کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۱۲۹۹
تاریخ خبر:

راز کوکو شنل

روزنامه هفت صبح، ساعد برقی ا این هفته هم مثل همیشه، نگاهی دارم به کتاب یا کتاب‌هایی که خواندم و فیلم‌هایی که دیدم. نکته‌هایی پیرامونشان دارم که شاید برای شما هم جالب باشد:

* یک: فیلم استخراج را دیدم. به انگلیسی می‌شود Extraction و آقای گلمکانی در مجله فیلم، عنوان «عملیات خروج» را برای آن انتخاب کردند. داستان مربوط به پروژه رهایی فرزند نوجوان بزرگ‌ترین باند مواد مخدر هند است که توسط رئیس بزرگ‌ترین باند مواد مخدر بنگلادش دزدیده شده است. عملیات را ظاهرا تیمی در قالب یک شرکت امنیتی خصوصی انجام می‌دهد که رئیس آن تیم گلشیفته فراهانی است. از این جهت ممکن است در بخش غیررسمی، فیلم در ایران مورد توجه قرار گیرد مخصوصا وقتی در نظر بگیریم که سه چهارم از حدود ۱۲۰ دقیقه فیلم، یک اکشن به تمام معنا البته با تم هندی است.

این رنگ و بوی هندی البته در فیلم آن قدر مشهود است که از خودت می‌پرسی آیا واقعا ممکن است که پلیس در بنگلادش (که در فیلم آن را فاسد و در حال همکاری با قاچاقچیان آدم‌ربا نشان می‌دهد) تا این حد ناتوان باشد؟ همین سوال باعث شد بروم ببینم که به طور کلی در فیلم چند نفر کشته می‌شوند و دیدم این سوال افراد بسیاری بوده است و نت‌فلیکس هم در توئیتی پاسخ داده که فقط شخصیت اصلی فیلم، ۱۸۳ نفر را می‌کشد. یعنی در هر دو دقیقه، سه نفر.

* دو: یک مجموعه کتاب کوچک و جیبی دارد دانشگاه آکسفورد به نام A Very Short Introduction. یعنی یک معرفی مختصر. موضوعات مختلف را داده‌اند به یک نویسنده استخوان‌ خردکرده و او صفر تا صدش را نوشته است. انتشار این سری کتاب‌ها در سال ۱۹۹۵ آغاز شده و تا به حال ۶۳۸ عنوان از آن چاپ شده است. بله درست شنیدید. غلط املایی هم ندارد. ۶۳۸ مورد. به هر حال کلی از این کتاب‌ها در ایران هم منتشر شده است و یکی از آخرین‌هایش «فشن» است. با ترجمه منظر محمدی در نشر مشکی.

کتاب را دکتر ربکا آرنولد نوشته است. استاد تاریخ پارچه و لباس در موسسه کورتاولد از زیرمجموعه‌های دانشگاه لندن. از این کتاب فعلا یک نکته کوچک می‌گویم. در فصل اول، نویسنده در حال توضیح دادن این است که چطور شد اساسا چیزی به نام دیزاینر یا طراح مد وارد زندگی ما شد و برای این مسئله از کوکو شنل (۱۸۸۳-۱۹۷۱) مثال می‌آورد. طراح مد معروف فرانسوی. ربکا آرنولد، نقل قولی می‌آورد از ارنیستین کارتر، روزنامه‌نگار معروف مد که گفته کوکوشنل، موفقیتش را مدیون جادوی خویش است.

به عبارتی او معتقد است که کوکو شنل توانسته چنان داستانی از خود بسازد که هر محصولی با پیش زمینه آن داستان قابل فروش است. مثلا با زندگی عشقی‌ای با پیر روردی و پائول اریب، شاعر و نقاش فرانسوی که البته با هیچ کدام ازدواج نکرد. برایم عجیب است که او چطور توانسته در نیمه اول قرن بیستم به این فرمول جادوی فروش (داستان خودت را داشته باش!) دست پیدا کند که حرف امروز بازاریاب‌های اصل دیجیتالی است. به هر حال همین داستان‌ها بوده که او توانسته آن قدر مشهور و قدرتمند شود که در سال ۱۹۲۱ بغل به بغل آقای چرچیل بایستد و عکس بگیرد.

* سه: عشق معمولی یا Ordinary Love فیلم دیگری است که این هفته دیدم. داستان زندگی معمولی یک زن و شوهر معمولی در آستانه کهنسالی که ناگهان گره به کارشان می‌افتد و زن درگیر سرطان می‌شود. فیلم در متاکریتیک از منتقدان نمره ۷۳ را گرفته که نمره مقبولی است و حدس می‌زنم به خاطر این باشد که کارگردان توانسته به خوبی صحنه‌های جدا‌ل‌های عاطفی زن و شوهری در این موقعیت بحرانی را به تصویر بکشد.

او برای این کار به طور هوشمندانه‌ای همه المان‌های دیگری که ممکن است در یک زندگی مشترک وجود داشته و با شکل‌گیری خرده‌داستان باعث شوند داستان اصلی تحت تاثیر قرار بگیرد را هم حذف می‌کند و ما در شخصیت‌پردازی هیچ چیزی در مورد کار این دو نفر نمی‌شنویم و در مورد فرزندشان هم می‌دانیم که درگذشته است. بنابراین با یک قصه خالص زن و شوهری آن هم نه با حواس‌پرتی‌های جوانی که با خانه‌نشینی‌های کهن سالی طر‌ف هستید و حالا باید ببینید که یک عشق معمولی در این بافت چگونه جواب می‌دهد. عشق معمولی را از دست ندهید مخصوصا اگر خدای نکرده با بحران‌های این چنینی مثل بیماری در زندگی مشترک روبه‌رو هستید.

* چهار: کتابی می‌خوانم به نام «ادبیات رنج». نوشته خانم مریم امینی است و نشری به نام فرهامه منتشرش کرده است. داستان کتاب در واقع بازخوانی کتاب ایوب، هجدهمین کتاب از عهد قدیم است. قبل از اینکه به کتاب خانم امینی بپردازم، یک بار برای همیشه تکلیف این عهد قدیم و جدید را برای هم روشن کنیم. کتابی که به عنوان کتاب مقدس مسیحیان یا همان انجیل یا Bible وجود دارد؛ دو بخش دارد. بخشی از آن عهد قدیم یا عتیق است.

این بخش، مجموعه ۳۹ کتاب و یا رساله‌ای است که به زعم مسیحیان و یهودیان توسط برخی از پیامبران و یا پیروان آنها در طول قرون متوالی ـ از زمان حضرت موسی (علیه‌السّلام) تا قبل از میلاد مسیح (علیه‌السّلام) نگاشته شده است. کتاب ایوب هم هجدهمین کتاب از همین کتاب است. کتاب عهد جدید که در واقع اضافات بعد از نبوت مسیح است؛ بخش پایانی مجموعه کلی کتاب مقدس است که مورد اعتقاد یهودیان نیست. به هر حال، ماجرای حضرت ایوب در قرآن، بسیار مختصر بیان شده است. در واقع ما یک داستان یک خطی از پیامبری می‌دانیم که در نعمت زندگی می‌کرد اما بعدا این نعمت به نقمت تبدیل شد ولی او توانست صبر کند و از این رو، بنده مقرب پروردگار شد.

با این حال جالب است که در عهد عتیق، علاوه بر این داستان مجموعه گفت‌وگوهایی از ایوب، با سه تن از دوستانش و نیز یک فرد دیگر و البته خداوند وجود دارد که گنجینه‌ای الهیاتی و از نظر افرادی که متن را به زبان اصلی می‌خوانند، ادبی است تا حدی که از ویکتور هوگو نقل می‌کنند که اگر قرار باشد همه آثار ادبی از بین برود و من یکی را فقط برای خودم بردارم، کتاب ایوب خواهد بود. از نظر الهیاتی اما مهم‌ترین نکته در این متن، مسئله شر است.

مسئله‌ای که در طول سالیان مختلف گریبان بسیاری از مومنان و البته فیلسوفان را گرفته است و صورت مسئله آن چنین است: «آیا خدا خواهان جلوگیری از شر است، اما قادر نیست؟ پس او قادر مطلق نیست. آیا قادر است، ولی خواهان نیست؟ پس او بدسگال است. آیا هم قادر است و هم خواهان است؟ پس از کجا شر می‌آید؟» سخن را کوتاه کنم که پاسخ این سوال به ظاهر ساده سالیان است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. اگر می‌خواهید در این زمینه مطالعه کنید مجموعه کتاب‌های نشر طه را از دست ندهید و مثلا کتاب خدا و شر که درسنامه‌ای در این زمینه است.

*‌ پنج: در این فضایی که اخیرا درباره اعدام شکل گرفته بود؛ تماشای فیلم Clemency جالب توجه بود. داستان تاثیرات روانی اعدام یک فرد بر کسانی که او را اعدام می‌کنند. قبل از هر چیز خوب است بگویم که در آمریکا حدود یک هفته است که اعدام فدرال دوباره بعد از سال ۲۰۰۳ آغاز شده است و تا همین الان هم ظرف حدودا ۱۰ روز سه نفر با حکم دادگاه‌های فدرال اعدام شدند. از آن سو در سطح ایالتی و با احکام ایالت‌ها اما، ۷۰۰ حکم در این حدود ۱۷ سال اجرا شده است.

یعنی سالی حدودا ۴۰ مورد. فیلم به طور مشخص ضد اعدام است و نشان می‌دهد که چطور در یک فرآیند آزاد مردم با تجمعات خود و رسانه‌ها با گزارش‌های خود، اعدام را نقد می‌کنند اما در عین حال نشان دهنده آن است که چطور یک فرد قانون‌مدار، ولو با به خطر انداختن سلامت روان خود یا حتی زندگی خانوادگی‌اش، وظیفه خود را انجام می‌دهد. و جالب است برایم که از این فیلمنامه‌نویس‌های آمریکایی بپرسم که چطور کار را جوری در می‌آورند که برد - برد برای همه آمریکایی‌ها باشد.

قهرمان این فیلم هم مجری اعدام است و هم مخالف اعدام و هم حتی شاید از یک نگاه اعدامی چرا که هر کدام فضیلتی را همراه خود دارند که در فرهنگ آمریکایی و البته در سطح جهانی محترم است. اعدام کننده تابع قانون است و متعهد به انجام وظیفه، معترض به اعدام حقوق بشری است و آزادی خواه و کسی که اعدام می‌شود؛ تا حدی مظلوم و بی‌گناه و البته عاشق خانواده. عجب!

کدخبر: ۳۴۱۲۹۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر