روشهای باورنکردنی کلاهبرداری در بازار مسکن
روزنامه هفت صبح | بازار ملک از آن بازارهاست که حضور در آن و اقدام برای معامله پر از استرس و فشار است.این روزها نشانههای بسیاری از ورود پولهای سنگین به بازار مسکن وجود دارد و حجم معاملات مخصوصا در موارد بزرگتر و سنگینتر بالا رفته و قیمتها مثل یکی دو سال اخیر همچنان بهصورت حبابی بالا میرود.اگرچه کلاهبرداران هر روز روشهای جدیدتری پیدا میکنند که به عقل جن هم نمیرسد اما سایت عصر اسلام در نوشتهای بهعنوان مشت نمونه خروار بهبرخی از این کلاهبرداریها اشاره کرده است.
* یک: کلاهبردار ملک را بهعنوان مهریه به همسرش میدهد. بعد ملک را میفروشد و بهخارج از کشور فرار میکند. بعد همسرش مهریه را مطالبه میکند. بعد در دادگاه رای میدهند معامله باطل است چون مهریه بوده. بعد زن ملک را میگیرد و میفروشد. بعد میرود خارج پیش شوهرش.
* دو: در معامله اگر یک ریال پول جابهجا شود، معامله رسمی خواهد شد. مثلا اگر شما منزلتان را بفروشید.قسط اول یک ریال و قسط دوم ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹، همان یک ریال که جابهجا شود معامله انجام شده و ملک در اختیار خریدار است.
فقط از این به بعد خریدار مقروض فروشنده خواهد بود و باید قرض خود را ادا کند که میدانید مسائل خود را دارد و به این راحتیها میسر نیست. یعنی اگر در قرارداد بندهای مناسب برای فسخ معامله یا جریمه برای تعهدات دیده نشود، اوضاع برای فروشنده بسیار پیچیده و سخت خواهد شد.
* سه: در قولنامه قرارداد میکنند که مثلا ۲۰درصد روز قولنامه داده شود، ۶۰درصد با یک هفته تاخیر، ۲۰درصد شش ماه دیگر (توجه کنید که حجم زیادی به صورت کوتاهمدت اما در دو قسط که قسط دوم سنگین است و حجم کمی از قیمت هم برای بلندمدت). ۲۰درصد بعدی چون پرداخت ثمن معامله روز قولنامه انجام میشود، معامله قفل میشود.
چک هفته بعد نقد نمیشود و فروشنده نمیتواند ادعایی در دادگاه کند چون تاریخ انتقال سند شش ماه بعد ذکر شده. بعد از شش ماه که ارزش پول کاهش پیدا کرده طرف پول را تسویه میکند و فروشنده هم نمیتواند معامله را باطل کند.
* چهار: یک باغ یا ویلا درست میکنند در جایی که آب کافی ندارد و قیمت زمین پایین است. دو سال با تانکر آب میدهند تا درختها شکل بگیرید. بعد به قیمت زمینی که آب خوب دارد میفروشند اما خریدار نمیفهمد که زمین اصلا آب کافی ندارد!
* پنج: قرارداد مشارکت در ساخت میبندند.پول از مشتریها میگیرند.پول را تبدیل به دلار و طلا میکنند و نگه میدارند.به دلایل واهی (مجوز و غیره) کار نمیکنند. دو سال بعد میگویند به دلیل بالا رفتن قیمتها یا پول بیشتر بدهید یا سهم بیشتر میفروشیم. بعد دعوا راه میاندازند و پنج سال بعد پول مشتری را برمیگردانند در شرایطی که ارزش پول کم شده است.
* شش: در زمینهای بیصاحب یا زمینهایی که مالک حقوقی از جنس سازمانهای بزرگ، بهخصوص آنهایی که توان و انگیزه کافی برای مراجعه به زمینهای تحت تملک را ندارند، خیلی سریع چند ساختمان کوچک و بزرگ (گاها حتی شهرک) میسازند و عدهای آدم بیبضاعت اما هوچیگر و پر سروصدا را در آنجا ساکن میکنند. اگر توانستند آن آدمها را به جنگ سازمان مربوطه میفرستند و سند هم بهنام آنها میگیرند و میفروشند. اگر نتوانستند، ساختمانها را بهمردم عادی بدون سند و قولنامهای میفروشند.
* هفت: ملکی میخرید که همه امکانات را دارد. مثلا ویلایی میخرید که آب کشاورزی و برق دارد. بعد از سکونت متوجه میشوید که همه این امکانات از گلخانه یا زمین کشاورزی کناری گرفته شده است و صاحب گلخانه از شما هزینه هنگفتی طلب میکند. شما اگر هزینه را بدهید در کار خلافی شریک شدهاید. اگر ندهید ویلای شما از این امکانات بیبهره خواهد شد.
* هشت: با ایجاد امیدهای واهی زمینهای خارج از بافت را قطعه قطعه میکنند و میفروشند و هزاران مشکل برای خریدار ایجاد میکنند.
* ۹: طرف بدهی مالیاتی دارد.اداره مالیات حکم حقوقی مصادره اموال را میگیرد، اما تا سند بازداشت شود دو ماه طول میکشد.در این فاصله ملک را میفروشد و غیرقانونی به خارج میرود. بعد دادگاه حکم میدهد که فروش ملک بعد از حکم مصادره اموال بوده. بنابراین قانون معامله را باطل اعلام میکند و ملک را از خریدار پس میگیرد. صاحب قبلی ملک هم فرار کرده است.