نیافتد و چنین ضرباتی را وارد نکند. اما همانطور که میبینیم این روال برای صدا و سیمای ما عادی شده. دارد تکرار میشود و بیشتر میشود و پلنی برای پیشگیری از آنها دیده نمیشود. نه عذرخواهی و رفع و رجوعی، نه تنبیهی و نه سختگیریای برای انتخاب کارشناس و مجری.
ماجرا هم فقط به برنامههای اجتماعی خلاصه نمیشود. بگردید در همه حوزهها که آش همین است و کاسه همین. شاید اوضاع مجریگری و گزارشگری ورزشی برای مردم آشناتر باشد. چیزی که دیده میشود، هجوم گزارشگران کمدانش به جام جم است. گزارشگرانی که کمترین تبعاتشان این است که گاف بدهند و روی اعصاب بینندگان باشند.
گزارشگرانی که ممکن است خیلی راحت به داور مسابقه تهمت رشوه گرفتن بزنند و آب هم از آب تکان نخورد. نمونهاش را همین چند شب پیش دیدهایم و اصلا عجیب نیست. مجریهایی که بعضیهایشان حتی فارسی را هم درست صحبت نمیکنند و گزارشهایشان پر از اصطلاحات و جملهبندیهای غلط و حسرتبار است. مثالش گزارشگر باسابقه و مشهوری که به سوتیها و حرفهایش افتخار میکند و میگوید خوشحالم که مردم شاد میشوند!
باید در آن رسانه به مجری یاد بدهند که کمترین واکنش، مبرا کردن رسانه از اظهارات نارواست. گفتن این که ادعای مطرح شده از نظر ما قابل تایید نیست. گفتن اینکه شاید دیگران نظر متفاوتی داشته باشند. وقتی درباره شیر ادعای خطرناکی مطرح میشود، همان جا مجری باید بیاید وسط حرف طرف و بگوید چه سندی دارید؟ باید بگوید نظر وزارت بهداشت چیز دیگری است.
باید بگوید ما اینها را تایید نمیکنیم. آن خانم مجری، وقتی جلوی چشمش به زنها توهین میکنند باید تکانی به خودش بدهد. باید بگوید خیلیها با توصیف شما موافق نیستند. باید بگوید من جاروبرقی نیستم. واقعا گفتن این حرفها اینقدر سخت است؟ فهمیدن این که مجری چه وظیفهای دارد برای رسانه اینقدر دشوار است؟