درباره الهامی، تئوریسینهای اصولگرا، بورس، شنگن و...
روزنامه هفت صبح | یک: ساکت الهامی احتمالا مربی خوبی است. یک قهرمانی در جام حذفی با نساجی قائمشهر دارد اما ما به عنوان دوستداران فوتبال تا کی باید گزارش حرکات زشت و عصبی ایشان را بشنویم و بخوانیم و ذهنمان متشنج شود؟چرا الهامی به خود اجازه میدهد که افکار عمومی فوتبال را هر لحظه که دلش بخواهد از کنار زمین، در رختکن، در ترکیه و هرکجا متشنج کند.
مگر ما بدهکار ایشان هستیم؟ من اصلا نمیدانم در مجادله با حمید مطهری چه کسی مقصر بوده اما پرونده ساکت الهامی باید یکجا بسته شود. رفتار نرمال تنها انتظار ما از الهامی است. به این وضعیت نابهنجار زشت پایان دهید. این همه خودخواهی و خودپسندی و بیاعتنایی به عرف و هنجارها آن هم در ملأعام دیگر بس است. فدراسیون فوتبال هم که کلا خواب است!
دو: ادبیات بعضی از دوستان در فضای سیاسی هم به شکلی غریب در حال دور شدن از شاخصههای مرسوم است. دیگر درباره شورت و لباس زیر و همجنسگرایی و عورت و اینطور چیزها علنا در تریبونهای عمومی در حال صحبت هستند. بابا مراعات کنید. حداقل در ملأعام مراعات کنید. این چه ادبیاتی است.
یک ذره از خطکشیهای جناحی و توهم غرضورزیهای احتمالی خارج شوید و یک بازنگری بر اینگونه حرف زدن خود داشته باشید. هدفتان اصلا مقدس. قبول. همه خوبیها مال شما اما قرار نیست از هیجان رسیدن به آن هدفتان، افکار عمومی را به گروگان بگیرید. چرا اینطوری شدید یک دفعه؟ مراعات کنید جانم؛ مراعات کنید.
سه: یک چهره اینستاگرامی تصمیم گرفت با یک پژو پرشیا راهی اروپا شود. همه چیز تا مرز مجارستان برایش خوب پیش رفته. مثلا از مرز رومانی با صربستان در عرض دو دقیقه و سی ثانیه عبور کرده و مراحل اداریاش طول کشیده اما در مرز مجارستان در یک صف هفت کیلومتری گیر میافتد که پانزده ساعت به طول انجامیده است! مجارستان اولین کشور حوزه شنگن در محدوده شرقی اروپاست. خواستم دانسته باشید.
چهار: شرایط بورس خیلی خندهدار شده است. سقوط مستمر و کاهش سرمایههای مردم و حالا پیش کشیدن این فرضیه که اصلا رونق بورس توطئهای از سوی دولت قبلی برای درآمدزایی بوده است و اصلا بورس ظرفیت این حجم از فشار را ندارد و همه چیز در حال حرکت به شرایط طبیعی خود است.
پنج: ابتکارهایی که در سریالها در ویاودیها در حال انجام است میتواند الگویی برای سریالسازهای تلویزیونی و حتی برنامهسازهای آنها هم باشد. برنامهسازان میتوانند از جوکر و یا مهمانی و یا روزی روزگاری مریخ و یا درمانگر و ممیزی کلی ایده برای ساخت برنامههای سالم مردم پسند کشف کنند. برنامههایی که برای عموم مردم جذاب باشند. راستش در همین یکی دو سال تلویزیون کلی از نیروهای درخشان خود را بیخود و بیجهت از دست داده است.
فقدان یک راهبری عمومی موجب میشود تا مدیران و تئوریسینهای تلویزیونی مدام دلهره داشته باشند که برنامههای موفق در حال عبور از خطوط ایدئولوژیک هستند. این مدیران که خود را مدام در حال جوابگویی به نهادهای مذهبی میبینند به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک میکنند. امیدواریم چهرههایی مثل امیر وفایی و یا عبدالله روا و یا نجمالدین شریعتی از تلویزیون جدا نشوند چرا که در کارهایشان نشانههای ذوقی مردمپسند کاملا مشهود است.