کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۰۸۸۹۷
تاریخ خبر:

روایت متفاوت از جنایت سیاتل

روزنامه هفت صبح، سارا سبزی| در صفحه اول روزنامه روز یکشنبه درباره جنایت سیاه شهر سیاتل نوشتیم که یک زن و شوهر ایرانی توسط یک مهاجر ایرانی کشته شدند. حالا جزئیات جدیدی از این ماجرا فاش شده است:‌ میلاد ناصری همسر زهره صادقی بود که هر دو هفته پیش توسط یک ایرانی مهاجر در سیاتل آمریکا با شلیک گلوله جانشان را از دست دادند.

او 35 ساله و دانش‌آموخته مهندسی نرم‌افزار از دانشگاه شریف بود که از سال گذشته کارش را در آمازون به عنوان مهندس ارشد نرم‌افزار آغاز کرده بود. پدر میلاد محمدحسن ناصری جراح قلب و استاد تمام دانشگاه است که به عنوان یکی از چهره‌های برجسته این حوزه شناخته می‌شود.

میلاد و زهره 11 سال پیش در ایران ازدواج کردند و چند سال بعد با هم به آمریکا مهاجرت کردند. زهره در ایران در رشته فیزیک تحصیل کرده بود و بعد از مهاجرت تحصیلاتش را در رشته مهندسی نرم‌افزار ادامه داد. از سال 2022 مزاحمت‌های رامین کرم‌خدارضایی برای میلاد و زهره شروع شد و آنها هم از او به پلیس شکایت کرده بودند

اما در نهایت از دست آزارهای او در امان نماندند و هفته گذشته با شلیک گلوله توسط او به قتل رسیدند. یکی از نزدیکان میلاد جزئیات بیشتری درباره شب حادثه در اختیار هفت‌صبح قرار داده و از فداکاری میلاد برای نجات جان همسرش گفته است، او می‌گوید میلاد شخصیت بسیار برجسته‌ای در رشته خودش بود و نه تنها در رشته خودش، بلکه در بسیاری دیگر از ابعاد زندگی‌اش موفق بود.

دایی میلاد به هفت صبح می‌گوید که « زهره و میلاد هر دو به ایرانیان آمریکا برای استخدام مشاوره می‌دادند و در وبلاگ و کلاب‌هاوس هم برای همین کار فعال بودند. در یکی از جلساتی که زهره مدیریت می‌کرد، قاتل هم حضور داشته است. از او چندباری سوال و جواب می‌کند و با او تماس می‌گیرد. زهره هم تلاش می‌کند او را راهنمایی کند.

کم کم تماس‌های قاتل از حالت عادی خارج می‌شود و تبدیل به مزاحمت می‌شود. از اینجا به بعد زهره و همسرش وارد پروسه قضایی می‌شوند و به پلیس شکایت می‌کنند، ولی قاتل دیوانه‌وار به کارهایش ادامه می‌داد. کار به جایی می‌رسد که پلیس برای قاتل قرار منع حق تماس صادر و حکم جلب او را صادر می‌کند و به او هشدار می‌دهد. به نظر می‌رسید که زهره و میلاد به شکلی تحت مراقبت پلیس هستند.»

او درباره شب حادثه توضیح می‌دهد و می‌گوید: « زهره کمرش را عمل کرده بود و سه ماه بود که بستری بود؛ به همین دلیل مادرش هم در خانه آنها حضور داشت. شب حادثه مادرش بعد از اینکه وضو می‌گیرد و به اتاق خوابش برمی‌گردد، قاتل را پشت شیشه می‌بیند و از او به انگلیسی می‌پرسد که تو چه کسی هستی؟

او هم به فارسی می‌گوید که من آمده‌ام زهره را بکشم. مادر زهره سعی می‌کند جلوی او را بگیرد. همان زمان میلاد و زهره هم در طبقه بالا بودند و میلاد خودش را به طبقه پایین می‌رساند و به قاتل می‌گوید آرام باش، بیا با هم صحبت کنیم. همانجا به مادر همسرش اشاره می‌کند که برود و در واقع او را از مهلکه خارج می‌کند.

وقتی مادر زهره از خانه بیرون می‌رود، صدای اولین تیر شنیده می‌شود. میلاد با قاتل درگیر شده بود و او هم تقریبا اسلحه را به سینه میلاد چسبانده و شلیک کرده است. میلاد در همان صحنه فوت نکرد، زمین افتاده بود و تا نزدیک در خانه خودش را رسانده بود. قاتل بعد از شلیک به او به طبقه بالا می‌رود و آنجا هم جروبحثی با زهره داشته است.

در فاصله‌ای که مادر زهره به خانه همسایه می‌رود که با پلیس تماس بگیرد، صدای شلیک دو گلوله به گوش می‌رسد و در این مدت هم پلیس خودش را می‌رساند. میلاد هنوز نفس می‌کشید و سعی می‌کنند او را همانجا احیا کنند، ولی برنمی‌گردد. قاتل هم که احساس می‌کند گیر افتاده، ظاهرا خودش را کشته است.

ما در این صحنه یک قاتل داشتیم، یک قربانی و یک قهرمان که میلاد است، اما مغفول مانده. شما آثار میلاد، علاقه‌ای که به علوم دینی داشت و از همه بالاتر عشقی که به همسرش داشت را ببینید! او شاعر بود، کتاب شعری نوشته بود و در آخر از جانش هم برای عشقش گذشت. شخصی با این میزان انسانیت وقتی خودش را در آن مهلکه قرار می‌دهد، یعنی می‌داند چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. قاتل از روی پیکر میلاد گذشته و به طبقه بالا رفته است. ولی این روایت مورد توجه قرار نگرفته.»

کدخبر: ۵۰۸۸۹۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر