در ستایش اهداف از دست رفته
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | بانک مرکزی به طور رسمی سیاست هدفگذاری نرخ تورم را در پیش گرفته است. بانکهای مرکزی به طور کلی برای ثبات قیمتها یکی از این دو استراتژی را به کار میگیرند: هدفگذاری پولی که در آن بانک مرکزی نرخ رشد نقدینگی را هدف قرار میدهد یا هدفگذاری تورمی که در آن بانک مرکزی نرخ تورم مشخصی را هدف قرار داده و میکوشد که آن را محقق کند. هدفگذاری تورمی در مقایسه با هدفگذاری پولی در اقتصادهای مهم جهان متداولتر است. بانک مرکزی ایران هم سیاست هدفگذاری نرخ تورم را به کار گرفته و اعلام کرده که قصد دارد نرخ تورم را امسال به ۲۲درصد برساند.
بانک مرکزی چگونه قصد دارد به این هدف دست یابد؟ پاسخ عملیات بازار باز است که احتمالا اسم آن را طی چند ماه اخیر بسیار شنیدهاید. عملیات بازار باز به طور خلاصه به خرید و فروش اوراق بدهی (قرضه) دولتی توسط بانک مرکزی گفته میشود. وقتی بانک مرکزی شروع به خرید اوراق بدهی را از سیستم بانکی میکند، حجم پولی که در اختیار سیستم بانکی است افزایش مییابد، در نتیجه عرضه پول بالا رفته و نرخ سود بین بانکی کاهش مییابد.
به طور مشابه، زمانی که بانک مرکزی اوراق بدهی را به سیستم بانکی میفروشد، از حجم پول کاسته میشود (چراکه بانک پول کمتری در اختیار خواهند داشت) و در نتیجه عرضه پول کاهش یافته و نرخ سود بین بانکی افزایش مییابد. برنامه بانک مرکزی هم احتمالا کاهش حجم پول از طریق فروش اوراق بدهی است و به همین خاطر است که رئیس کل بانک مرکزی طی روزهای اخیر از کاهش نقدینگی تا یک سال آینده خبر داده است.
البته باید در نظر داشت که بانک مرکزی احتمالا امسال در رساندن نرخ تورم به ۲۲درصد ناکام خواهد ماند اما خیلی هم نباید نگران این هدف از دست رفته بود. دولت در بودجه امسال در بخش تخمین درآمدها نه خوشبینانه بلکه سرخوشانه عمل کرده و در نتیجه حتی بدون پیامدهای ناشی از شیوع ویروس کرونا هم تحقق تورم ۲۲درصدی کار سختی به نظر میرسید، چه برسد به حالا که تقاضای داخلی، درآمد حاصل از نفت و همچنین صادرات به کشورهای همسایه نیز به شدت از ویروس کرونا آسیب دیدهاند.
اما آنچه بانک مرکزی در پیش گرفته، گامی است در جهت درست و در مسیری طولانی که باید امیدوار بود به مرور زمان کیفیت سیاستگذاری پولی را در کشور بهبود ببخشد. به همین خاطر در کوتاه مدت خیلی نباید نسبت به تحقق هدف تعیین شده حساس بود. بانک مرکزی آلمان هم سیاست هدفگذاری پولی را از اواسط دهه ۱۹۷۰ به کار گرفت و در ۵۰درصد موارد در رسیدن به هدف تعیین شده ناکام ماند هرچند که در مجموع در کنترل تورم در این کشور موفق عمل کرد.
با این حال باید نسبت به شیوه اجرای این سیاست و همچنین شیوه ارتباط بانک مرکزی با جامعه حساس بود. موفقیت سیاست پولی تا حدی به ارتباط مستمر، ساده و سرراست بانک مرکزی با جامعه بستگی دارد. بانک مرکزی باید ساختاری را برای شرح اهداف، سیاستهای به کار گرفته شده برای رسیدن به آن اهداف و همچنین دلایل احتمالی عدم تحقق اهداف تعیین کند. به طور مشابه، دادههای اقتصادی هم (همانطور که وعده داده شده) باید به طور منظم توسط بانک مرکزی اعلام شوند.
آقای همتی تاکنون، به لطف تجربه کار اجرایی در صداوسیما، به خوبی از رسانههای عمومی و اجتماعی برای ارتباط به جامعه بهره گرفته است اما این شیوه بیش از حد به شخص ایشان وابسته است و شاید بهتر باشد در کنار رویکرد رسانهای ایشان، ساختاری هم برای ارتباط بهتر بانک مرکزی با جامعه طراحی شود که بتواند در دوران پس از آقای همتی هم به کار خود ادامه دهد.
هرچند عدم تحقق تورم هدفگذاری شده به شکست سیاست تازه بانک مرکزی منجر نخواهد شد اما اجرای نادرست این سیاست احتمالا آن را به فهرست سیاستهای اقتصادی خوشنام اما بد اجرا شده در اقتصاد ایران خواهد افزود. اتفاقی که امیدواریم روی ندهد.