روزگار متفاوت شهرزاد و قباد
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | دردسرهای همزمان شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در زمستان پرحادثه ۹۸٫ کمالبردبار | هردویشان بالاترین دستمزدها را میگیرند. در میان مردان فقط عطاران از شهاب حسینی بیشتر دستمزد میگیرد و در میان زنها هم با رفتن مهناز افشار، فقط لیلا حاتمی است که از ترانه دستمزد بیشتری طلب میکند.
هردویشان هم علیدوستی و هم شهاب حسینی بازیگران درامهای اجتماعی هستند. آبرومندترین ژانر سینمای ایران. به۱۰ سال قبل برگردیم. در سال ۱۳۸۸ هیچکدامشان شهرت امروز را نداشتند و هردو در فیلم جاهطلبانه اصغرفرهادی ظاهر شدند. درباره الی. در نقشهای مکمل. هرچند نقش هردویشان در فیلم کلیدی بود.
ترانه همان الی بود که گم شد و شهاب هم همان احمد بود که با طراحی سپیده قرار بود با الی وصلت کند. این همان فیلمی بود که به یکباره جایگاه این دو نفر را ارتقا داد. (هرچند هردویشان قبل از این فیلم هم سیمرغ بازیگری را برده بودند) همان فیلمی که فرهادی را به یک چهره بینالملی تبدیل کرد و فیلمی که آخرین جلوه بازیگر اصلیاش یعنی گلشیفته فراهانی در ایران بود.
همان فیلمی که اولین تجربه بازیگری پیمان معادی فیلمنامهنویس موفق آن سالها به شمار میرفت و اولین فیلمی که مانی حقیقی به شکل جدی بازیگری را آزمود. درباره الی چنین فیلم مهمی در تاریخ سینمای ایران است. شهاب حسینی یک سال بعد با بازی سخت و فداکارانهاش در جدایی نادر از سیمین همه را به تواناییهای خود معتقد کرد و برای همیشه از ژانر بازیگر متوسط خارج شد.
ترانه هم بازیهای سختی را تجربه کرد. در پذیرایی ساده و آسمان زرد کم عمق. سینمای ما دیگر آنها را جدی میگرفت. اما تبدیل این دو نفر به ستارههای محبوب و گرانقیمت چند سال بعد رخ داد. وقتی این دو نقشهای سادومازوخیستی زوجی عاشقپیشه را در سریال خانگی شهرزاد بازی کردند. سریالی با رنگ و لعابی سیاسی که از حوادث دهه ۳۰ مایه میگرفت.
یک مثلث عشقی پرآب و تاب که با وسواس درخشانی ساخته و پرداخته شده بود. این سریال بود که شهرزاد و قباد را به چهرههایی محبوب بدل ساخت. فرهادی در همین دوران یک بار دیگر این زوج محبوب را که حالا در سطحی کاملا متفاوت از دوران درباره الی قرار داشتند روبهروی هم قرار داد. برای فیلم فروشنده.
فیلمی که شهاب حسینی را به جایزه بازیگری جشنواره کن رساند و ترانه علیدوستی نیز با آن لباس خاص هزارویکشبی خود حاضر شد و تسلطش بر زبان انگلیسی را مشتاقانه به رخ خبرنگارها کشید. اما در تهران داستان تفاوت کرد. ترانه علیدوستی در این سالها همیشه مدافع صریح اللهجه حقوق زنان از منظر فمینیستی بوده و منتقد همیشگی سیاستهای حاکمیتی.
شهاب حسینی اما هیچگاه خود را درگیر این مسائل نکرد. او در بازگشت از کن به تهران جایزهاش را به پیشگاه امام زمان تقدیم کرد و بارها هم از ارادت خود به حضرت ابوالفضل سخن گفته و اعتقادش به مبانی خانواده آن هم در شمایلی سنتی. او در عین دارا بودن چنین دیدگاهی خانواده خود را به آمریکا منتقل کرد و یک کمپانی کوچک فیلمسازی نیز درآنجا برپا کرد.
او هرچند هرگز علایقش در سینمای ایران را رها نکرد اما تقریبا بعد از سریال شهرزاد و فیلم فروشنده کار مهمی در عرصه سینمای ایران انجام نداده است و بازیگوشانه به حضور در فیلمهای فیلمسازان تازه کار و حمایت مالی آنها ادامه داده است. ترانه علیدوستی هم بعد از شهرزاد و فروشنده حضور بسیار کمرنگی در عرصه سینما داشته و ترجیح داده به مشکلات زندگی خصوصی خود بپردازد و چند سرمایهگذاری کوچک اقتصادی .
حالا در دی ماه ۹۸ این دو نفر دوباره در میانه معرکه هستند. ترانه با توئیت تند و تیزش بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی موضع خود را مشخص کرد و شهاب حسینی اما با دو بیانیه پشت سرهم در مذمت تحریم کنندگان جایگاهش را مشخص کرد. آن هم با فیلمی که در آمریکا ساخته شده است و درآن با نیوشا جعفریان همبازی است.
این داستان دیروز ورق خورد. احضار ترانه علیدوستی به دادسرای فرهنگ و رسانه و آزادیاش با کفالت و نامه شهاب حسینی به رئیسجمهور برای گرفتن مجوز نمایش چهره بهروز وثوقی در آشغالهای دوست داشتنی اصل! هرچند بعد اعلام شد که احضار ترانه علیدوستی به توئیت اخیرش ربطی نداشته و در پشت سر نامه شهاب هم نوعی امتیاز دادن به منتقدانش در این روزها به چشم میخورد…