در حسرت دولت مقتدر
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | نتایجی از ماجرای کرونا و … بازی سپاهان و پرسپولیس. اتفاقات کرونا و چند حادثه حاشیهای دیگر(مثل جنجال بازی سپاهان و پرسپولیس ) به ما گوشزد میکند که چقدر به مفهوم دولت مقتدر نیازمندیم. دولتی که بتواند به نیابت شهروندان، سیاستهای مورد نظر خود را با قاطعیت پیش ببرد و درگیر ملاحظات آشکار و پنهان با دهها کانون دیگر قدرت نشود.
نمیخواهم از شیوه دموکراتیک حاصل از انتخابات دور بشوم.نه. دولت مقتدر منافاتی با انتخابات و دموکراسی ندارد. این نوع از دموکراسی مزایای آشکار خود را دارد که مهمترین آن دست به دست شدن قدرت است اما مشکل اینجاست که این انتخابات متعدد و مکرر به هیچ دولت و نظام مقتدری در عرصه صلاح عمومی بدل نمیشود.
در واقع به اینجا رسیدهایم هر تصمیمی ( از اف ای تی اف تا قرنطینه یک شهر بزرگ ) به یک کنش طولانی و کشدار میان دولت و دیگر کانونهای قدرت بدل میشود. کشمکشی که در بسیاری ازآنها دولت حرف اول را نمیزند. حالا این دولت با هر درصد رایی هم به حکومت رسیده باشد فرقی نمیکند.
کانونهای قدرت، با اعتماد به نفس در جلوی رفتارها و تصمیمات دولت و حاکمیت میایستند. هیچکس نمیخواهد قبول کند که این بازی دموکراسی قواعد خودش را دارد و باید چهارسال به آن تن بدهیم. باید چهارسال حتی برخلاف میلمان، یاری دهنده دولت باشیم و ازآن تبعیت کنیم. چهارسال گویی برای کانونهای قدرت زمانی بیانتهاست.
بدتر ازآن، دولتی است که خودش هم به این توانایی قائل نباشد و مدام در حال مصالحه و مذاکره با کانونهای متنفذ در داخل و خارج ایران است. ما با نوعی دموکراسی سروکار داریم که رقابت و تکثر در دوران انتخابات به تشتت و پراکندگی در حاکمیت هم منتج میشود. اتفاقی که مثلا در انگلیس و فرانسه و آمریکا به چشم نمیخورند.
کشورهایی که عموما حاکمیت یک پارچه عمل میکند. حداقل در آن بازه ۴ ،۶ یا ۷ ساله که انتخاب شدهاند. اما در ایران این انتخابات، این دموکراسی به عنصری پردردسر بدل شده که تنها تنشها و رقابتها را تشدید میکند و در طول حاکمیت هرجناح، طرف مقابل نه به شکل یک گروه تابع و سرسپرده به رای مردم، نه! که همچون اپوزیسیونی خشن رفتار میکند که از هر فرصتی برای بیاعتماد کردن مردم به بخش مهم حاکمیت استفاده میکنند.
این روش، این شیوه، بدوی و غیرمتمدنانه است. اشتباه است. این نمایش حاکمیت چندپاره، تصویری آماتوری از حکمرانی را در اذهان متبادر میکند. این کشمکش مداوم کانونهای قدرت، تاثیر مستقیمش را بر مردم میگذارد. آنها را بیاعتماد و متشتت میسازد. یادم هست که سال پیش در جریان اتوبوس دانشگاه آزاد و کشته شدن ۱۳دانشجو، مدیریت دانشگاه راغب بود که این مشکلات را به گردن مدیریت قبلی بیندازد که به نوعی اصلاحطلب محسوب میشد. یعنی از یک حادثه تلخ راهی یافته بودند برای تمایز خود به عنوان مدیران اصولگرای فعلی. در حالیکه برای والدین دانشجویان چه فرقی میکرد که متولیان دانشگاه اصولگرا هستند یا اصلاحطلب؟
آنها فقط متولیان دانشگاه آزاد بودند. در واقع در پرونده دانشگاه آزاد یک کانون قدرت مداوم میخواست بر افتراق خود بر کانون قدرت قبلی پافشاری کند. حاکمیت دوپاره حتی در یک دانشگاه آزاد. در مورد کرونا هم همین فقدان اقتدار و در کنارش حضور کانونهای دیگر قدرت هم، فرساینده روح و روان هستند. یکی از مشهورترین اتفاقات در قم رخ داده است. آیا دولت توانایی قرنطینه کردن قم را داشت؟ افکار عمومی با لبخند میگویند: قم؟ امکان ندارد.
آیا دولت توانایی ارسال سیگنال برای تعطیلی موقت حرم حضرت معصومه(س)را داشت؟ افکار عمومی میگوید: نه. مشاور تولیت آستان حضرت معصومه(س) به شکل معناداری با این تصور عمومی همراهی کرده است. او گفت: تعطیل کردن حرم چه ضرورتی دارد؟ مردم خودشان باید مراقب باشند. تعطیل کردن حرم پیام تلخی دارد، اینجا پناهگاه مردم است و نشستن مردم در گوشهای از حرم و صحن، مشکلی پیش نمیآورد. حالا زائران به ضریح دست نزنند و لمس نکنند و معمولا زائران توجیه هستند و مراعات میکنند.
این در افکار عمومی یعنی همان مقاومت در برابر عزم دولت. اما دیروز حرفهای امیرآبادی، نماینده مجلس کار را سختتر هم کرد. او در این مورد گفت که علما مخالفتی با تعطیلی حرم حضرت معصومه(س) نداشتهاند. این یعنی اینکه دولت خود در حرکت به سمت مصالح ملی و عمومی دست به گریبان ملاحظات خاص خودش است. یعنی دولت آماده است که عدم اقتدار خود را توجیه کند.
در حوادث سخت سال ۹۸، این پالس اشتباه مخابره شده است که جامعه تحمل سختگیریهای مدیریتی بیشتر را ندارد. این پالس اشتباه است. از بیخ و بن. جامعه در گذر از بحرانهای پیاپی تشنه یک حاکمیت مقتدر است. حاکمیتی که در همه موارد از جرائم رانندگی تا قرنطینه کرونا و حتی در برگزاری یک بازی لیگ برتر، نشان دهد که اقتدار و اراده دست کیست.
به مردم بگوید که خیالتان راحت باشد. دولتی که مدام مردم را به سمت نفوذ کانونهای دیگر قدرت پاس ندهد. الان زمان ارسال سیگنال در دست داشتن رشته امور است. این کشور زخم خورده از اشتباهات هردو طرف، حاکمیت مقتدر میخواهد. این یکپارچگی منافاتی با دموکراسی ندارد فقط آشوب دموکراسی را به هر چهارسال محدود میکند.
امام خمینی زمانی در نامه مشهور خود نوشته بودند: «حاکم مىتواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدى که ضِرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مىتواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و مىتواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مىتواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند.»
این حاکمیت نباید مصالح ملی را با کانونهای قدرت، با کانونهای موجه قدرت تقسیم کند. پالسهایی که از وقایع شش ماه اخیر به مخاطب میرسد خلاف این مسئله است.