سازمان اوج، مقابل سیما با رمز معمای شاه
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | رکورد حاشیهها را باید به نام سریال معمای شاه نوشت. سریالی که در طول پخش واکنشهای متفاوتی دید که غالبا علیه آن بود. در میانه پخش سریال، مدیریت تلویزیون عوض شد و در اولین اقدام تصمیم به پخش شبانه آن برای جلوگیری از «خرج بیشتر» کرد. معمای شاه سال ۹۵ به پایان رسید اما حاشیههایش نه. تازهترین مورد را روز گذشته و در نشست خبری مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان رسانهای اوج شاهد بودیم. پیشتر هم چهرههایی که «ظاهرا» همسو با تلویزیون هستند، نقدهای تندی علیه معمای شاه بر زبان آورده بودند.
نوبت اوج
دیروز جمعی از خبرنگاران در سازمان اوج حاضر شدند تا از تولیدات و مسیر آینده این سازمان مطلع شوند. یکی از خبرنگاران سوالی درباره «سوق پیدا کردن اوج به سمت مسائل عرفی و عامهپسند عنوان» مطرح میکند. در جواب مبسوط محسن دریالعل اشارهای به معمای شاه به عنوان یک مصداق میکند:«این مسیر عامهپسند میتواند حسن باشد که محتوا را در ساختار قصه و درام جلو میبریم و حرف خود را زدهایم.
ما با روایت درست و جلوگیری از عدم تحریف پیش میرویم، منظورم تمیز و کثیف نشان دادن نیست اما نباید درباره دربار پهلوی سریال معمای شاه بسازیم بلکه باید راست بگوییم.» میدانید که اوج و صدا و سیما دو سازمان همسو هستند که خب در دورهای مصادیق اختلاف نظر آنها به رسانهها راه یافت. با این حال مدیران ارشد هر دو سازمان مصالحه کردند و دیگر شاهد خط و نشان آنها برای یکدیگر در رسانهها نبودیم. حالا اما سریال معمای شاه به عنوان نقطه منفی تلویزیون، مورد استفاده یکی از مدیران اوج قرار میگیرد.
انتقاد آیتالله مکارم شیرازی
مشابه صحبتهای اخیر درباره معمای شاه پیشتر توسط آیتالله ناصر مکارمشیرازی بیان شده بود. او سال ۹۵ و در دیدار با وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینطور گفت: «سریال معمای شاه نباید برای نمایش فساد جنسی دربار همه چیز را به نمایش میگذاشت یا زنان را با این جلوهها در معرض عموم قرار میداد و از موسیقیهای آنچنانی استفاده میکرد.» جنس انتقاد مدیر سازمان اوج حالا اما متفاوت است و با بهرهگیری از جمله « باید راست بگوییم» معمای شاه را از اساس زیر سوال برده.
حمله شهاب مرادی
انتقاد به معمای شاه از سوی جریان همسو با صدا و سیما، مسبوق به سابقه است. سال ۹۴ و در روزهایی که سریال روی آنتن بود، حجتالاسلام شهاب مرادی در یک برنامه زنده تلویزیونی اینطور گفت:«دیالوگهای این سریال باورپذیر و برای مخاطب قابلپذیرش نیست، آیا کسی باور میکند شاه ضعیف و همجنسباز بوده است؟
این پدرسوخته اتفاقا قوی بود و همه دنیا پشت سرش بودند و عظمت امام این بود که چنین فردی را شکست داد. کسی با دیدن این سریال درباره بد بودن شاه قانع میشود؟ چرا چنین پولی باید صرف چنین سریال بیتاثیری شود؟» آن زمان تلویزیون علیه مرادی جبهه گرفت و حتی در بخش خبری بیست و سی این کارشناس را مورد انتقاد قرار داد. شکل انتقاد مرادی با مدیر اوج تفاوت دارد اما مفهوم هر دو در باب «عدم روایت صادقانه» یکی است.
سیل انتقادها
بازخوانی همه واکنشهایی که به معمای شاه شد، در این صفحه نمیگنجد. علاوه بر نقدهای ساختاری، شاهد گلایههایی مبنی بر تحریف هم بودیم. نمونهاش اعظم طالقانی که معتقد بود واقعیتها درباره پدرش به درستی تصویر نشده است: «بهطور کلی، در این سریال عملکرد، مبارزات و فعالیتهای آیتا… طالقانی بسیار مختصر و خلاصه به تصویر کشیده شده و حتی قسمتهایی از این سریال به دور از واقعیت است.»
نقد از درون
نکته جالب درباره معمای شاه اینکه برخی بازیگران هم نسبت به آن نقد داشتند. انتقاد داریوش کاردان بیشتر ناظر بر بعد فنی سریال بود اما کار جعفر والی به پشیمانی کشیده شد: « من در طول عمرم یک کار انجام دادم که خیلی پشیمانم؛ سریال معمای شاه. ما در این دوران زندگی کردیم. والله اینطور نبود. به خدا اینطور نبود که این سریال روایت میکند.» پنج سال از پایان پخش معمای شاه گذشته اما هر بار یک
اظهار نظر، آتش زیر خاکستر را شعلهور میکند. بعد از اوج نوبت کدام سازمان یا چهره همسو با صدا و سیما است تا سریال را مستمسک حمله به تلویزیون کند؟