درباره توقیف برادران لیلا و چند اتفاق دیگر عرصه فرهنگ
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| احساس میکنم که شرایط در عرصه سینما و فرهنگ عمومی درحال تغییر است. شما هم چنین احساسی دارید؟ الان که دارم این متن را مینویسم اصلا تصوری ندارم که چگونه بتوانم برداشتهای متفاوت و پراکنده خود از شرایط جدید حوزه فرهنگ را منتقل کنم. اما سعی خودم را میکنم.
و این نکته که این توصیفات و توضیحات فقط شرح ماجراست و سعی کردهام در موردشان قضاوت یا موضعگیری نداشته باشم چه بسا مواضع شخصیام در قبال برخی از این سوژهها و اتفاقات با آنچه شما دوست دارید و یا ترند روز افکار عمومی است فرق داشته باشد، پس ترجیح میدهم این متن را به عنوان یک شرح ماوقع و به همراه کمی پیشبینی بخوانید.
اعلام رسمی توقیف برادران لیلا خب غافلگیرکننده بود. اینکه با ادبیاتی واضح وآشکار اعلام شود که این فیلم به علت سرپیچی از قوانین امکان گرفتن مجوز ندارد و باید توقیف شود. در عرصه سینما و بهخصوص در مقابل چهرههای بینالمللی عرصه سینما همیشه نوعی مراعات و ملاحظه وجود داشته و دایره سختگیریهای رایج کمی محدودتر بوده است. برادران لیلا هم با توجه به بازخورد شدید بینالمللیاش این تصور را به وجود آورد که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی چشم بر تخلفات احتمالی میبندند.
اما از قرار ناگهان تصمیم بر این شده که برخورد شود. همزمان وزیر ارشاد هم اعلام کرده که با سلبریتیهایی که بر سیاهنمایی شرایط کشور تاکید دارند برخورد تنبیهی انجام خواهد شد. در یک فکت دیگر شنیده میشود که در صداوسیما ضوابط جدیدی ضد حضور سلبریتیها در برنامههای روتین و پرتماشاگر به تدریج در حال اجراست و تلویزیون امکانات خودرا بر روی چهرههای مشهور خواهد بست.
حرفهای معاون موسسه روایت فتح در به رخ کشیدن کارنامه بسیار ضعیف سریالسازان شبکه ۳ طی دو سال گذشته و لزوم سپردن سکان سریالسازی به چهرههای مهم جشنواره عمار، شبکه افق، موسسه اوج و یا روایت فتح نشانه دیگری از یک موج جدید فرهنگی است که از زاویه نگاه و تحلیل مسئولان نزدیک به جبهه پایداری قابل تحلیل است.
در این موج جدید فرهنگی هنرمندان جبهه اصولگرا و ارزشیها سکان عمل را در دست خواهند گرفت. سالها تجربه جشنواره عمار و همین طور فعالیت در عرصههای مختلف نمایشی در اوج و حوزه هنری و روایت فتح و شبکه افق، حالا اعتماد بهنفس لازم برای در دست گرفتن عرصه سرگرمی و سینما وتلویزیون را فراهم ساخته است.
مطمئنا بانی اصلی و بهانه این موج محدودیت برای سلبریتیها و سینماگران و بازیگران خارج از دایره ارزشی، اتفاقات جشنواره کن بود. مصاحبه تند ترانه علیدوستی با بخش فارسی بیبیسی، روبوسی هنرمندان متاهل در ردکارپت جشنواره و همینطور همزمانی داستان با اکران و تقدیر از فیلم عنکبوت مقدس در جشنواره کن.
در واقع مجموعه این حوادث موجب شد تا مسئولان فرهنگی و امنیتی به این نتیجه برسند که به روابط نسبتا محترمانه با سلبریتیها و بازیگران مشهور خاتمه دهند. در واقع موج تبلیغاتی که از حضور برادران لیلا در جشنواره کن بهپا خاست؛ آن هم فیلمی که در چارچوب سینمای ایران ساخته شده بود، و همزمانی آن با داستان فیلم عنکبوت مقدس، برای مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی غیرقابل تحمل بود و بعد از حدود یک ماه ارزیابی، نهایتا واکنشها به شکل مستقیم و علنی علیه این فیلمها و دستاندرکارانشان شروع شده است.
آیا ترانه علیدوستی که در اردیبهشت ماه همزمان بار حرکت میتو، بازی در یک فیلم جنجالی، حضور در جشنواره کن و به تصویر کشیدن خود به عنوان یک هنرمند معترض را بردوش میکشید میتوانست این بازتابهای سخت را پیشبینی کند؟ در تابستان ۱۳۸۹، حرفهای اصغر فرهادی در جشن خانه سینما و یادکردن ناگهانیاش از محسن مخملباف و جعفر پناهی، منجر به تعطیلی خانه سینما تا انتهای دوره احمدینژاد شد.
در این جشن او آرزو کرد در سال آینده عدهای از سینماگران ایرانی مقیم خارج چون گلشیفته فراهانی و محسن مخملباف بتوانند به ایران بازگردند و جعفر پناهی بتواند فیلم بسازد. متعاقب این جملات بهجز تعطیلی خانه سینما، مجوز فیلم در حال ساخت فرهادی یعنی جدایی نادر از سیمین هم لغو شد اما بعد از ۷۲ ساعت به او اجازه ادامه کار دادند و توانست فیلم نیمه کارهاش را به اتمام برساند و بعد هم یک اسکار به ارمغان بیاورد.
حالا حرفها و اکتهای ترانه علیدوستی میتواند دوره مشابهی را برای محدود کردن برخی از فعالیتهای جریان اصلی سینمای ایران کلید بزند. آیا این موج به فضای مجازی و یا ویاودیها هم کشیده خواهد شد؟