دو پاره یادداشت درباره قهرمانان جنگ و ورزش
روزنامه هفت صبح | یک: دیشب جایی بودم و برادران شاه حسینی را ملاقات کردم. حسن و اسماعیل شاه حسینی. بچههای سه راه سیروس که شغل اصلیشان آهنگری بود و در دوران انقلاب جذب هم محلی مشهورتر قدیمیشان شدند. مصطفی چمران. این دو برادر همپای چمران از همان سال ۵۸ در دشوارترین عملیات نظامی در کردستان و خوزستان ظاهرشدند و در هسته اصلی جنگهای نامنظم سختترین حوادث را تجربه کردند.
حالا پیرمردهایی ۷۵ ساله و ۷۱ ساله هستند با کلام و مرامی خاص مردمان اصیل جنوب شهر. با انبوهی از خاطرات باورنکردنی و دورههایی که مرگ را بارها و بارها از نزدیک تجربه کردند. زندگیشان درام خالص است. کامل. در یک مستند با نام موتورسواران بخشی از خاطراتشان نقل شده است اما حیرت میکنم که چطور سینمای ایران، چطور نهادهایی که در عرصه سینمای جنگ سرمایهگذاری میکنند چنین روایتهایی دست اول را کنار میگذارند و تسلیم فیلمنامههای تخیلی فیلمسازانی میشوند که برای روایت جنگ در سینما به شکلی اغراقآمیز به تخیلات خود اعتماد دارند.
هفته پیش به صدا و سیما توصیه کردیم که از زندگی هاشمیه متقیان قهرمان پارالمپیک یک سریال جذاب و دیدنی بسازد. این پیشنهاد را این هفته هم پی میگیریم. زندگی برادران شاهحسینی میتواند دستمایه سریالی بینظیر شود. این توصیه را جدی بگیرید. به جای آنکه در سیما فیلم فیلمنامههای مردد و متزلزل را تصویب کنید گروههای تحقیق برپا کنید تا از زندگی این بزرگواران دستمایههای لازم برای سریال و فیلم را استخراج کنند.
دو: چه عجب است که زنجیره خبرهای خوش ورزشی یک نفس درحال ادامه یافتن است. پس از پارالمپیک و بعدش هم قهرمانی شگفتانگیز والیبال در آسیا و بعد هم موفقیت تیم هندبال بانوان که به مسابقات جهانی صعود کرد و بعد هم مدال برنز دختر سنگنورد ایرانی در مسابقات جهانی و بعد هم پیروزی تیم فوتبال زنان ایران بر بنگلادش.
این موفقیتها بهخصوص در حوزه بانوان بایداز سوی طیفهای خاص متنفذ در کشور پذیرفته شود. باید با این روحیه رقابت جویانه دختران عزیز کشورمان کنار بیایند. امیدوارم این خصلت و روحیه این دختران از سوی برخی دوستان و بهخصوص مدیران یک خبرگزاری مهم کشور به شکل کامل هضم شود.