دوران رونق بالکنها و پشت بامها
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| کرونا چه تغییراتی درمعماری مسکونی شهرها ایجاد خواهد کرد؟ تصاویر ابراهیم نوروزی، عکاس خبرگزاری آمریکا آسوشیتدپرس از کنسرتهای این روزهای تهران بر فراز پشتبامها و بالکنها، اگرچه تصاویر چشمنواز و البته امیدوارکننده در این روزهای تیره است اما شاید بیش از هر چیز کمبود فضاهای عمومی در سکونتگاهها و منازل ما را به رخمان میکشد. جایی که بتوانیم حتی اگر نه با همسایگانمان که با اعضای خانواده در این روزهای کرونایی و البته با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی بنشینیم و چایی بخوریم و گپی بزنیم.
نابودی فضاهای عمومی ساختمانها و خانهها به طور طبیعی از حذف حیاط خانهها آغاز شد. حیاطهایی که حالا دیگر به نوعی فضای سبز آپارتمان بود و اگرچه برای همه بود ولی برای هیچ کس نبود و کمتر کسی از آن استفاده میکرد تا با اعضای خانواده یا همسایگان خود در آنچا تعامل کند. ماجرای حیاط خلوت البته فرق میکرد و آن هم اگرچه مشاع بود ولی چون در آن از طبقه اول بود، نصیب همان طبقه اولی میشد و بقیه از آن بهرهای نداشتند.
بعد داستان به پشت بام کشیده بود. یادتان هست روزگاری که حتی در همین تهران، مردم شبهای تابستانی در پشت بام میخوابیدند؟ آن ماجرا هم مثل حیاط، درست وقتی تمام شد که این محیط از ملکیت درآمد و مشاع شد. مشاع شدن پشت بام البته این روزها مضرات دیگری غیر از، حذف این عرصه عمومی هم دارد. کم نیستند جنگ و جدالهایی که بر سر داشتن یا نداشتن کلید پشت بام، دستکاری عمدی یا غیرعمدی کولر و یا حتی استفاده نامشروع شرعی و قانونی از پشت بام شده و میشود.
اما هر دوی اینها را میتوانیم به پای مدرنیته بنویسیم و تف و لعنتش را نثار زمانه کنیم ولی در این روزهای کرونایی، جای این پرسش وجود دارد که ما، واقعا چرا از بالکن داشتن محرومیم؟ مسعود آذری، مهندس معمار، دیروز با هفت صبح در این خصوص صحبت کرد و از دو معضل فرهنگی و مالی در این خصوص صحبت کرد.
به گفته او بسیاری از بساز و بفروشها، به عنوان مالکین اولیه آپارتمانها از حیث مالی علاقه ندارند که از متراژ اتاق و پذیرایی و آشپزخانه کم شود و به بیرونی یک آپارتمان یعنی بالکن (که حتی ممکن است طبق برخی از فرمولهای شهری به طور کامل در سند هم نیاید) اضافه شود. از سوی دیگر هنوز هم بسیاری از خانوادهها علاقهای به استفاده از بالکن به عنوان محلی برای گعده ندارند مخصوصا اگر این بالکن رو به سمت کوچه و خیابان باشد.
آذری از منظر دیگری به مساله پشت بام نگاه میکند و میگوید حتی در روفگاردنهای رایج این روزها هم مشکلات مالی و فرهنگی وجود دارد به این شکل که فرد آن محیط را متعلق به خود نمیداند و در نتیجه حاضر نیست برای نگهداری و تعمیرات آن هزینه کند کما اینکه چنین مسالهای در خصوص برخی از سونا و جکوزیها نیز وجود دارد. با این حال به اعتقاد او شرایط در روزهای بعد از کرونا تغییر خواهد کرد.
آذری میگوید حالا که مردم در قرنطینه خانگی هستند؛ بیش از هر زمان دیگری فهمیدند که بالکن بزرگ داشتن یا در اختیار داشتن روف گاردن، ولو برای یک شب یا به صورت اشتراکی چه موهبت بزرگی است و از این رو احتمالا شاهد آن خواهیم بود که بساز و بفروشها به تبع این تقاضا از سوی مردم به سمت باز شدن دست معمارها برای تعبیه بالکن بزرگ برای خانهها بروند.
به اعتقاد این معمار در این میان البته برخی از قواعد مشرفیت در ساختمانها و نیز شکل و قواره زمینها نیز باعث حذف یا کوچک شدن بالکن میشوند اما مساله اصلی همان ماجرای مالی و فرهنگی است. به این ترتیب، شاید بتوانیم دوران پساکرونایی معماری ساختمانها را دوران بالکنها و روفگاردنها و تبدیل پشتبامها از محلی برای کولرهای آبی به محلی برای جمع شدن اعضای خانواده و همسایهها بدانیم.