زوج شیرازی برنده جایزه بهترین معمار سال
روزنامه هفت صبح، فرید عطارزاده | هر ساله مراسم انتخاب برترین معمارهای سال ایران برگزار و بهترین کارهای طراحی شده به داوری گذاشته میشود تا جذابترین و جسورترین طراحان ایرانی شناخته شوند. امسال یک زوج معمار در شیراز به عنوان برترین معمار سال ۱۳۹۸ شناخته شدند:«علی سوداگران و نازنین کازرونیان».
اگر به عنوان مخاطب عادی به پروژههای آنها نگاه کنید، احتمالا در نگاه اول جا خواهید خورد. نه از طراحیهای گرانقیمت و غولپیکر خبری است و نه از برجها و مالهای چندصد میلیاردی. آنها به این موضوع شهرهاند که انرژی و وقتشان برای طراحی خانههایی میگذارند که به نظر ساده میرسند. شاید عجیب باشد اما برای طراحی و ساخت یک خانه در شیراز با وسعت ۲۸۶متر مربع حدود سه سال زمان گذاشتهاند!
خودشان میگویند رمز کارشان این است که از طراحی تا اجرا و نظارت یک پروژه را خودشان دستشان میگیرند و حتی سنگ نما را خودشان میخرند یا پس از اتمام ساخت، تابلوی درون خانه را خودشان نصب میکنند. آنها در گفتوگو با هفت صبح از راز و رمز طراحیهای متفاوت میگویند و از بلاهایی که مالها و بلندمرتبههای تهران بر سر ما آوردند. این گزارش و گفتوگو را بخوانید.
*** قصه این زوج
علی سوداگران و نازنین کازرونیان هر دو متولد سال ۱۳۵۶ در شیراز هستند. در دانشگاه آزاد شیراز درس خواندهاند. در همان دانشگاه پایاننامهای با موضوع خانه پایدار را نوشته و برنده مسابقه دانشجویی ECO HOUSE دانشگاه آکسفورد بروک شدهاند. این زوج از سال ۱۳۸۳ نیز با گرایش معماری پایدار و پروژههای میراث فرهنگی و گردشگری زندگی حرفهای خود را آغاز کردند، اگرچه نخستین کار اجرایی آنها به سال ۱۳۷۸(مرکز اطلاعرسانی در محوطه ارگ کریمخانی، رتبه نخست مسابقه، کارفرما: انجمن معماران جوان) برمیگردد. آنها چندین پروژه مانند طراحی داخلی موزه سعدآباد و… دارند و ساخت دو خانه ویلایی با نامهای خانه آخر هفته و خانه آپارتمان ۱۴۴ جزو کارهایی است که موجب شد بیشتر شناخته شوند.
*** خلاف جهت لاکچریها
این زوج درباره معماری و ساختمانهای این روزهای ایران به هفتصبح میگویند:«یک روند معماری در چند سال اخیر خصوصا در تهران ایجاد شده که عمدتا تمایل دارد به سمت پروژههای لاکچری. علت آن هم مشخص است چون کارفرماها بابت این پروژهها پول بیشتری خرج میکنند که به شکلی از سایر پروژههای دیگر سطح شهر متمایز شود. این دست از پروژهها غالبا در دو جهت هستند یا پروژههای کلاسیک یا مدرن. مبالغی که برای دستمزدها و مصالح مصرفی این پروژهها خرج میشود بسیار بالاتر و قابل توجهتر از سایر پروژههاست.
یعنی به جز بحث طراحی، بحث هزینههای تمام شده است که این پروژهها را متمایز میکند. یک گروه دیگر، پروژههای دولتی هستند که معمولا بحث عرضه به بازار آنها مطرح نیست ولی چون شرکتهای دولتی پشت آنها هستند، نظارت خاصی روی هزینههای آنها نیست و به همین دلیل برای برخی معماران ممکن است جذاب باشد.
تصور من این است در جاهای کوچکتری مثل شیراز که نه دسترسی به پروژههای عظیم دولتی وجود دارد و نه دسترسی به کارفرماهایی که هر چی بخواهند خرج کنند و مشتری آن هم وجود داشته باشد، یک سبکی شکل گرفته که احتمالا کار ما را متمایز میکند که عموما همه پارامترهایی که در کارمان به کار گرفته میشود برگرفته از شرایط محیطی است. اولا پروژههای ما مصالح ارزان دارند و اکثر آنها ایرانی هستند. همچنین کارگرها و نیروهای کار نیز عمدتا بومی هستند. بنابراین محصولی تولید شده که بحث طراحی پر رنگتر از بحث لوکس بودن و عرضه به بازار و سبک ویژهای است که سایر پروژهها طی میکند.»
*** استفاده از مصالح ارزان
آنها درباره خلاقیت در طراحی میگویند: «مثلا سنگی که در نمای خانه ۱۴۴ استفاده شد، اولینبار است که این سنگ در نما استفاده شده است. این سنگ، از سنگی که از اضافه ضایعات سنگهایی که برای مصارف دیگر استفاده میشود (سنگ ۴۰ پلاک طولی) به دست میآید و دیگر نمیشود آنها را دوباره برید.
«سنگ ۴۰ پلاک طولی» را با دستگاه میشکنند و خرد میکنند و ابعاد آن مثلا به ۱۰ در ۱۰ تبدیل میشود که برای پیادهرو سازی، پارک و… استفاده میشود. این سنگها از نظر قیمتی آنقدر بیارزش است که به صورت تنی فروش میرود. مثلا یک کامیون آن را خالی میکند و آن موقع (سال ۱۳۹۳) ما هر تن آن را حدود ۱۳۰هزار تومان خریداری کردیم. اینها را خریداری کرده و برش دادیم و در نما استفاده کردیم. این بهینهگرایی حالا برای ما به یک سبک تبدیل شده که از هر چیزی بشود استفاده کرد و بتوان با پایینترین هزینه از آن خروجی متفاوت گرفت.
یک موضوع دیگری که در همان خانه برای ما مطرح بود این است که هر قسمت خانه مانند نشیمن، پذیرایی، اتاق خواب و… دارای پنجرههایی به بیرون است. اصولا پنجرهها برای دو هدف به کار برده میشود؛ یکی آنکه نمای خوبی داشته باشد و دیگری آنکه برای ساکنان داخل خانه نورگیر باشد.
در سالهای اخیر اما اکثر ساکنان در جلوی پنجرههای خود معمولا پردههای بزرگی نصب میکنند که نشان میدهد بخشی از ما هنوز سنتی است و بخشی دیگر مدرن. از یک طرف علاقهای نداریم که داخل خانهمان نمایان شود و همچنین خودمان نیز نمای خوبی از داخل خانه به بیرون نداریم، از سوی دیگر دوست داریم که این پنجرهها را همچنان در طراحیها داشته باشیم. ما برای حل این مشکل فکرکردیم که میشود حفرههایی در نما ایجاد کنیم و فضای داخلی به صورت دسته دوم از آن نور بگیرند(نشیمن، پذیرایی و…) و آن حفره تبدیل شود به حیاط ما و یک سبزی بیاورد.»
*** باید به شرایط محیطی توجه کنیم
این زوج معمار درباره نحوه ایده گرفتنشان میگویند: «در طراحی هم باید بحثهای اجتماعی و فرهنگی را در نظر بگیریم و هم بحثهای اقتصادی را. بنابراین شرایط محیطی مهمترین نکته در کار طراحی است که همه موارد فوق را در بر میگیرد و در خروجی کار تاثیر میگذارد.»
*** صفر تا صد کار با خودمان است
آنها درباره موفقیت در به سرانجام رسیدن یک پروژه میگویند: «ما عموما پروژههایی را میگیریم که همه بحثهای طراحی، نظارت و اجرای آن با ما باشد یعنی فقط کار طراحی به عهده ما نیست. بنابراین پروسه پروژههای ما معمولا بین دو تا سه سال طول میکشد. این نکته باعث میشود تا طراحی ما شکل بهتر و متفاوتتری بگیرد زیرا بسیاری از ایدهها معمولا در طول کار به دست میآید و برای خلق یک اثر هنری باید زمان طولانی برای آن گذاشت.
مثلا در طراحی همان خانه ۱۴۴، کلیت کار و نگاه همین بود اما استفاده از آن نوع سنگ در طول کار درآمد و خیلی از موارد دیگر. اگر بخواهیم پروژهای تمیز در بیاید و متفاوت باشد، نباید فقط کار طراحی آن را انجام دهیم و سایر بحثهای اجرایی را به دست سایر افراد دهیم. مثلا ما حتی خودمان قاب روی دیوار میگذاریم و سایر ریزهکاریها را انجام میدهیم.
علت این است آن نیروهایی که در یک پروژه هستند، از استادکارهای جزء تا پیمانکارهای کل، بر اساس چارچوبی که در طول سالها کار به دست آوردهاند، کارها را انجام میدهند. اگر به عنوان معمار بخواهید این چارچوبهای ذهنی شکل گرفته در آنها را تغییر دهید یا مقاومت میکنند یا برایشان علامت سوال به وجود میآید. به همین دلیل نمیشود که فقط مسئولیت طراحی را داشت و بقیه کار را به دیگران سپرد.»
*** بزرگترین مشکل در مالهای تهران
این معماران درباره مالهای تهران میگویند: «به نظر من از دیدگاه اجتماعی تاثیر زیادی میگذارد. مثلا خود من هر وقت که به تهران میآیم، احساس میکنم که یک اختلاف طبقاتی عجیبی شکل گرفته و این معماری در حال دامن زدن به این اختلاف طبقاتی است. از سوی دیگر این معماری مدرن برای من بازدیدکننده جذاب است.
به نظر میرسد معماری این سبکی وسیلهای شده برای ابراز قدرت قشری که میخواهند این اختلاف طبقاتی خود را نشان دهند. از نظر معماری هدف طراحی این مالها دادن حس خوب به مراجعهکنندگان و در نتیجه خرید بیشتر است که موفق بودهاند. مشکل اصلی در شهرسازی است که مالها در مکانهایی احداث شده که هم از نظر دسترسی دارای مشکلات فراوانی است و هم در کنار ساختمانهایی ساخته شده که از نظر شکلی و طراحی با آنها کاملا متفاوت هستند.»
*** چرا به عنوان برترین معمار شناخته شدند؟
مراسم انتخاب معمار سال را نشریه «هنر معماری» برگزار میکند. این نشریه درباره انتخاب این زوج به عنوان معمار برتر سال نوشته است:«از نظر ما آنچه بهعنوان کلیدواژه رمز موفقیت زوج سوداگران و کازرونیان قابل بررسی است، حوزه «مصالح» است. وسیله و اسلحه پنهان این زوج در اتصال معماری بومی ایران به داستان مدرن جهان، از نظر ما معطوف به مصالح است. مصالح معماری در ایران بهرغم اهمیت خود آنگونه که باید مورد توجه نیست که چه بسا مورد خیانت نیز واقع شده باشد.
درحالی که مصالح مستقیماً از منابع ملی استخراج و تهیه میشوند (همچون نفت!) اما به نظر چندان برای معماران و در فرآیند طراحی ایشان دارای اهمیت نیستند. در حالی که معماران با اهالی سیاست و محیطزیست بسیار تعامل میکنند و اظهار نظرات متنوعی در باب معماری پایدار و ثروت ملی و حوزههای عمومی و زیستی از خود بروز میدهند، پاسخ ایشان به میزان توجه به مصالح ساختمانی ناامیدکننده است.
از سوی دیگر برخی از معماران به مصالح، بهعنوان وسیلهای چسباننده روی ساختار و سفتکاری زیرین بنا نگاه میکنند تا راه فریب مخاطب و انحراف در جریان بازار را راحتتر طی کنند. اما معماری علی سوداگران و نازنین کازرونیان در استفاده از مصالح منطقی، باهوش و نوآورانه است. منطقی است زیرا از چسب بازی و پوششهای کاذب میپرهیزد، میکوشد خود باشد و زیبا و زشتیاش را همچون منظومهای پرفایده به مخاطب القا کند.
باهوش است زیرا در بهرهمندی از خواص فیزیکی و شیمیایی و ذات مصالح در حل مسائل سازهای و زیبایی بنا بهره میبرد و نوآورانه است زیرا میتوان طی ۱۵ سال فعالیت حرفهای ایشان، سیری از تجارب استفاده از کامپوزیتها، بتن اکسپوز، سازههای پارچهای، چوب خالص، سنگ قلوه، ورق فلزی زنگ خورده و حتی زنجیر و دیوار گابونبندی شده را کشف نمود.
اگرچه فرم هم در معماری ایشان گاهی (خصوصاً در آثار نخستین) خودنمایی میکند اما به نظر پختگی در گذر زمان، این زوج را به آرامشی دو چندان در طراحی آثار رسانیده است. آرامشی که با خیالی راحت، ایشان را از دغدغه فرمالیسم در معماری رد میکند و آن ها را وارد ساحت جدیدی از تجربهاندوزی معماری مینماید؛ بیآنکه نگران سرنوشت خود در مسابقات معماری باشند.»