کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۲۷۸۵
تاریخ خبر:

روایتی از زندگی جالب فهیم دشتی، روزنامه‌نگار افغان

روزنامه هفت صبح | برای کسی که خواهرزاده عبدالله عبدالله یکی از مقامات و سیاستمداران بلند پایه افغانستان بود گرفتن مقام‌های سیاسی و فرار از افغانستان وقتی حضور و تسلط طالبان بر کابل قطعی شده بود اصلا کاری نداشت اما فهیم دشتی روزنامه‌نگار ۵۳ساله افغانستانی ترجیح داد بر عهدی که روزگاری با احمد مسعود، پسر آمر صاحب بسته بود باقی بماند آن هم تا پای جان.

خبر کشته شدن او که طی روزهای گذشته به عنوان سخنگوی جبهه ملی مقاومت افغانستان شناخته می‌شد خیلی‌ها را در بهت و حیرت فرو برد. فهیم دشتی به واسطه خانواده اهل سیاستی که داشت از همان دوران جوانی دمخور بزرگان بود و بارها احمدشاه مسعود را در دوران مقاومتش در برابر طالبان همراهی کرده بود.طی هفته‌های گذشته هم با وجود اینکه به گواهی نزدیکانش می‌توانست افغانستان را ترک کند در دره پنجشیر و کنار احمدمسعود پسر که حالا لقب رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان را یدک می‌کشد باقی ماند.

به جای احمدمسعود؟
در مورد نحوه مرگ فهیم دشتی حرف و حدیث زیادی وجود دارد، عده‌ای می‌گویند که او در صحنه نبرد کشته شده و عده‌ای هم مرگ او را به شکل عجیب‌تری روایت می‌کنند.یکی از چهره‌های نزدیک به مقاومت می‌گوید که او به همراه ژنرال عبدالودود در جاده‌های شرق پنجشیر بوده و ماشینی که آنها سوارش بوده‌اند قرار بوده که احمدمسعود را جابه‌جا کند اما برنامه عوض می‌شود با این وجود پهپادهایی که گفته می‌شود پاکستانی بوده‌اند این خودرو را هدف می‌گیرند و هر دو مرد را می‌کشند.

محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان و از افراد مرتبط با مقاومت پنجشیر همین ادعا را تایید می‌کند.به گفته جعفریان به نقل از منابع موثق از نزدیکان احمد مسعود فرمانده جبهه مقاومت پنجشیر، این دو فرمانده برجسته مقاومت، در مکانی امن و بی‌خطر که هنوز هم طالبان به آن منطقه نرسیده‌اند با خودرو در حال حرکت بوده‌اند که مورد حمله پهپادهای پاکستانی قرار گرفته‌ و همین امر منجر به شهادتشان شده است. به گفته جعفریان منطقه مزبور محل رفت‌وآمد سران جبهه مقاومت بوده و ممکن است هدف اصلی این حمله پهپادی، شخص احمد مسعود فرمانده مقاومت پنجشیر بوده باشد.

جعفریان افزود: دیدار رئیس سیا با مقامات طالبان در کابل و متعاقب آن حضور رئیس آی‌اس‌آی (اطلاعات ارتش پاکستان) در افغانستان و دیدار با هسته مرکزی رهبری طالبان، همگی در راستای مبارزه با مقاومت پنجشیر بوده است و حمله پهپادی به فهیم دشتی و ژنرال عبدالودود از نتایج آن است.

مرگ فهیم به عنوان کسی که طی روزهای گذشته با ادبیات فاخر خاص خودش صدای مقاومت بوده آنقدر برای همه ناباورانه است که حتی عده‌ای از افغان‌ها در شبکه‌های اجتماعی انگشت اتهام را به سمت بی‌بی‌سی می‌گیرند و می‌گویند که بی‌بی‌سی فارسی در آخرین گفت‌وگویی که با فهیم داشته با نمایش دادن شماره تماس تلفن ماهواره‌ای او جایش را به طالبان و پاکستانی‌ها لو داده است.

عده دیگری هم می‌گویند شماره‌ای که در این گفت‌وگو نمایش داده می‌شود در واقع کد اتاقی در اپلیکیشن زوم است و هیچ ربطی به جایی که فهیم دشتی در آن حضور داشته ندارد. شایعه‌هایی هم وجود دارد درباره اینکه آمریکایی‌ها رد خودروی فهیم را زده و گرای آن را به طالبان داده‌اند آن هم در ازای صدور مجوز پرواز برای هواپیماها و مسافران باقی‌مانده نزدیک به آمریکا در افغانستان. اینها فقط گوشه‌ای از نشانه‌های عصبانیت افغان‌ها و کسانی است که دلشان با مقاومت در دره‌های پنجشیر است.

واکنش‌هایی شبیه مرثیه
چهره‌های زیادی به مرگ فهیم دشتی واکنش نشان داده‌اند. در یک حساب کاربری در اینستاگرام که به نام احمد مسعود فعالیت می‌کند (در توضیحات این صفحه آمده است که متعلق به احمد مسعود و تحت مدیریت او نیست اما خیلی‌ها این صفحه را به عنوان اکانت احمد مسعود در اینستاگرام می‌شناسند) طی پیامی کشته شدن فهیم دشتی اعلام شده و آمده است: «شهید راه آزادی مرد با وفا و با وقار! دشتی دیگر زنده نیست، جوان مرد که در حمله به احمدشاه مسعود چشم‌اش آسیب دید و در حمله دیگر به پنجشیر جان‌اش را از دست داد. دشتی در راه مبارزه با آزادی و جنگ در مقابل طالب جام شهادت را نوشید.»

بین چهره‌های ایرانی هم روزنامه‌نگارانی که فهیم دشتی را می‌شناختند غم بزرگشان از مرگ او را با روایت خاطراتی از او نشان دادند مثلا ژیلا بنی یعقوب یکی از روزنامه‌نگاران قدیمی از آخرین مکالمه‌اش با فهیم و عزم راسخ او برای ماندن کنار احمد مسعود و وفاداری به پدر او حکایت کرد و ویدئویی از روزی که مهمان خانه پدری فهیم در پنجشیر بود هم منتشر کرد. فیلمی که ژیلا بنی یعقوب، فهیم دشتی و چند نفر دیگر را در ایوان باغی سرسبز نشان می‌دهد که رودخانه‌ای بزرگ هم در آن جریان دارد.

علی شایگان هم عکسی از او منتشر کرد و درباره این عکس نوشت: «فهیم دشتی از آن نوادر بود. آدم بود، از آن خوب‌ها. عکس را روز پاییزی سال ۲۰۱۵ کنار مزار احمدشاه مسعود در پنجشیر از او گرفتم؛ وقتی آفتاب به آنها می‌تابید. انتخاب کرد کجا بایستد؛ کنار همکاران خبرنگارش کشته شده در تمام این سال‌ها.»

روزهای روزنامه‌نگاری
فهیم دشتی که حالا اسمش در شبکه‌های اجتماعی به عنوان سخنگوی جبهه ملی مقاومت سر زبان‌هاست قبل از همه اینها روزنامه‌نگار بود. او از سال ۱۳۷۱ در نشریه «هفته نامه کابل» که احمدشاه مسعود آن‌ را تأسیس کرده بود فعالیت رسانه‌‌ای‌اش را شروع کرد. دشتی بیش از یک دهه پس از سقوط دور اول طالبان، این نشریه را به عنوان نشریه نمونه در افغانستان منتشر کرد و کتاب‌های زیای در مورد تاریخ و فرهنگ و سیاست این کشور دارد.او مدتی هم رئیس اتحادیه خبرنگاران افغانستان بوده و از چهره‌های نزدیک به احمدشاه مسعود شناخته می‌شد، حتی در روزی که به جان احمدشاه مسعود سوءقصد شد، فهیم در کنار او بود و از ناحیه چشم زخمی شد.

روایت فهیم از شهادت احمدشاه مسعود
«هجدهم شهریور سال ۱۳۸۰ دو خبرنگار عرب برای انجام یک مصاحبه با مسعود به تخار آمده بودند. در اتاقی آماده مصاحبه شده بودند و من دوربین فیلمبرداری خود را برداشتم و به طرف فرماندهی حرکت کردم. من به اتفاق دو مرد عرب و مترجم وارد اتاق شدیم در حالی که مسعود پشت میز کار خود نشسته بود.بعد از احوالپرسی همه در جای خود نشستند و من طبق معمول مشغول فیلمبرداری شدم. در این وقت عرب‌‌ها خود را به مسعود معرفی کردند که از کجا آمده‌اند.

آنان توصیف کردند که چگونه از انگلستان به پاکستان و از پاکستان وارد افغانستان شده‌اند و چطور از خط جبهه مقاومت گذشته‌اند و خود را به مسعود رسانده‌اند.دشتی اظهار داشت: مسعود از آنان خواست که قبل از آغاز مصاحبه سوالات خود را مطرح کنند. یکی از این دو تروریست که به مسعود نزدیک‌تر نشسته بود،کاغذی را از جیب خود خارج کرد و شروع به خواندن سوالاتی کرد که تعدادشان به ۱۵ سوال می‌‌رسید و اغلب این سوالات در مورد طالبان، القاعده و پاکستان بود.

همزمان با این گفت‌‌وگو، عرب دومی در حال آماده کردن دوربین فیلمبرداری خود بود.دوربین را روی سه پایه نصب کرد و به مسعود نزدیک شد و میکروفن خود را مقابل مسعود گذاشت و سیم آن را به دوربین وصل کرد. وقتی احساس کردم مصاحبه به‌زودی آغاز می‌شود، پشت سر این فیلمبردار جای گرفتم و فکر کردم که از این مکان موقعیت خوبی برای فیلمبرداری دارم.برای اینکه دوربین خود را مستحکم‌تر کنم، بر روی زمین نشستم و سه پایه را جابه‎جا می‌کردم، شاید ۱۵ تا ۲۰ ثانیه گذشته بود که صدای انفجاری شنیدم و احساس سوختگی کردم.

چون مشغول تنظیم دوربین بودم، فکر کردم که برق دوربین اتصال کرده و مرا سوزانده است و برای اینکه مزاحم مصاحبه مسعود نشوم، از اتاق بیرون رفتم و نمی‌دانستم که چه اتفاقی افتاده است. یعنی ابتدا متوجه نشدم که انفجاری رخ داده و مسعود جان باخته است. در بیرون همه از من سوال می‌کردند که بر سر مسعود چه آمده است. بعد من متوجه قضیه شدم و دوباره به طرف اتاق برگشتم و دیدم که دود و خاک تمام اتاق را فرا گرفته، تمام در‌ و پنجره‌ها سوخته‌اند و دو تن از محافظان مسعود در حال بیرون کردن وی از اتاق هستند.

تمام بدن مسعود مملو از خاک، خون و سوختگی بود، ما را در داخل خودرو مسعود انداختند و توسط بالگرد به «فرخار» تاجیکستان انتقال دادند.در فرخار تاجیکستان بیمارستانی برای زخمی‌شدگان جنگ افغانستان بود و ما را نیز به همین بیمارستان انتقال دادند.هرچند مسعود در همان لحظات اول جان داده بود اما آنها نمی‌خواستند قبول کنند که وی را از دست داده‌اند و به همین دلیل به تاجیکستان انتقال دادند تا شاید تحت درمان قرار گرفته و زنده بماند.»

کدخبر: ۴۱۲۷۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر